تدبیر24 مردم که هیچ حتی نخبگان نیز از اینهمه اسامی جورا جور گروه، دسته، محفل، سازمان، تشکیلات و صد البته لیستهای تو در تو محافظه کاران که قبلا" با اعداد و فرمولهای لگاریتمی (x+y) در فصل انتخابات ظاهر میشدند و این بار با ویژگیهای سلبی اشان سر در گم هستند. برای فرموله کردن وضعیت سیاسی کشور و راحتی در تشخیص بد نیست اشاره کنم در کشور دو جناح اصلی وجود دارد که یکی با اندیشه اصلاح طلبی در صدد حل مشکلات و مسائل مبتلا به است که در اثر نابخردیها در کشور و برای کشور ایجاد میشود و دیگری جناح محافظه کار که همچون کسانیکه از ارتفاع میترستند از تغییر و مقابله با مسائل واقعی فراری و رویگردان است!
اصلاحطلبان بر اساس دیدگاه خود که نشات گرفته از یک سابقه و تجربه یکصد ساله از حرکتهای اصلاحی سیاسی اجتماعی در دوران مشروطه خواهی ملت ایران است خود را متعهد به کمک به دولت، نظام و کشور میدانند. این جناح سیاسی که دارای طیفی از دیدگاه ها هستند تلاش دارد با روشهای علمی، تجربه و بومی شده نوینی در اداره جامعه موثر باشد. روشی که تغییر را تهدید نمیداند بلکه فرصتی برای نوسازی و بهسازی جامعه و استفاده بهینه از انرژی و ظرفیتهای موجود سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و انسانی.
اما جناح دیگر که دائما" بدنبال تقسیم غنائم ، جنگ درونی قدرت و تکثیر سلولی گروه ها و محافل خود است با مشی ترس از تغییر و گریز از حل مسائل مستحدثه همچنان می خواهد درب جامعه بر پاشنه سنت و محافظه کاری بچرخد که متاسفانه پاسخگوی نوع و حجم مشکلات کشور نیست. مهمتر آنکه این جناح راه حل مشخصی را هم برای مهمترین مشکلات و ناهنجاریهای موجود که هم اندیشه اش و هم عملکردش تاثیر زیادی در تولید آنها داشته است، ارائه نمیدهد.
اما فرق اصلاحطلبان و محافظه کاران ایران برای ارائه طریق حل مسائل و تامین نیازهای اساسی مردم از معیشت گرفته تا رفاه علاوه بر اختلافات دو جناح در راهبردها، سیاستها، روشها، نگاهها و انتظارات سیاسی اجتماعی در کیفیت سازماندهی نیروها و همچنین ارتباط بدنه با رهبرانشان نیز هست. در میان بدنه اجتماعی اصلاحطلبان رابطه ژنرال- سرباز حاکم نبوده و روند پرسشگری و پاسخگوئی از مهمترین عناصر دیالوگ و یا گفتمان رایج در بین آنهاست. بدنه اجتماعی اصلاحطلبان مشکلی در استفاده از نظریه پردازی، انتقال تجربه و اعتماد به رهبران خود ندارد اما بدون اقناع ذهنی آماده پذیرش نظریه های سیاسی اجتماعی مطروحه از سوی نظریه پردازان هم نیست. بعبارت دیگر رابطه رهبران و رهروان اصلاحطلب رابطه ...... نیست.
در حالیکه در محافظه کاران بحث مرید و مرادی حاکم بوده و هست. اگر چه در نسل جدید نیز جوانان محافظه کار مانند قبلیها نبوده و رهبران محافظه کار باید برای افکار، نظریان و اقدامات خود دلیل ارائه دهند و اذهان عمومی طرفداران خود را قانع کنند اما آنها با تفسیر غلط از ولایتمداری نه تنها نظرات خود را به نسل جوان تحمیل میکنند بلکه باعث به تاخیر آنداختن حل مسائل و مشکلات ارتباطاتی و مفاهمه بین شیوخ و جوانان محافظه کار میشوند. و آنگونه میشود که عده ائی علم طغیان بر می افرازند و انواع محافل و گروه ها از دل جناح محافظه کار نه متولد بلکه سزارین میشوند!
با این نگرش اینکه اصلاحطلبان علیرغم حجم وسیع رد صلاحیتها و نداشتن نامزدهای رای آور و سرشناس قصد دارند مصمم و استوار در عرصه انتخابات بمانند بر اساس اندیشه اصلاحی و برای کمک به نظام و کشور است. آنها تمام تلاش خود را برای خانه تکانی بهارستان در هفتم اسفند ماه میکنند تا از ورود عناصر تند رو به مجلس جلوگیری کنند اما چه میزان شرایط کشور و همراهی دولت و حکومت اجازه تحقق این نیت را میدهد خود مبحث دیگری می طلبد. اما آنها مُصِر و امیدوارند با تامین انتظار حداقلی مردم دوران خزان مجلس را بر اساس شعار اصلاح طلبان که (امید،آرامش،رونق اقتصادی) است به بهار تخصص، عقلانیت و اخلاق تبدیل نموده و مجلسی بر اساس شان مردم ایران تشکیل گردد تا برای آنها رهائی از این فرمولهای لگاریتمی درگیریهای جانکاه گروهی و فراهم کردن حداقلی از رفاه، لذت، شادی و منزلت در داخل و خارج کشور به همراه داشته باشد. انشاالله!
منبع: پایتخت کهن، شماره 63 صفحه 12 مورخ 20.11.94