اهمیت پرداخت به چنین بحثی از آنجایی فزونی مییابد که کشور ما بهعنوان واحدی سیاسی و جغرافیایی، بنابر دلایل تاریخی، سیاسی و ژئوپلیتیک همواره کانون تحولات و توجه دیگر کشورها و نظامهای بینالمللی قرار داشته است. آنچه در این شرایط قابلتوجه به نظر میرسد این است که چگونه میتوان با ترسیم راهبردها و خطمشیهایی عملی، ضمن در نظر گرفتن دغدغهها و حساسیتهای خارجی و داخلی به تبیین درست از «هویت ملی» دست یافت، ابعاد و سطوح مختلف و فرایند تحول آن را شناخت و الزامات، ضرورتها و حساسیتهای داخلی و خارجی را در چارچوب نگاهی وحدت ساز جهتدهی کرد، درک درستی از موانع و محدودیتهای پیش رو در این زمینه به دست آورد و با لحاظ کردن عوامل اثرگذار داخلی، مانع از شکلگیری بحران هویت متأثر از علل و بسترهای تشدیدکننده خارجی شد.
در این رابطه، یکی از محققان کشورمان از دانشگاه خوارزمی تهران، پژوهشی را انجام داده است که در آن عناصر سازنده هویت ایرانیان در سه نوع پهنه روابط بین فردی، بین گروهی و اجتماعی موردمطالعه قرار گرفتهاند.
در این تحقیق توصیفی پیمایشی، محقق از پرسشنامه و همچنین مصاحبه حضوری بهعنوان ابزار گردآوری اطلاعات استفاده کرده است.
جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی افراد 18 تا 65 ساله ساکن مراکز 31 استان کشور بوده که از میان آنها، با توجه به جمعیت مرکز هر استان، 15 هزار و 40 نفر بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند.
نتایج سنجشهای این تحقیق نشان میدهد که «پهنه روابط با دیگران» با «گرایش به هویت ملی» رابطه معناداری دارد. بنابراین، افرادی که از پهنه روابط (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ...) بالایی برخوردار هستند، میتوانند با برقرارکردن ارتباط با دیگران، نسبت به آدابورسوم، زمینههای فرهنگی و اجتماعی مشترک آشنا شده و آگاهی کسب کنند که همین نیز درنهایت منجر به گرایش بالای آنها به هویت ملی شده است.
دکتر عطاءالله عبدی، استادیار گروه جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی تهران که این پژوهش را انجام داده است، میگوید: «به هر میزان روابط بین افراد، بالا رود، هویت ملی هم تقویت خواهد شد و برعکس این امر هم میتواند درست باشد. شاید دلیل آن را در کنار مشکلات اقتصادی، نبود رونق اقتصادی برای به تحرک درآوردن افراد کشور دانست. همچنین مسائلی مانند بومی گزینی در استخدام نیروی کار، سربازی و دانشجو هم میتوانند چنین امری را تشدید کرده باشند».
وی میافزاید: «میتوان گفت تقویت پیوندهای بین استانی و میان ناحیهای، در قالب سازوکارهای اجتماعی مانند مهاجرت، ازدواج و گردشگری در کنار سازوکارهای اقتصادی مانند سرمایهگذاری و بازرگانی و همچنین مبادلات فرهنگی، میتوانند تأثیر شگرفی در شناخت و کشف اشتراکات میان نواحی مختلف کشور از همدیگر و درنتیجه تقویت همبستگی ملی داشته باشند. اما اقداماتی مانند بومیگزینی در چارچوبهای اداری، دانشگاهی، مدیریتی و نظامی، برعکس میتواند منجر به محلی شدن فرهنگ، اقتصاد و نگرشهای اجتماعی و سیاسی شده و در بلندمدت به کاهش همگرایی ملی کمک کند».
دکتر عبدی در نتیجهگیری از پژوهش خود اظهار میدارد: «نتایج کلی حاصل از سنجش ارتباط بین پهنه روابط با دیگران و ابعاد هویت (هویت ملی، محلی و مدرن) در این کار پژوهشی نشان داد که این موضوع با هویت ملی و مدرن رابطه دارد، اما با هویت محلی رابطهای ندارد. بنابراین هرچقدر افراد از پهنه روابط بالاتری برخوردار باشند، نسبت به هویت ملی گرایش بالاتر و نسبت به هویت مدرن گرایش پایینتری خواهند داشت. بنابراین تقویت روابط افراد با یکدیگر از یکسو منجر به افزایش گرایش نسبت به هویت ملی و از سوی دیگر باعث کاهش گرایش به هویت مدرن میشود».
یافتههای این تحقیق که در فصلنامه «مطالعات علمی» وابسته به موسسه مطالعات علمی منتشر شده است، میتواند موجب افزایش گرایش به هویت ملی و کاهش گرایش به هویت مدرن در افراد جامعه شود و این اتفاق را با بالا بردن پهنه روابط و تقویت روابط افراد با یکدیگر رقم زند.