نهادگرایی و ثبات سیاسی در فضای تازه

نهادگرایی و ثبات سیاسی در فضای تازه

دکتر ابراهیم متقی» حادثه سقوط بالگرد برخی از مقامات عالی سیاسی و راهبردی ایران بر اساس نشانه‌هایی از «ابهام امنیتی» تعریف می‌شود.
ايران و امريكا و ديپلماسي غيرمستقيم

ايران و امريكا و ديپلماسي غيرمستقيم

حسین ربیعی» مطابق ادعاها و شواهد، عرصه ميدان و ديپلماسي، هر دو هر به صورت غيرمستقيم توسط اين دو كشور و از طريق نمايندگان‌شان مديريت مي‌شود
سه‌شنبه ۰۱ خرداد ۱۴۰۳ - 2024 May 21
کد خبر: ۴۶۳
تاریخ انتشار: ۰۶ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۴:۳۱
سعید حجاریان:

تندروها فعلا کفن‌ها را داده‌اند خشکشویی

فعلا اعتدال در فرهنگ سیاسی ما مفهومی گنگ است . . .
گفت‌وگو با سعید حجاریان راحت نیست هرچند او به گرمی پذیرای ما می‌شود. عصر یک‌روز گرم تابستانی او را در خانه‌اش ملاقات کردم در حالی که روی مبل چرمی کرم‌رنگی نشسته بود و پشت سرش کتابخانه بزرگی قرار داشت. لباس راحت تیره‌رنگی به تن داشت و عینکش را روی دسته مبل گذاشته بود. آنقدر گرم و صمیمی درباره مسایل حرف می‌زد که هرچه می‌گذشت بیشتر شبیه گپ‌وگفت بود تا مصاحبه رسمی.

او بارها تاکید کرد شاید من و هم‌سن و سال‌هایم مسایل آن‌روزها را به یاد نیاوریم، به همین جهت در طول مصاحبه اشاره‌هایی هم به انتخابات 76 و مسایل پس از آن و شباهت‌ها و تفاوت‌هایش با انتخابات‌های بعدی داشت. آنچه می‌خوانید حاصل دوساعت گفت‌وگو با سعید حجاریان است هر چند متن آماده و تاییدشده توسط او نسبتا کوتاه است. حجاريان در این دوساعت از نگرانی‌ها و امیدهایش سخن گفته است.

تعریف شما از اعتدال چیست؟
فعلا اعتدال در فرهنگ سیاسی ما مفهومی گنگ است، یعنی هم به لحاظ تئوریک باید تعریف اعتدال مشخص شود و هم به لحاظ پایگاه اجتماعی باید مشخص شود، اعتدالیون چه قشری را نمایندگی می‌کنند.

به نظر من اعتدال به یک معنا بازگشت به نوعی تعادل است. اعتدالیون آمده‌اند که همه چیز را سر جای اول برگردانند و تعادل را برقرار سازند. از این‌رو دولت اعتدال باید گرایشی طبیبانه داشته باشد و مشکلاتی را که طی این هشت‌سال به وجود آمده است، درمان کند.

دولت فعلی مالامال از نیروهای کم‌کیفیت و رانت‌جو شده است، بنابراین راندمان پایین آمده است. آقای روحانی حرف خوبی زده، گفته یک عده که بدون بلیت سوار شده‌اند، باید پیاده شوند؛ من معتقد هستم که حتما باید بوروکراسی ما کارآمد شود. اساسا بهره‌وری یعنی همان عقلانیت. پس اعتدالیون آمده‌اند تا راندمان را بالا ببرند.

 از این منظر اعتدال یعنی بازگشت به عقلانیت تا به کمک آن عقب‌ماندگی را بتوان جبران کرد. به نظر من دولت مهرورز خیلی سودایی بود و سوداهای عجیب و غریب در کله‌اش بود. مثلا همین سودای اداره جهان.

 چرا این را می‌گویید؟
 شنیدم که رییس دولت می‌گفت اگر ما نتوانیم جهان را اداره کنیم نمی‌توانیم ایران را نیز اداره کنیم. می‌دانستید که این حرف «تروتسکی» است!؟ تروتسکی می‌گفت محال است که سوسیالیسم در شوروی بنا شود. اول باید «انقلاب جهانی» رخ دهد، بعد «سوسیالیسم» را در شوروی بنا کرد. حالا نمی‌دانم این دولت این حرف را از کجا آورده است که می‌زند.

 این حرف سودایی است یا پوششی است برای رفتار و عملکرد؟
نخیر! خودشان امثال این حرف‌ها را باور دارند. شنیده‌ام که می‌گفتند، ما آدمی داریم که می‌آید و نگاه می‌کند به زمین و می‌گوید اینجا معدن مس است، آنجا معدن اورانیوم است و... حتی با نگاهش آدم را «اسکن» می‌کند، به قولی «اسکنر» است. فکر نکنید خودشان اینها را باور ندارند، آنها واقعا به این امور باور دارند و نمی‌توان دولت را دست اینها داد.

 چه شد که اصلاح‌طلب‌ها از روحانی حمایت کردند؟ ‌
اولا اصلاح‌طلبی مغایرتی با عقلانیت ندارد. اصلاح‌طلبی یعنی گام‌به‌گام مسیری را تصحیح کردن، پس در ذات اصلاح‌طلبی عقلانیت خوابیده است. به همین خاطر اعتدال با اصلاح‌طلبی هم‌پوشانی دارد. اما چرا از روحانی حمایت شد؟ اوضاع به قدری به‌هم‌ریخته بود که دیگر همه خسته شده بودند، حتی راست‌ها.

دولت فعلی هر کاری را که خواسته، کرده است. معیشت مردم خراب است. حسابش را کنید، با این تورم و بیکاری و این اوضاع جهانی که علیه ماست، اینها هنوز دغدغه‌شان «هولوکاست» است. آخر «هولوکاست»چه ربطی به دولت دارد؟ دولت باید به امور مملکت برسد، به این حرف‌ها چکار دارد آخر!؟

 یعنی عواملی را که باعث شد اعتدال‌گرایان و اصلاح‌طلب‌ها به هم نزدیک شوند، عقل‌گرایی می‌دانید؟
ما در آرایش سیاسی کشور اعتدال‌گرا نداشتیم. آقای روحانی آمد و این صحبت را باز کرد. بزرگان گفتند، بیایید عقلای طرفین جمع شوند و کمک کنند تا بلکه شاید بشود کاری کرد.

 یعنی آن هم با اطمینان صددرصد نیست؟
نه، اطمینانی نیست.

 فکر می‌کنید با این اوصاف چقدر دولت روحانی موفق عمل کند؟
ببینید آقای روحانی مشکلی که دارند این است که یک عده � نقد خودشان است. ما هم باید بررسی کنیم که چطور شد که چنین شد.

 تکلیف سهم‌خواهی‌ها چه خواهد شد؟ ‌
بالاخره قصه سهم‌خواهی همواره هست. اما باید افرادی جلو بیایند و نهیب بزنند که کشور ما دیگر توان سهم‌خواهی ندارد. ما باید ببینیم که منافع ملی چیست و تعریف دقیقی از منافع ملی امروزمان ارایه کنیم. آن‌گاه همه بر این اساس کار کنیم.

 بحثی را که امروزه در مورد پایگاه اجتماعی آقای روحانی مطرح می‌شود و اینکه گفته می‌شود پایگاه رای ایشان اصولگرایان بوده است، چگونه بررسی می‌کنید؟
بخشی از پایگاه رای روحانی حتما اصلاح‌طلب‌ها بوده‌اند، بخش دیگر رایش طبقات فرودست بوده‌اند.

 یعنی در روستاها هم آقای روحانی رای داشت؟
رای روستاها به روحانی خیلی بالا بود. آمار را وقتی با دقت نگاه کنید، می‌بینید که در روستاها و شهرهای کوچک رای روحانی رای بالایی بود. ایشان توانست بخش‌های اصلی جامعه را جذب کند. مخصوصا اقلیت‌ها، به‌خصوص اهل سنت.

 عامل این را چه می‌دانید؟
به خاطر اینکه جناح راست و بقیه، گرایش ایدئولوژیک قوی داشتند. اما آقای روحانی بحث گشودن درها را مطرح کردند که بسیار مهم بود.

 فکر می‌کنید چقدر حمایت آقای خاتمی و آقای هاشمی تاثیر داشت در رای آقای روحانی که مردم بیایند و رای دهند؟
این حمایت، رای را بالا برد. بالاخره رای یک عده سرگردان بود. نمودارها نشان می‌دهد از زمانی که این

دو نفر گفتند ما از‌ روحانی حمایت می‌کنیم، رای‌ روحانی، رشد کرد.

 دوم خرداد 76 که اتفاق افتاد، ما شاهد جشن خیابانی نبودیم، اما امسال ما با جشن‌های خیابانی مواجه بودیم که در آن مردم، خود مطالبات را به صورت شعار مطرح می‌کردند.
ببینید، در دوم خرداد هم مردم تمایل داشتند که بیرون بریزند و جشن بگیرند.

 پس چرا جشنی نداشتیم؟
موتورسوارها به خیابان‌ها ریختند و خیابان پر شد از موتور سوارها. شبی که آرا را اعلام کردند، من از سر «به‌آفرین» که ستاد ما بود، آمدم به «ولیعصر» که دیدم پر از موتوری است. برگشتم به ستاد گفتم اوضاع این‌طور است. سپس آقای خاتمی دستور دادند که کسی برای جشن نرود. یعنی اگر وضع آنگونه نبود مردم می‌آمدند توی خیابان‌ها.

 فکر می‌کنید وضعیت تندروها چه می‌شود؟
تندروها که فعلا ساکت هستند.

 فکر می‌کنید ساکت می‌مانند یا نه؟
فعلا کفن‌ها را داده‌اند خشکشویی تا بعدا بگیرند و بپوشند (می‌خندد)!

 خودسرها چطور؟
اینها قابل کنترل هستند. اینها عددی نیستند!

 فکر می‌کنید چقدر زمان ببرد که این وضعیت اقتصادی به حالت نرمال برسد؟
خیلی کار می‌برد، خدا می‌داند که چقدر اوضاع خراب است.

 وضعیت اصلاح‌طلبان چه خواهد شد، چه برنامه‌هایی دارند؟ ‌
بالاخره یک عده به دانشگاه می‌روند، یک عده به سمت کار روزنامه‌نگاری می‌روند و یک عده هم به سمت اموری دیگر می‌روند. همه کاری می‌شود، کرد!

البته باید بگویم لازم نیست که همه به دولت بروند، بلکه ما باید به سمت فعالیت‌های مدنی پیش برویم.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: