ایران از مناطق و اقوام مختلفی تشکیل شده است؛ در یک زمان واحد، در جایی از کشور میتوان از فرط گرما تن به دریا سپرد و در نقطهای دیگر بر دامنه کوهها اسکی رفت.
در جایی کودکی با زبان ترکی با معلماش سخن میگوید و در مدرسهای با صدها کیلومتر فاصله، گلیکی و در نقطهای دیگر بلوچی و ... حرف میزنند.
وقتی فرهنگها و جغرافیاهای مختلف در کشوری وجود داشته باشد، قطعاً الزامات مختلفی نیز باید حاکم باشد.
با این حال در نظام مدرسه که فرهنگیترین بخش هر جامعه است، تفاوتهای فرهنگی به رسمیت شناخته نشده است و دانشآموز ترکمن همان درسها را میخواند که دانشآموز لرستانی. هم محتواها یکی است؛ هم نحوه، سیستم و زمانبندی ارائه.
بنا بر این یکی از اولویتهای نظام آموزشی در مدرسه، این است که بر اساس مناطق جغرافیایی و فرهنگی، استقلال عمل در "قالب و محتوای آموزشی" به مناطق داده شود.
در همین چارچوب میتوان تصمیمگیری راجع به تعطیلات مدارس را نیز به استانها سپرد. شاید در این تصمیمگیری، استانی گرمسیری مانند بوشهر مایل به تعطیلات زمستانی در ازای شروع کلاسها از شهریور نباشد ولی در آذربایجان ترجیح دهند که در فصل سرما یک ماه مدارس را تعطیل و در عوض مدارس را یک ماه زودتر آغاز کنند.
اما اگر بخواهند قبل از فدرالیسم آموزشی در این باره تصمیم بگیرند، باید گفت که فواید این طرح بر مضرات احتمالی آن میچربد (البته آغاز به کار مدارس در شهریور در مناطق گرمسیری نیازمند بررسی است و نهایتاً میتوان این مناطق را مستثنی کرد):
۱- تعطیلات تابستانی طولانی و کسالتبار است. با انتقال بخشی از این تعطیلات به زمستان، مشکل کشدار بودن تعطیلات تابستانی حل میشود.
۲- در شهرهایی که آلودگی هوا در اواخر پاییز و اوایل زمستان تشدید میشود، با تعطیلات یک ماهه مدارس، حجم ترافیک و به تبع آن آلودگی هوا به طرز محسوسی کاهش مییابد.
۳- مناطق گرمسیری کشور که در تابستان کمتر پذیرای مسافر هستند، از نظر گردشگری رونق میگیرند و چرخ اقتصادشان میچرخد.
۴- دانشآموزان در میانسال تحصیلی، دو بار فرصت تنفس و تجدید قوا پیدا میکنند: تعطیلات زمستانی و عید نوروز.
یادآور میشوم که در صورت اجرای این طرح، مدارس از ابتدای شهریور آغاز به کار میکنند و تا پایان اسفند ادامه مییابند و لذا ایجاد فرصت تنفس در یک بازه زمانی ۷ ماهه برای کودکان و نوجوانان، منطقی است.
هماکنون دانشآموزان مجبورند ۶ ماه بیوقفه را قبل از عید نوروز در مدارس طی کنند که با توجه حجم سنگین درسها در نظام آموزشی کنونی، به طور جدی خسته و فرسوده میشوند.
۵- فرصت لمس بیشتر و جدیتر زمستان و زیباییهای آن توسط کودکان و نوجوانان با تعطیلات زمستانی بهتر از وضعیت کنونی میسر میشود.
۶- با توجه به این که بیماریهایی مانند سرماخوردگی و آنفلوآنزا در فصل سرما و در مدارس - به ویژه ابتدایی - به طرز قابل ملاحظهای شیوع پیدا میکند و از دانشآموزان به همدیگر منتقل میشود، تعطیلی یکماهه مدارس در زمستان میتواند به سلامت دانشآموزان هم کمک کند.
۷- با ایجاد تعطیلات زمستانی میتوان در درسها نیز تغییراتی ایجاد کرد تا وقفه ایجاد شده، آسیبی به روند آموزشی نزند. مثلاً میتوان درس تاریخ را قبل از تعطیلات خواند و تمام کرد و امتحان داد و علوم را بعد از آن. یکی از فواید این تغییر درسی، سبک شدن کیف مدرسه خواهد بود.
شاید گفته شود که در ترم نخست که دانشآموزان تاریخ میخوانند و بعد از تعطیلات علوم، تکلیف معلمان علوم در ترم اول چیست؟ راه حل ساده است: مانند دانشگاهها بخشی از دانشآموزان ابتدا تاریخ میخوانند و سپس علوم و بخشی دیگر ابتدا علوم و سپس تاریخ. درباره بقیه درسها هم به همین شکل.
مهم این است که این تحول مثبت در آموزش و پرورش اتفاق بیفتد؛ اگر ارادهای برای تحول باشد، حتماً میتوان اشکالات را نیز برطرف کرد یا به حداقل رساند والا ادامه روند کنونی و هر گونه تحولی را به بهانه وجود برخی اشکالات و انتقادات کنار نهادن، دردی را دوا نخواهد کرد و زخمهای نظام آموزشی همچنان عمیقتر و عفونیتر خواهند شد.»