تدبیر24»این نویسنده در گفتوگو با ایسنا درباره استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه به نسبت آثار تالیفی اظهار کرد: مهمترین دلیل استقبال از آثار ترجمه این است که این آثار از بین آثار متعدد غیرایرانی انتخاب میشوند و گزیدهها هستند. در بین آثار متعدد غیرایرانی آثاری ترجمه میشوند که جایزهای برده و به دلیلی شهرت پیدا کرده و سروصدا به پا کردهاند. اگر قرار بود همه آثاری که در کشورهای خارجی تولید میشود به زبان فارسی ترجمه شود گرایش مخاطبان ایرانی به آثار ترجمه صفر بود. چنانچه وضعیت آثار ایرانی همینگونه است.
او در ادامه بیان کرد: صاحبنظران و اندیشمندان حوزه ادبیات داستانی مطلعاند که زادگاه ادبیات داستانی غرب است و میدانند بسیاری از تئوریهای ادبی که در غرب زاده میشوند و پروش مییابند به طور کامل به دنیای شرق و ایران منتقل نشدهاند. چه آثار داستانی و چه آثاری که درباره تئوری ادبیات داستانی است مورد توجه است. بسیاری از نویسندگان به دنبال یافتههای جدید و زوایای جدیدی از روایت هستند، در نتیجه این آثار بهطور طبیعی مورد استقبال قرار میگیرند.
حنیف افزود: یکی دیگر از دلایلی که میتوان برای این استقبال اضافه کرد، سنت دیرینه توجه به داشتههای دیگران بیشتر از داشتههای خودمان است؛ به قول معروف، مرغ همسایه غاز است.
او همچنین خاطرنشان کرد: ترجمه پل ورود ادبیات داستانی غرب به ایران بوده است. میرزا حبیب اصفهانی اولین کسی بود که آثار خارجی را به فارسی ترجمه کرد و از جمله آثاری که ترجمه کرد میتوان به «حاجی بابای اصفهانی» اشاره کرد. زبان ترجمه در اولین آثاری که به زبان فارسی ترجمه شد، بسیار مهم بود. از همان ابتدا داستاننویسان حلاوت و تفاوتی بین آثاری که در ایران نگاشته میشد با آثار ترجمه به وجود آوردند. به همین دلیل تا امروز هم تسلط به زبان مبدا و مقصد و فهم مطلب بسیار مهم بوده است. مترجمانی داشتیم که به آثار بسیار بال و پر میدادند. به هرحال این موضوع در استقبال مخاطبان از ترجمه خیلی موثر بوده است.
حنیف گفت: زبان این ترجمهها ابتدا تأثیر زیادی داشت. امروز هم هرچه ترجمه شیواتر و روانتر باشد بسیار پذیرفتنیتر است. یکی از دلایل استقبال از ترجمه این است که دنیای دیگری را معرفی میکند، دنیاهای تازهای را به داستاننویسان ما نشان میدهد، گونههای تازه ادبی را منتقل میکند و شیوههای نوین بهکارگیری عناصر داستانی را به نویسندهها آموزش میدهد. داستاننویسان ما به خاطر لذت این آثار ترجمهشده را نمیخوانند بلکه برای آموزش میخوانند، کما اینکه آشنایی ما با آثار مدرن و پستمدرن و حتی کلاسیک غرب از طریق ترجمه بوده است.
او سپس درباره تأثیر نویسندهها بر استقبال مخاطبان از آثار
ترجمه خاطرنشان کرد: فکر میکنم ادبیات داستانی ما از بسیاری از جنبهها
نوآوریهایی دارد. این نوآوریها را میتوان در آثار متعدد ایرانی دید اما
مشکل ما در معرفی و نقد آثار بومی است. متأسفانه نقد و معرفی آثار اقبال
بلند و بازار پررونقی ندارد. نویسندههای ما نیز حرفهای تازهای برای
گفتن دارند و از شیوههای جدید داستاننویسی استفاده میکنند و میتوانند
منبع آموزشی باشند، اما این آثار شناخته نمیشوند و در محاق میمانند.