آنچه که نهاد دولت را به معنای عام آن تهدید میکند، فقدان کارآمدی، فقدان نشاط سیاسی، فقدان اعتماد عمومی و فقدان امید است.
تدبیر24»اگر جامعهای این 4 مؤلفه را در مناسباتش از دست بدهد، عملا هیچ سطح و پایهای برای استواری باقی نخواهد ماند. رکن نخست که کارآمدی است به این معناست که مردم باور کنند که در ساختار موجود، آرزوها و رویاها که هیچ بلکه امیدهای کوچک خود را نیز قابل تحقق ببینند. اگر در گوشهای از تظاهرات در این کشور پهناور، نامی از برخی از افراد برده میشود، این به خاطر وجود انگاره جمعی از وجود کارآمدی احتمالی در فرد مورد نظر است. این یک پاسخ است به درخواست کارآمدی در جامعه ایران. در واقع یک بازتاب است از افکار عمومی که خواهان کارآمدی در پروژههای ریز و درشت است، از حفظ قیمتها گرفته تا ساخت راهآهن و توسعه بانکها و دانشگاهها و یک انگاره کارآمدی، فارغ از صحیح یا غلط بودن آن وجود دارد. رکن دوم به اعتماد بازمیگردد و این مهمترین رکن در سازوکار اجتماعی- سیاسی یک مملکت است که مردم به ساختارهای نهادی یک کشور از نظرات مختلف اعتماد داشته باشند. هرگاه به دلیل فساد، زد و بند، فقدان شایستهسالاری، ارتباطات خانوادگی هزارلایه و هزارتو، امید به دستیابی به منافع از طریق شایستگی، تحصیلات، تخصص، اخلاق و شرافت به ناامیدی بدل شود، یک مملکت سرمایه اجتماعی بزرگی را از دست میدهد. رکن سوم، مهمترین پرسش فلسفه تاریخ است. آرنولد توینبی در کتاب «سپیدهدم در تاریخ» به آن اشاره میکند. این پرسش را که چگونه دولتها (به معنای عام کلمه) میتوانند از امید مردم جلوگیری کنند. در این زمینه نیز پاسخ میدهد که هرگاه راه رسیدن به سطوح بالا برای افراد فرو دست جامعه بسته باشد و دستیابی به مهمترین مزایای اجتماعی برای طبقات فرودست به رؤیایی محال و دور و دراز بدل شود، در آن جامعه عمل سیاسی و فعالیت اجتماعی از مسیر طبیعی خود خارج میشوند. رکن چهارم نیز تقدیری است. هرگاه که جامعهای به فردای خود امیدوار نباشد و از طرفی نگران از دست دادن آنچه که در اختیار دارد هم نباشد، آغوش خود را به روی جنبشهای اجتماعی کور و بدون هدف باز میکند. جواهر لعل نهرو نیز در کتاب «نگاهی به تاریخ جهان» میگوید که اکثر شورشهای اینچنینی هم کور هستند و هم غیر دقیق. او توضیح میدهد که جنبش بیسر قادر نخواهد بود به هدف و خواسته مشترک و یکسانی دسترسی پیدا کنند. چراکه هر جنبش سیاسی نیازمند زمان برای مفاهمه گروههای اجتماعی، تشکیلات برای سازماندهی، ایدئولوژی برای ترسیم آینده و هدف برای پیشروی نیازمندند. اما جنبشهای برآمده از حاشیه نشینی، از این روی که از هر 4 رکن پیشگفته شده محروم و بیبهره هستند، از نظر جواهر لعل نهرو، موسوم به جنبشهای کور هستند. در این حال «وندالیسم» و خشونت مبتنی بر تخریب اموال عمومی، به سمت نابودی ساختارها و زیرساختهای موجود است، باعث میشود که این افراد از چاله به چاه بیفتند. این باعث میشود که خسارتهای این جنبشهای اعتراضی از دستاوردهای آن بیشتر باشد. اما سؤال اساسی در این میان این است که اگر جامعهای احساس کند که هیچ راه دیگری برای پیشبرد مطالبات خود ندارد؛ به چه کنشی سیاسی- عملیاتی تن خواهد داد؟ کلید فهم این پرسش در جامعهشناسی سیاسی بحرانهاست. با همه این تفاصیل متاسفانه آنچه که ما شاهد آن هستیم، این خواهد بود که این کنشها به معنای عبور از توانمندی اصلاحطلبان برای حل و هدایت مشکلات اجتماعی و ناامیدی مطلق از اصولگرایی برای پیدا کردن راه حل اساسی و مناسب است. با بهرهگیری از نظرات جامعه شناسان، روانشناسان، نخبگان اقتصاد و سیاست، روزنامهنگاران، روشنفکران و همچنین نمایندگان اصناف، باید نشست و به جمع بندی رسید. فراموش نکنیم که هرچند برخی از تحرکات نظیر همین اتفاقات فارغ از وجود بینش است اما ممکن است به سوی کومونهای خیابانی میل کند. برای پاسخگویی به مطالبات مدنی- معیشتی مردم باید دقت بیشتری به خرج دهیم. خوشبختانه کشور ایران هنوز فرصتهای بسیاری دارد تا با هوشیاری مردم و مقامات، با گفتوگو و مفاهمه، از پس مشکلات برآید و دشمنان خارجی ملت را همچون گذشته ناامید کند.
فیاض زاهد، استاد دانشگاه