توسعه و حاکمیت جزایر سه‌گانه

توسعه و حاکمیت جزایر سه‌گانه

محمدمهدی محمدی - توسعه جزایر سه‌گانه با استفاده از ابزار هوش مصنوعی از این جهت پیشنهاد می‌شود که باتوجه به بکر بودن منطقه، قابلیت و امکان ساخت شهری هوشمند به معنی واقعی با درنظر گفتن محدودیت ها و امکانات و اهمیت های ذکر شده و همچنین ماهیت جغرافیایی جزیره که امتیاز بالایی در کنترل امنیت سرزمینی دارد
مرزهای بی‌تفاوتی اجتماعی نزدیک‌تر از همیشه

مرزهای بی‌تفاوتی اجتماعی نزدیک‌تر از همیشه

فریبا نباتی - جامعه ما در حال حاضر با مرزهای بی‌تفاوتی اجتماعی همجوار شده است؛ فضایی که در آن افراد از مسئولیت‌های اجتماعی شانه خالی و به‌سمت رفتارهای غیرمسئولانه و آسیب‌زا سوق پیدا می‌کنند.
دوشنبه ۰۴ فروردين ۱۴۰۴ - 2025 March 24
کد خبر: ۶۴۸۴۳
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۳

اعتراضی از جنس تفریحات واپس مانده و تابو شده

تدبیر24 :متین مهدیان-از یک ماه پیش برنامه ریزی شروع شده بود. دعوت دهه هشتادی ها برای میتینگ تابستانی به مناسبت پایان امتحانات و شروع تابستان!! این همه ی آن چیزی بود که توانست میتینگ پرسروصدای مجتمع کوروش را رقم بزند.
قدرت نمایی دهه هشتادی ها در مجتمع کوروش/اعتراضی از جنس تفریحات واپس مانده و تابو شده با استفاده از انسجام در شبکه های اجتماعی
به گزارش "سایت روزنو"،در موعد مقررکه به گفته شاهدان عینی میان 1000تا 2000 نفر و گاه بیشتر در نوسان بود گردهم آمدند. پلیس امنیت هم وارد عمل شد. برخی از تعقیب و گریز گزارش داده اند و برخی از متفرق کردن آرام جمعیت اما هر دو گروه در گزارش خبر تعطیلی مرکز تجاری هم داستانند. آن هم تعطیلی چند ساعته ی مجتمع کوروش با آن همه عظمت!
شاید این گردهمایی خودجوش که به منظور تفریح نوجوانان شکل گرفته بود امری عجیب نباشد اما همین که آنقدر زیاد میشوند که پای پلیس به میان می آید و نتیجه ی کارشان تعطیلی چند ساعته ی یکی از بزرگترین مراکز تجاری تفریحی تهران میشود خبر از تغییرات پنهانی در زیر پوست این نسل میدهد که جامعه شناسان آن را گسست بین نسل ها می نامند.
وقتی یک بار در کشاکش بین سنت و مدرنیزم قرائت رسمی جامعه ای ایرانی رای به غالب شدن سنت و طرد مدرنیزم داد؛ دور از انتظار نبود که باید هرروزه منتظر بروز  زورآزمایی جدید این دریای خروشان(مدرنیزم) و دشمن همیشگی آن سنت باشیم.
این شاید قانون نانوشته ی تقابل مسائلی از جنس فرهنگ باشد که زمانی که یک رویکرد رسمی و قابل قبول تلقی شود و نگاه دیگر مطرود؛ آن نگاه مطرود مثل بذری که در خاک تاریخ کاشته شده و حق سربرآوردن از این خاک را به او نمی دهند بیشتر در زمین ریشه می دواند و هرازگاهی هروقت فرصتی بیابد سر از خاک بیرون می آورد.
قدرت نمایی دهه هشتادی ها در مجتمع کوروش/اعتراضی از جنس تفریحات واپس مانده و تابو شده با استفاده از انسجام در شبکه های اجتماعی
نسل در حال گذار جامعه ی ایرانی گاهی سکوت خود را میشکند، اعتراض میکند، پیروز می شود و قدرت نمایی می کند، مثل همان جنبش دوم خردادی که پیروزی اش را متکی بر شکاف بین نسلی بود که یا انقلاب و پیروزی نسل اولی ها را ندیده بودند یا رویکرد فرهنگی آن ها برایشان نامانوس بود.(مورد مرتضی پاشایی به خوبی این شکاف را نشان می دهد.)
به بیان ساده تر ما دچار یک عدم مفاهمه ی فکری از سوی نسل قدم جامعه و  حاکمیت با نسل جدید یا همان دهه هشتادی ها هستیم. دهه هشتادی هایی که نگاهی ساختارشکنانه به فرهنگ و هنجار تثبیت شده ی جامعه دارند، که گاهی بروز این نگاه با سیگار کشیدن، نوع لباس پوشیدن، آب بازی در پارک و در مورد اخیر میتینگ کوروش جلوه نمایی میکند.

به نظر می رسد که نسل جدید نیاز به بازتعریف گزاره هایی از جنس اعتماد و گفتگو و به رسمیت شناختن آن ها و تفکراتشان دارد. گزاره هایی که از جنس امنیتی و ایدئولوژیکی نباشند. این ها همه فعلا در کشور ما وجود ندارد به این معنا که پدران و مادران، معلمین و نهادهای حاکمیت به هیچ عنوان نمی توانند تحمل کنند که ارزش ها ی فکری آن ها مانند مفهوم زندگی ، عشق، تفریح و... تا به این اندازه توسط کودکانشان به چالش کشیده شود.
در صورت ادامه ی عدم مفاهمه بین این دو نسل، هر روز باید منتظر یک چالش جدید توسط دهه هشتادی های جامعه ی ایران باشیم. با این تفاوت که آن ها روز به روز قدرت و اعتماد به نفس بیشتری گرفته و انسجام آن ها در شبکه های اجتماعی بیشتر میشود.
زمانی که احزاب و گروه های مورد قبول یک نسل برای عضویت و سازماندهی آن ها وجود ندارد، زمانی که توسط هیچ کس درک نمی شوند و زمانی که رفتارهای آن ها نابهنجار تلقی می شود؛ آن ها نیز به مقابله با مثل برخواسته و در پی به رسمیت شناساندن خود از هر طریقی هستند. به رسمیت شناساندنی که ممکن است گاهی پرهزینه تر از میتینگ کوروش برای خودشان و حاکمیت باشد.
نکته ی دیگری که باید به آن توجه شود این است که این گردهمایی هیچ گونه رنگ و بوی سیاسی به معنای عام آن نداشت اما نوعی اعتراض در آن نهفته بود. اعتراضی که از جنس تفریحات واپس مانده و تابو شده ی ذهن آنان بود.
با این روند عدم مفاهمه در آینده 2 حالت را باید برای این نسل متصور بود؛ یا قدرت گرفتن آن ها و ادامه ی ساختارشکنی و به رسمیت شناساندن خود به شکلی که به صورت نرم هنجارهای جامعه را تغییر دهند. و یا در صورت برخوردهای قهری شدید با آن ها باید انتظار افسردگی و سرخوردگی آن ها را کشید.
در آخر به عنوان پیشنهاد متذکر می شوم که باید گذار فرهنگی و ارزشی نسل جدید را به رسمیت بشناسیم و در جهت ارگانیزه کردن آن ها توسط سازمان های مردم نهاد و احزاب مورد قبول آن ها گام برداریم تا بتوانیم از ظرفیت های بالقوه ی این نسل استفاده کنیم.

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: