معاون اول رئیسجمهور اظهار داشت که جوانان اگر فرصت پیدا کنند میتوانند آینده خوبی برای کشور ترسیم کنند.
تدبیر24»در این راستا باید اذعان داشت آنچه مدنظر آقای جهانگیری بوده برخاسته از مساله شکاف بین نسلی است که در جامعه وجود دارد. البته در جامعه شکافهای متعددی وجود دارد که اگر به موقع ادراک نشده، به رسمیت شناخته نشود و در جهت چارهجویی آنها بر نیاییم میتواند موجبات ایجاد اعتراض در جامعه را فراهم آورد. بدین جهت این شکافها بسیار مهم و حائز اهمیت است و باید بدان توجه شود. از سوی دیگر شکاف بین نسلی مساله مهمی است و عدم ادراک متقابل بلای جان جامعه شده است. بدین معنا که نسل گذشته در مجموعهای از مفاهیم، استدلالها، چارچوبها و قوارههای ذهنی سیر میکند که نسل جدید نسبت به آنها بیگانه است و در آن چارچوب قرار نمیگیرد. بر این اساس نسلی که با انقلاب رشد کرد و در سال 57 میانسال یا جوان بود اکنون به کهنسالی یا بالاتر از میانسالی جامعه رسیده و قاعدتا مفاهیم نسل جوان امروز را ادراک نمیکند. انقلاب به دنبال خود مجموعهای از مفاهیم و استدلالها را همراه داشت که امروز نمیتوان با اتکا به همه آنها صحبت کرد، اما هنوز برخی بر این باورند که صرفا بر مبنای گفتمان 4 دهه پیش میتوان با نسل جدید صحبت کرد. با این اوصاف شکاف گفتمانی بهوجود آمده موحب شکاف ادراکی شده و شکاف ادراکی منجر به سوءظن و بدبینی خواهد شد. نسل گذشتهای که هنوز بر سر کار است و مسئولیت دارد باید خود را در فضای فرهنگی جوانان حس کرده و تلاش کند به درک مناسبی از فضای گفتمانی جوانان برسد و مشکلات آنها را درک کند. از طرف دیگر جوانان نسل قبل در دهه 60 مسالهای به نام شغل نداشتند چون پس از انقلاب آنچنان در تمام بخشهای دولتی و نهادهای مختلف؛ نیرو جذب میشد که کسی بیکار نمیماند و نوعی فضای سازندگی همه را به سمت خود جذب میکرد. چند سال پس از پیروزی انقلاب نیز جنگ تحمیلی آغاز شد که مجموعه بزرگی از نیروها را به سمت خود کشید. پس از آن رفته رفته دستگاههای دولتی از نیروهای انقلاب پر شد و پس از مدتی مساله این شد که به جای جذب نیرو، چگونه نیروهای موجود را به کار بگیریم. در هر حال آنچه پس از چند دهه برجا مانده حجم عظیمی از نیروی انسانی جوان و زیر میانسال است که بیشتر آنها متولدین پس از انقلاب هستند که بخشی از آنها بهکار گرفته شده و بخش زیادی نیز بهکار گرفته نشدهاند. از این حیث ممکن است که آمار بیکاری نگرانکننده باشد، اما بسیاری از نیروهایی که به ظاهر شغلی دارند احساس ثبات اقتصادی و اجتماعی در کار ندارند که بتوانند با آرامش یک زندگی 30ساله شغلی را ادامه دهند. این وضعیت در جوانان نوعی بلاتکلیفی ایجاد کرده و توسط نسلی که به علت کار زیاد بدان چندان توجهی نداشته قابل درک نیست. بدین جهت است که گفته میشود عدم درک متقابل به شکاف بین نسلی کاملا دامن زده و موجب افزایش سوءظنها میگردد. نسل گذشته عادت کرده بود با حصارهای فرهنگی کنار بیاید، اما نسل جوان امروز رویکردهای خود را دارد و برخی از چیزهایی که زمانی تحمیل محسوب نمیشد، امزوز با دید دیگری بدانها نگریسته میشود. از این رو باید مقداری نگاهمان را به مسائل تغییر دهیم و بعضا با نگاه جوانان به مسائل بنگریم. البته این سخن بدین معنا نیست که جامعه تابع نظر جوانان باشد، قشر جوان نیز باید بداند که اگر کل جامعه بخواهد فقط تابع نظر آنها باشد ممکن است اشتباهات بزرگ کند. اینکه نسل میانسال دنبالهرو جوانان شود امر پسندیدهای نیست، اما باید به زاویه دید جوانان نیز توجه کرد تا اگر آنها جایی در مسیر اشتباه افتادند با نوعی همدلی، همزبانی و همداستانی با آنها به موقع به اصلاح امور پرداخت. به نظر میرسد بیشتر این اشکالات در نسل گذشته است که نتوانسته در برخورد با جوانان دست و بال آنها را باز گذارد تا بتوانند نسل مسئولیتپذیر فعلی و آينده شوند.
احمد شیرزاد، روزنامه نگار