بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
پنجشنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 25
کد خبر: ۹۹۷۹۷
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۶
طبیعتا پدیده‌های اجتماعی از ابعاد مختلف قابل بررسی و تحلیل هستند. پدیده‌های اجتماعی که به شکل اعتراضات خیابانی بروز و ظهور پیدا می‌کند صرفا به‌دلیل یک مساله اقتصادی نمی‌تواند باشد.
تدبیر24»گرچه مساله اقتصادی می‌تواند بهانه طرح بقیه مسائل باشد. حتما در جامعه، بسترهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی وجود داشته که تلنگرهای اقتصادی منجر به این می‌شود که به شکل اعتراضات اجتماعی و پس از آنکه کنترل نشود به شکل آشوب‌های خیابانی و در نهایت هم با حمایت‌های ضدانقلاب تبدیل به یک معضل در جامعه شود. به‌نظر می‌رسد در چند سال گذشته به دلایل مختلف ناخواسته بخشی از مسائلی را که قابل حل بود، به افکار عمومی منتقل کردیم. به‌عنوان مثال اگر در اقتصادی اختلاسی صورت می‌گیرد یا سوءاستفاده از قوانین پولی یا مالی صورت می‌گیرد، اگر دستگاه قضائی کارآمد، قاطع و به‌موقع برخورد لازم را انجام دهد، جامعه نه‌تنها جریحه‌دار نمی‌شود بلکه اعتماد او به همه دستگاه‌ها مضاعف می‌شود. وقتی که بخشی از افرادی که خودشان در راس مسئولیت‌های مختلف بوده‌اند در مقطع خودشان، دولت خودشان را پاک‌ترین دولت‌ها می‌دانستند ولی در مقطعی که از دولت خارج می‌شوند، همه را متهم می‌کنند، بستر را برای افکار عمومی فراهم می‌کند که همه را مساله‌دار بداند. با توجه به اعتراضاتی که انجام گرفت، یقینا مشکل بیکاری امروز در جامعه ما یک معضل است. وقتی بیش از 40‌درصد بیکاران ما فارغ‌التحصیلان دانشگاهی هستند و در بین خانم‌ها این عدد خیلی بیشتر از 40‌درصد است، وقتی در غالب خانوارهای ایرانی بیکاران تحصیلکرده لیسانس، فوق‌لیسانس و دکترا باشند شاید یک، دو ، سه یا پنج سال قابل تحمل باشد ولی وقتی سن افراد از 30 سال می‌گذرد، درواقع امید به ناامیدی تبدیل می‌شود. وقتی دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، طبیعی است که در برخی از این اعتراضات حضور فعال‌تری پیدا می‌کنند. ما مسائلی از این دست را در سنوات گذشته حل نکردیم. وقتی که بین سال‌های 84 و 92 خالص اشتغال کشور عدد 14 و 15‌هزار نفر است، یعنی صفر! درحالی که در همان مقطع زمانی ورودی بازار کار عددهایی بین 600 تا 700‌هزار نفر بوده است. شاید گفته شود که این اعداد از کجا استخراج می‌شود؟ وقتی خروجی دانشگاه‌ها در همان زمان حول و حوش همین اعداد بوده مفهومش این است که سالانه بین 600 تا 700‌هزار و اگر دیپلمه‌ها و زیر دیلپم‌ها را هم اضافه کنیم، یک‌میلیون نفر به‌عنوان جمعیت بیکار وارد بازار کار شده‌اند و به‌دلیل گسترش دانشگاه‌های پیام نور و واحدهای غیرانتفاعی یک وقفه 4، 5‌ساله برای بازار اشتغال جمعیت شاغل ایجاد شد. اگر مقطع کنونی را هم اضافه کنیم، اقتصاد ایران در سال‌های 91 و 92 وقتی که رشد اقتصادی منفی بوده، هشت واحد‌درصد اقتصاد ایران کوچک شد، نه‌تنها کوچک شد بلکه ریشه بحران کاشته شد و امروز آنچه می‌بینیم، عملکرد سنوات گذشته است. اگر برای این مسائل امروز فکری نشود، طبیعی است که سال بعد این بحران بزرگ‌تر و سال‌های بعد تبدیل به معضلی می‌شود که برای حل آن باید هزینه‌های دیگری پرداخت. بنابراین این موضوع را هم از منظر فرهنگی، هم منظر اجتماعی، هم از منظر سیاسی و هم از منظر اقتصادی باید مورد بررسی قرار دهیم و این نکته یادمان باشد که کشورهای اطراف و دورتر مثل آمریکا، دوستان ایران نیستند، در اصل دشمنان ایران هستند و در این قضیه شکی وجود ندارد. لذا وقتی یک اعتراض خیابانی در تهران شکل می‌گیرد، آمریکا آن را در حد بالاترین رکن سازمان ملل یعنی شورای امنیت مطرح می‌کند. نکته این است که آیا ما نمی‌توانیم این اعتراضات را زودتر ساماندهی کنیم؟ به‌نظر می‌رسد ما فرصت‌های زیادی داشته‌ایم که مشکلات ساختاری را حل کنیم اما فرصت‌ها هر روز در حال از دست رفتن است. باید این اجماع در سطح ملی شکل بگیرد که چون هم مساله مشخص است و هم راه‌حل، کشور قادر به حل مسائل خواهد بود. اما مسئولانی صدای این اعتراضات را نشنیدند که در منزل خود یک بیمار صعب‌العلاج ندارند. کسانی این صداها را نشنیدند که در منزل خود یک دختر یا پسر جوان تحصیکرده بالای 30 سال ندارند و مستاجر نیستند و میانگین دریافتی‌شان زیر 5/2 میلیون، مثل بازنشستگان کشوری و لشگری نیست وگرنه این صدا آن‌چنان واضح، آشکار و پرطمطراق بود که اگر گوشی برای شنیدن باشد به گوش همه رسیده است. الان دیگر فرصت سعی و خطا نیست. به‌نظر می‌رسد که دولت گام‌های موثری در کنترل سیاست‌های پولی، مالی و انضباط مالی، در سیاست خارجی و صنعت نفت برداشت ولی در بخش‌های دیگر کشور، بخش واقعی اقتصاد و بخش تولید، دولت می‌تواند گام‌های بلندتری بردارد. ما فرصت زیادی نداریم درعین حال بحران‌هایی که امروز مطرح می‌کنیم مثل بحران صندوق‌های بازنشستگی، بحران آب، بحران بودجه دولت، بحران بیکاری و مسائلی از این دست، همه می‌دانند که محصول سنوات گذشته بوده که در این دولت تبدیل به بحران شده و اگر این دولت این بحران را حل نکند در دولت بعدی این بحران تبدیل به اَبَربحران خواهد شد. بنابراین صورت مساله کاملا مشخص است و عقلا باید برای حل مشکل فکری کنند. وقتی که در ورزش کشور به این باور می‌رسیم که از دانش مربی خارجی استفاده کنیم، وقتی در صنعت نفت به این باور می‌رسیم که از دانش خارجی استفاده کنیم، باید در مدیریت کشور هم به این باور برسیم که از دانش و علم استفاده کنیم. امروز از دانش و علم استفاده نمی‌کنیم و یا حداقل استفاده را انجام می‌دهیم. این طبیعی است که در سنوات گذشته خطاهایی در تصمیم‌گیری‌ها داشته‌ایم که هزینه آن خطاها امروز به بحران تبدیل شده است. اگر در مورد ترامپ، بن‌سلمان، نتانیاهو و برادر زن صدام حرفی نمی‌زنیم به این معنا نیست که آنها با ما کاری ندارند. آنها قطعا دشمنان ما هستند و ما هم انتظار دشمنی داریم اما مسائل داخل کشور ما ناشی از سوء تدبیر ما در سنوات گذشته است. ناشی از این بوده که در سال 90 که در تاریخ ایران بی‌مثال است 150‌میلیارد دلار درآمد ارزی داشتیم و 4 سال قبل از این تاریخ در سال 86، 50 اقتصاددان به رئیس‌جمهور وقت نامه نوشتند که پول نفت را در بخش‌های واقعی اقتصاد سرمایه‌گذاری کنید و نه در واردات، آن زمان وقتی آن حرف‌ها شنیده نشده، امروز می‌بینیم که معضل داریم. وقتی امروز سرما می‌خوریم، داروی مشخصی دارد فارغ از اینکه بیمار ایرانی است یا غیرایرانی. اگر سرماخوردگی درمان نشود سه روز بعد به بیماری مفصل‌تری تبدیل می‌شود که مزمن خواهد شد. درواقع اگر یک سرماخوردگی ساده درمان نشود، منجر به از کار افتادگی بیمار می‌شود. این درحالی است که درمان در همه جای دنیا یکسان است. حالا معضلی به نام بیکاری و تورم و کمبود سرمایه‌گذاری در ایران داریم که درمان اینها در دنیا مشخص است اما ما درمان‌ها و روش‌ها را نمی‌پذیریم و فکر می‌کنیم که دخالت است. وقتی در سال 90، 150‌میلیارد دلار درآمد ارزی داشتیم در حالی که در همان سال تولید ناخالص ملی ما 400‌میلیارد دلار بود یعنی بیش از یک سه برابر درآمد ارزی، آن پول‌ها را تبدیل به ثروت نکردیم. دقت کنیم که بخشی از دشمنان ما همان سوء تدبیر ما بوده است. وقتی پروژه کلنگ زدیم درحالی که پول آن را نداشتیم، امروز برآورد مرکز پژوهش‌های مجلس می‌گوید که بیش از 600‌هزار پروژه نیمه‌کاره داریم، آیا دشمن خارجی پروژه نیمه‌کاره را برای ما به ارث گذاشته؟ بخش عمده و اصلی مشکلات، سوءتدبیر داخلی بوده است و ضدانقلاب بیگانه هم از این وضعیت سوءاستفاده کرده و تلاش می‌کند که بزرگنمایی کند و از اینکه از مشکلات ما ذوق‌زده شود، شکی وجود ندارد. درواقع یک سوزن به خودمان بزنیم و یک جوالدوز به دیگران. ذکر این نکته هم ضروری به‌نظر می‌رسد که معتقد نیستم همه مشکلات اقتصادی ایران با ابزار قیمت قابل حل است. آنچه در اقتصاد ایران مغفول مانده این نکته کلیدی است که بهره‌وری در اقتصاد ایران پایین است. اگر پالایشگاه‌های ما بروز شود، نفت خامی که تحویل می‌دهیم به جای اینکه حدود 30‌درصد به ما بنزین بدهد، تا یک و نیم برابر هم قابل افزایش است. ما هزینه ناکارآمدی بنگاه‌های اقتصادی را از ملت می‌گیریم. این مشکل هم در بخش انرژی، هم در بخش نیروگاه‌های تولید برق، هم در شبکه توزیع آب و هم در آموزش و پرورش ما هست. در نظام اداری ما که بوروکراسی در آن گسترش یافته، این مشکل وجود دارد که بهره‌وری نیم‌درصد است در حالی که در پنج برنامه گذشته قرار بود که دو و نیم واحد از رشد اقتصادی 8‌درصد مربوط به بهره‌وری باشد و در‌ این شکی وجود ندارد. اگر بهره‌وری ما درست می‌شد امروز نیاز به اصلاح قیمت‌ها نداشتیم. اما به هر دلیل که بهره‌وری درست نباشد، اگر قیمت واقعی نشود باید صدها نفر در مرزهای ما شهید شوند تا جلو قاچاق را بگیرند. اقتصاد نیاز به عمل جراحی همه‌جانبه دارد. یک بخش آن اصلاح قیمت است اما بخش دیگر اصلاح بهره‌وری و بخش مهم‌تر اصلاح مدیران دستگاه‌های اجرایی و بنگاه‌های اقتصادی است. شاید در وضعیت فعلی عدم افزایش قیمت‌ها تصمیم درستی باشد اما بالاخره دولت باید تدبیر کند.

 
هادی حقشناس،اقتصاددان
مطالب مرتبط
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها