درباره آثار و پیامدهای تحریمهای اقتصادی کشورمان گفتهها و نوشتههای بسیاری منتشر شده و زوایای گوناگون آن به تحلیل کشیده شده است اما از یک اثر مهم و ویرانگر آن کمتر سخن به میان آمده است.
تدبیر24»قطع روابط بانکی ایران و جهان در نتیجه تحریمها باعث شد که بخش بزرگی از اقتصاد کشور از جریان درست و شفاف خارج شود و به دامن اقتصاد سیاه و پولشویی بیفتد. تا زمانی که ارتباط بانکهای ایران و جهان برقرار بود، عملیات تجارت بینالمللی ما از این کانالها انجام میشد اما با قطع این ارتباط، در مدت زمان کوتاهی بخش بزرگی از عملیات ارزی کشور به صرافیها، حسابهای خارج از کشور، شرکتهای صوری و شبکههای غیرقانونی نقل و انتقال پول منتقل شد. کار تا بدانجا پیش رفت که کشور مجبور شد برای وصول پولهای نفت به امثال بابک زنجانی و رضا ضراب متوسل شود و مبالغ میلیاردی را با شمش طلا جابهجا کند. امروز بخشی از این مشکل رفع شده است اما هنوز سهم بزرگی از نقل و انتقالات ارزی و حوالجات از همان مسیرها انجام میشود. بگذارید بحث را بازتر کنم! بخش عظیمی از تبادلات مالی و ارزی کشور خارج از هر دیدرس و نظارتی در حال انجام است و کاری هم برای آن نمیتوان کرد، زیرا مادامی که روابط بانکی ما با دنیا به میزان کافی برقرار نگردد، به زیر نظارت کشاندن آنها برابر است با توقف بخش بزرگی از معاملات بینالمللی کشور. پس گذشته از همه مصائب ناشی از تحریمها، کاری که این«کاغذ پارهها» با اقتصاد ایران کرد، تبدیل پولشویی به رفتار روزمره و پذیرفته اقتصاد کشور بود. طنز تلخ اینکه قانون مبارزه با پولشویی در سال ١٣٨٦ به تصویب رسید، اما از همان روز تصویب عملا قابلیت اجرا نداشت. از سوی دیگر ثروت ارزی عظیمی از کشور عملا به دلیل عدم امکان ورود به داخل کشور در حسابهای خارج از کشور نگهداری میشوند. اینگونه است که بانک مرکزی با کوچکترین نسیمی سرما میخورد و توان مدیریت بازار ارز را از دست میدهد. داستان پولشویی به اینجا ختم نمیشود. سیاستهای اقتصادی، تجارى و مالیاتی غلط، باعث خروج بخش بزرگ دیگری از تجارت کشور از گردونه شفافیت شده است. روزانه حجم زیادی سوخت یارانهای از مرزهای آبی و خاکی کشور به خارج قاچاق میشود. یارانه هوس انگیز سوخت باعث سازمان یافتگی قاچاق سوخت شده است و بدیهی است که عواید حاصل از آن هم در مسیرهای پولشویی جابهجا میشود. وضع تعرفه گمرکی و مالیات بر ارزش افزوده بالا بر کالاهایی مانند طلا، پلاتین و سنگهای قیمتی، که با ارزش و کم حجم و در نتیجه به راحتی قاچاق پذیرند، باعث شده است که واردات بیشتر این اقلام نیز بهصورت قاچاق به کشور انجام شود. به این اقلام میتوانید قاچاق چندمیلیارد دلاری سایر کالاهای قاچاق پذیر با تعرفه بالا را نیز اضافه کنید. حالا تصور کنید اقتصادی را که در آن بخش اعظم ارز و طلا در بازار سیاه و در چرخه پولشویی معامله میشوند. از لطمات کوچک آن اگر بخواهم بگویم، برآورد نادرست ارزش تولید ناخالص داخلی، محرومیت دولت از هزارانمیلیارد تومان مالیات و حقوق گمرکی و غیر قابل نظارت و کنترل بودن بازار ارز و طلا در کشور است. نوشتم لطمات کوچک، اگرچه مواردی که نام بردم کوچک نبودند. اما من بر این باورم که اثر آنها، پیش سایر عوارض چنین وضعیتی کوچک است. پول کثیف راه خود را به همه جا باز میکند و همه چیز را میخرد. پول کثیف خارج از نظارت، موجد فسادهای میلیاردی در کشور میشود. فکر میکنید پولهای فسادهای چندین صد وهزار میلیاردی چگونه از کشور خارج شدند؟ پول کثیف وارد سیاست میشود و بدون نظارت و گشادهدستانه قابل استفاده میشود. پول کثیف در جرایم سازمان یافته به مصرف میرسد و... کافی است سیر رشد و جهش فساد در کشور را با روند تحریمها منطبق کنید تا دریابید که تحریم با اقتصاد، اجتماع، اخلاق و سیاست ما چه کرد. هرچه تحریم جلوتر رفت این ابعاد عقب و عقبتر نشستند و امروز ما با شرایطی روبهرو هستیم که اگر کل تحریمها برداشته شوند و همه تبادلات تجاری و ارزی ما به مسیر متعارف خود بازگردند شاید سالها طول بکشد که یک اقتصاد تا خرخره در پولشویی را بشود از این باتلاق بیرون کشید. در عجبم که چرا برخی در این خصوص سر در برف فرو بردهاند! اگر نمیتوانند به بازیابی ارتباطات بانکی ما با دنیا سرعت ببخشند، حداقل به حذف عوامل سبب ساز قاچاق سوخت، طلا، سنگهای قیمتی و سایر کالاهای قاچاقپذیر بپردازند. هم به درآمدهای خود از این راه کمک کنند و هم قدری افسار اسب دیوانه پولشویی را بکشند. نگرانم از آن روزی که این پولهای کثیف آن کاری را که نباید، با سرنوشت کشور ما بکنند.
پدرام سلطانی، نایبرئیس اتاق بازرگانی