سفیر پویش ارمغان به دیدار خانواده مادر زندانی رفت
چشمهایش قرمز شده، اما نمیخواهد گریه کند، زیر لب میگوید: «مهناز زنگ زد و گفت مامان بیا دارند من را میبرند، فکر میکرد میآیم و نمیگذارم. بچهام نمیدانست دستم از همهجا کوتاه است، نمیدانست...
کد خبر: ۷۵۳۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۲۹