ریشه شروع ماجرا وقتی روشن خواهد شد که به تزریق ناامیدی به مردم توسط خودیها به ویژه رسانه ملی در سالهای اخیر و همینطور تزریق گستاخی نسبت به مسئولین نظام در یک سال اخیر توجه شود. دشمنان خارجی قدرت ناامید کردن و گستاخی تزریق کردن به مردم ایران را ندارند. آنها حدود ۴۰ سال است که با استفاده از امکانات فراوان و رسانههای متنوع تلاش میکنند نظر مردم ایران را تغییر دهند و آنها را علیه نظام جمهوری اسلامی وادار به شورش کنند ولی هر چه بیشتر تلاش میکردند، کمتر نتیجه گرفتند. این واقعیت را امام خمینی بارها گوشزد کرده بودند که کاری از دشمنان خارجی برنخواهد آمد و اگر مشکلی برای این انقلاب و این نظام پیش بیاید، از داخل و از عملکرد خودمان خواهد بود. آن چه در اغتشاشات اخیر دیدیم، دقیقاً مصداق همین فرمایش امام خمینی بود. تزریق ناامیدی به مردم از یک طرف و گستاخی نسبت به عالیترین مقامات نظام از طرف دیگر زمینه را برای آلوده شدن تجمعات اعتراضی طبیعی عدهای از مردم به اغتشاش فراهم کرد.
اصل اعتراض به بعضی مشکلات اقتصادی از جمله سوءاستفاده بعضی موسسات مالی و اعتباری امری طبیعی بود و چیز تازهای هم نبود؛ حرکتی که در روز پنجشنبه هفتم دیماه در مشهد با شعار علیه رئیسجمهور شروع شد، سوءاستفادهای بود که از همین نارضایتیها توسط رقبای دولت صورت گرفت ولی آن تزریق ناامیدی و گستاخی که هر دو را مخالفان دولت انجام داده بودند، عدهای دیگر را به صحنه آورد و شعارها تغییر کرد و به اقدامات اغتشاشگرانه علیه مقدسات منجر شد. این تحرکات غیر عادی و خلاف موازین با سرعت به شهرهای کوچک هم سرایت کرد و در همین مرحله بود که دشمنان خارجی و عناصر ضد انقلاب و منافقین هم سوار بر موج پدید آمده شدند و از وضعیت به وجود آمده توسط خودیها سوءاستفاده کردند. ضمناً همان کسانی که مدتها بود به جامعه ناامیدی تزریق میکردند، رنگ عوض کردند و با سخنانی از قبیل این که «اعتراض، حق مردم است ولی نباید اغتشاش کرد» تلاش کردند خود را از اتهام موجسواری تبرئه کنند. این سخن که «اعتراض، حق مردم است» سخن حقی است که خود دولتمردان هم میگویند و اصولاً سیاست این دولت، باز گذاشتن مسیر اعتراض و بیان واقعیتها و رساندن حرف مردم به گوش مسئولین است.
نکتهای که باید به آن توجه شود و دستمایه تجدید نظر در روشها باشد، این است که اغتشاشات اخیر به همه ثابت کرد که در نظام جمهوری اسلامی، راه احقاق حق، اعم از حق اقتصادی یا سیاسی یا فرهنگی، اقدامات خلاف قانون و خلاف مصالح کشور نیست. همه باید با توسل به راهکارهای قانونی به دنبال احقاق حق خود بروند و از این مسیر به نتیجه برسند. پیمودن این مسیر البته دشوار است ولی هم سالم است و هم نتیجهبخش.
مسئولان نظام اگر با عناصری که در سالهای اخیر به جامعه ناامیدی و گستاخی تزریق کردند برخورد قانونی و قاطع نکنند به نظام و ملت جفا کردهاند. این عناصر باید بفهمند که این قبیل اقدامات، کمک به دشمنان نظام و بدخواهان مردم است و خسارات زیادی به کشور و انقلاب و ملت وارد میکند. به همین دلیل هر کس مرتکب چنین تخلفاتی شود باید تاوان سنگین آن را بپردازد تا بار دیگر مرتکب این خلاف نشود.
کار دیگری که مسئولان باید انجام دهند سرعت عمل در رسیدگی به خواستههای درست و قانونی مردم است. این روش نادرست که بعد از عبور از هر حادثه، از ریشههای آن هم عبور میکنند و همه چیز به فراموشی سپرده میشود، در درازمدت برای کشور گران تمام خواهد شد. مسئولان نظام باید در این روش تجدید نظر کنند.
تجدید نظر در نوع نگاه به همدیگر، اساسیترین نیاز امروز جامعه است. مسئولان نظام به این واقعیت توجه کنند که جذب، هنر است نه طرد. کینهها را باید کنار گذاشت و نیروهای باسابقه را باید به همراهی و همکاری فرا خواند. جامعه ما نخبههای زیادی دارد که بسیاری از آنها مطرودند و دلیل درستی برای طرد آنها وجود ندارد. به ابوالمشاغلها میدان دادن و عناصر محدود را جا به جا کردن مشکلی از جامعه حل نمیکند. قلبها را صاف کنید، کینهها را دور بریزید، به عناصر افراطی اجازه تصمیم سازی و میدانداری ندهید تا بتوانید از این دایره محدود خارج شوید و از نیروهای کارآمد و با تجربه به نفع کشور و نظام بهره ببرید.»