معروف است که ابوعلی سینا در زمانه فرار از دست مأموران سلطان محمود غزنوی از شهری به شهری مخفیانه در حرکت بود و...
تدبیر24»معروف است که ابوعلی سینا در زمانه فرار از دست مأموران سلطان محمود غزنوی از شهری به شهری مخفیانه در حرکت بود، به همراه شاگرد خود جرجانی وارد شهری شدند و به نانوایی جهت خرید نان رفتند، در همین حال شاگرد نجاری که تنها پوشش لنگی داشت وارد شد و خطاب به نانوا گفت، شاطر آقا شاطرآقا ، استادم گفت مقداری آتش بیاورم، شاطر به دستهای خالی شاگرد نجار نگاه کرد و گفت ظرف که همراه نداری ، ابوعلی سینا به فکر فرو رفت، شاگرد نجار مسأله حمل آتش را چگونه حل میکند ؟ طفل نگاهی به اطراف انداخت و دو دست خود را زیر خاکسترهائی که از تنور درآورده بودند برد و خطاب به شاطرآقا گفت ، بگذار روی دستم، ابوعلی سینا از هوش پسر بچه تعجب کرد و خطاب به جرجانی گفت، هیچ گاه به فکر من نمیرسید ، جرجانی گفت، بله استاد ، هزاران نبوغ نشکفته خاموش میشوند تا سرانجام یکی ابوعلی سینا بشود ، دنیای سیاست هم مثل زندگی اجتماعی است هزاران ستاره طلوع نکرده در پهنه آسمان غروب میکنند یا به غروب ناخواسته کشانده میشوند تا یکی از آنها ستاره تا همیشه درخشان آسمان سیاست ایران بشود ، مانند آیت ... هاشمی رفسنجانی ، در یکی از جلسات از ایشان پرسیدم به کمتر سیاستمداری این بخت و اقبال روی میکند که بتواند در گردش ایام تصمیم گیر و تصمیم ساز جامعه خود باشد نگاهی متفکرانه به من انداخت و آهی کشید ، تحلیلی داشتم راجع به وقوع انقلاب اسلامی و اینکه موتور انقلاب چگونه روشن شد، تحلیلم را نوشتم و براین باور بوده و هستم که موتور انقلاب اسلامی با انقلاب به اصطلاح سفید شاه و ملت روشن شد . در دهه چهل جمعیت ایران کمی بیش از بیست میلیون نفر بود که دو سوم آن در روستا و یک سوم در شهرها زندگی میکردند، قبل از اصلاحات ارضی وجهه تولید ایران متکی بر کشاورزی و دامپروری بود روستا مرکز ثقل تولید دو سوم جمعیت کشور را در خود جای داده بود از زمانه کوروش تا دهه چهل که انقلاب به اصطلاح سفید رقم خورد ترکیب جمعیتی ایران به این شکل بود که بر روستاها خان و ارباب حاکم بودند تغییر مالکیت یا با ارث بود یا با تغییرات سیاسی که برگرفته از جابهجائی قدرت در ایالات و ولایات بود با ظهور سلسله قاجاریه، اعضای این ایل بر ایران مستولی شدند مثلا در کرمان حکومت به ابراهیم خان ظهیرالدوله رسید و مالکیت روستاها تحت تأثیر این خانواده قرار گرفت در دیگر استانها هم همینطور،تغییر مالکیت روستاها بر زندگی روستائیان تأثیری نداشت نسل اندر نسل روستانشین بودند پسران روستا از همان اوائل زندگی کمک خرج خانواده بودند و با گذشت ایام خود جای پدر را میگرفتند بدون هیچ تغییر ساختاری در طبقه اجتماعی تنها راه رشدی که پیش پای پسران بود احیانا در مدارس علمی اندک سوادی پیدا میکردند، به امور مذهبی روستا میپرداختند، رشدی بطئی و کند. بقیه روستائیان یا کشاورز بودند یا خدمات روستا از قبیل نجاری و آهنگری و حمامی و امثال اینها را به دست میگرفتند اگر چشمان خود را میبستیم و سفری در بن تاریخ میداشتیم از بدو تشکیل اجتماعات اولیه زندگی روستائی به همین شکل و منوال بود. مالکیت در انحصار دولت و به تبع آن با تکیه بر مناسبات قدرت در ایل به ایلخان و اطرافیانش و در روستا به خان و ارباب منتهی میشد اکثریت قریب به اتفاق مردم در حاشیه بودند و گذر ایام هیچ تغییری نسبت به سرنوشت و زندگی آنان نداشت انقلاب به اصطلاح سفید شاه و مردم ساختار زندگی روستائی را بههم زد و مالکان با فروش املاک خود به کشاورزان و کسب نقدینگی به طبقهای جدید که میرفت شکل تازهای به خود بگیرد و در شهرها ساکن شوند تبدیل شدند ، خدمات صنعتی توسط مالکانی که با فروش اراضی خود به کشاورزان صاحب نقدینه شده بودند جانی تازه گرفت کشاورز هم که پول نقد نداشت، اوراق اقساط فروش املاکی که مشمول اصلاحات ارضی شدند به بانک تحویل و پول نقد اخذ میکردند کشاورزان صاحب زمین شدند، سپاه دانش وارد روستا شد و فرزند کشاورزان را با سواد کرد سپاه بهداشت با استقرار در خانههای بهداشت روستائی ، چهره کریه امراض کهنه مانند کچلی ، تراخم، مالاریا و حصبه و آبله را از روستاها دور کرد و با تنظیم خانواده تعداد اعضای خانوار روستائی تعدیل شد حضور سپاه ترویج در روستاها و تعلیم شیوه نوین زراعی از بذر و کود و دفع آفات و مهم تر از همه ورود ماشین آلات کشاورزی به اراضی مشمول قانون اصلاحات ارضی جدای از اینکه کشاورزی سنتی را دگرگون کرد مقدار تولید را افزایش داد ، ورود ماشین آلات کشاورزی به روستاها نیروی مازادی روی دست روستائیان گذاشت که هم با سواد شده بودند و هم با تعالیم سپاه بهداشت رنگ و روی شهری به خود گرفت موج مهاجرت از روستا به شهر شکل گرفت در سال 56- 57 سالهای انقلاب جمعیت کشور به 36 میلیون نفر افزایش یافت که نیمی از آن شهری و نیمی روستائی بودند ، جمعیت روستائی رها شده از ده و ساکن شده در شهر نتوانست خود را در کانون قدرت و ثروت شهری حل کند و حاشیه شهرها شکل گرفتند و این نیرو، موتور مؤثر انقلاب اسلامی شد مگر نه اینکه حضرت امام(ره) در سال 42 که فریاد وا اسلامش بلند شد جز عدهای از طلاب قم و جمعیتی از مردم ورامین حرکتی که بتواند شاه را کنار بگذارد را پشت سر نداشت اما در سال 56 که این جمعیت روستائی رها شده از ده و جذب نشده در شهر به قیام حضرت امام پاسخ دادند و انقلاب اسلامی با جانفشانی عمدتا این گروه شکل گرفت و متعاقب آن جنگ هم با همین اصحاب توانست ظرف 8 سال در مقابل جبهه گسترده شرق و غرب پیروز میدان بشود بعد از مدتی که دوباره به حضور ایشان رسیدم با دقت تحلیلم را خوانده بود بحث اندکی در این مورد درگرفت که احتمالا در خاطرات ایشان ثبت است به آقای هاشمی گفتم شما با تبار روستائی خود قبل از اصلاحات ارضی و تغییر ساختار روستاها شکل گرفتید اما نماد و نمود روستائیانی هستید که در پی تغییرات اجتماعی بعد از 28 مرداد 32 وارد مبارزه انقلابی شدید . او جایگاه خود را خوب میشناخت زندگی سیاسی در شرق خاص مشرق است شتاب حذف آنچنان سرعت دارد که اگر قواعد بازی در زمین مشرق زمین را ندانی در اولین پیچ از دور خارج خواهی شد زندگی قوام السلطنه را برای حاج آقا مثل زدم که در پی کودتای سوم اسفند در حالیکه والی خراسان بود در پی موج دستگیریهای رضاخان و سید ضیا کت بسته از مشهد به تهران اعزام و به جمع بازداشت شدگان پیوست ، مدتی بعد کلنل پسیان همسر قوام را روانه تهران نمود در سبزوار همسر قوام تلگرافی به نخست وزیر وقت سید ضیاء ارسال نمود که من همسر قوام هستم که شوهرم بازداشت است از مشهد رانده شدم و نمیدانم در تهران کجا باید ساکن باشم در تلگراف خانه سبزوار خواهم ماند تا تکلیف من را روشن کنید ، مسائل شوهرم ربطی به من ندارد و به عنوان زنی که همسرش زندانی شماست حق و حقوقی دارم، بازی روزگار اینکه در تهران تحمل رضاخان و کاسه صبرش نسبت به سید ضیاء تمام و لبریز شد و از احمد شاه خواست که سید را عزل و نخست وزیر از بین رجال زندانی انتخاب شود و قرعه به نام قوام السلطنه افتاد که از زندان یکراست به کاخ سلطنتی رفت و در حالیکه هنوز لباس زندان بر تن داشت فرمان نخست وزیر را از احمد شاه گرفت وقتی پشت میز کارش در کاخ نخست وزیری مستقرشد نگاهش به تلگرافی افتاد که همان روز از سبزوار مخابره شده بود و درخواست زنی بود که نمیدانست با وجود زندانی بودن همسرش در تهران کجا اقامت کند؟ پاسخ ساده بود شما با عزت وارد منزل خودتان میشوید ، شوهرت- احمد قوام- نخست وزیر. آیت ا... هاشمی رفسنجانی از آن دسته از سیاست ورزان شرقی بود که میدانست در زمین مشرق زمین باید سیاست ورزی کند، زمینی که دیگران ندیدند و او به درستی گرد و غبار برخاسته از نابرابریها را در خیابانها دید و توصیه کرد:
سرچشمه شاید که بستن به بیل/ چو پرشد نشاید که بستن به فیل
جایش خالی است و دراین حال و هوا که نیاز به سیاستمردی از جنس سیاسیون مشرق زمین داریم به شدت جایش خالی است ، بسان فانوس دریائی در دریای طوفانی ایران راهنمایمان بود و هم اکنون نیز اندیشه اعتدالی او، صبرو حلم و تحمل کویری او متانت و بزرگواری او – گذشت و گذشت و گذشت او که کوه صبر را ذله کرده بود پیش رویمان است، مردی برخاسته از روستا ، برکشیده از کویر و چراغ راهنمای رهروانی است که به ایرانی آباد و آزاد میاندیشند، تا همیشه یاد و نام او با بزرگواری و صبر و تحمل گره خورده است او ضربه دید، اما ضربه نزد، توهین شنید اما توهین نکرد، در آشفته بازار رقابت و سیاست نقشه راهی فراسویمان نهاد که به یقین ما را به سرمنزل پیروزی خواهد رساند، او عاشق ایران بود و سفره ایرانیان را رنگین میخواست، او پدری دلسوز بود که آرزویش سربلندی فرزندانش بود - هرچند ناروائی هائی بر فرزندانش روا داشتیم- روحش شاد.
نعمت احمدی،حقوقدان