اینک بقایی زنبیل به دست در کنار هجو مطالبات مردمی و مباحث حقوقی، به این شبهه دامن میزند که حلقه احمدینژاد از مصونیت سیاسی و قضائی برخوردار است و این تلقی ناخواسته در اذهان مردم به اقتدار این حلقه میانجامد. از این منظر، کار بقایی کار هوشمندانهای است که در صورت تداوم به ارتقای جایگاه سیاسی حلقه احمدینژاد و یارانش میانجامد و دیری نمیگذرد که این ضربالمثل درباره آنان مصداق عینی پیدا میکند: «آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است».
در همین زمینه، نامه احمدینژاد و دفاعش از بقایی که در ٩ بند خلاصه شده، بیش از آن که دفاع از یار غار باشد، حمله به نهادهای حقوقی است. احمدینژاد میداند با شرایط جدید منطقهای و جهانی، دست او برای مغالطه و معامله بازتر است؛ کاری که اگر صورت نگیرد فردایی برایش وجود نخواهد داشت. این روزها بهترین شرایط برای او است تا نگذارد باد فراموشی، او را از یادها ببرد. بیدلیل نیست که احمدینژاد سعی میکند از هر بهانهای برای حضور مکررش در رسانهها و اذهان عموم استفاده کند. دولت روحانی و اصلاحطلبان به دلیل جایگاه پوزیسیون خود، چارهای جز تبعیت از عقل ندارند. هر کار نابخردانهای به ضرر آنان و اصلاحات خواهد شد. دولت روحانی با دو راه متفاوت روبهرو است؛ هم باید مسائل جهانی را در اولویت قرار دهد و هم سیاست داخلی را رها نکند. در خمودگی و سرخوردگی مردم از سیاست داخلی، آینده دولت و اصلاحات از دست میرود و از این رو دولت روحانی ناگزیر است سیاست خارجی را به سیاست داخلی گره بزند و اهمیت آن را برای مردم تبیین کند.
در این مسیر است که مردم تصویری روشن از آینده به دست خواهند آورد. یکی از وظایف مهم دولت روحانی، برخورد واقعبینانه با دشمنان جهانی و منطقهای است. درشتنمایی بیش از حد و کوچکانگاری شعارگونه و عامدانه به ضرر دولت روحانی و اصلاحطلبان است. آن چه آینده اصلاحات را تضمین میکند، جلب مشارکت مردم برای حل بحرانهای جهانی و منطقهای است. اگر این کار به هر دلیل دور از دسترس باشد، حداقل باید تصویری روشن از شرایط ایران در مواجهه با قدرتهای بزرگ ارائه داد. الگوی دولت جنگ نشانگر آن است که هر قدر مردم صادقانه برای حل مسائل فراخوانده شوند، نتیجه به دستآمده از مقبولیت و مشروعیت بیشتری برخوردار است. تاریخ گواهی میدهد که قراردادهای تاریخی نافرجام و پرهزینه داخلی و خارجی، در غیاب مردم و در پس پرده به امضا رسیده است.»