تدبیر24»محمدحسین دانایی در واکنش به خبر افتتاح خانه-موزه «جلال آل احمد و سیمین دانشور» در ۱۸ اسفندماه همزمان با سالروز گرامیداشت یاد و خاطره سیمین دانشور به ایسنا گفت: بدون شک همه فعالان و علاقهمندان به حوزههای فرهنگی از شنیدن این خبر و این وعده خوشحال میشوند، ولی به شرط اینکه اولاً مثل وعدههای قبلی توخالی نباشد، ثانیاً به شرط اینکه کار درست و کامل انجام شده باشد و شاهد یک افتتاحیه واقعی باشیم، نه یک حرکت نمایشی و صوری.
او در ادامه افزود: خانه مرحوم جلال آل احمد و مرحوم سیمین دانشور در اردیبهشتماه سال ۱۳۹۳ برای تعمیرات سه تا ششماهه در اختیار شهرداری منطقه یک و از طریق شهرداری در اختیار شرکت توسعه فضاهای فرهنگی قرار گرفت تا این خانه را به یک مرکز فرهنگی به نام خانه-موزه «جلال و سیمین» تبدیل کنند. اما این پروژه که قرار بود سه تا ششماهه باشد، بالغ بر ۴۵ ماه طول کشیده است.
او با اشاره به طولانی بودن روند بازسازی این خانه اظهار کرد: بعد از این همه وقت و هزینه اصلاً شایسته نیست که یک پروژه نیمهتمام، ناقص، سرهم بندیشده و ابتر را به اسم خانه-موزه جلال و سیمین تحویل بدهند و پروندهاش را ببندند. جامعه فرهنگی کشور نیز چنین چیزی را نمیپذیرد. به علاوه، این کار شایسته شرکت توسعه فضاهای فرهنگی هم نیست. این شرکت که وظیفه توسعه فضاهای فرهنگی شهر تهران را به عهده دارد، باید رفتار و عملکردش نیز فرهنگی باشد، یعنی اصول اخلاقی و وجدان حرفهای را رعایت کند و وظیفهای را که به عهده گرفته، به طور صحیح و کامل انجام بدهد.
دانایی سپس با بیان اینکه ما ملت بزرگی هستیم و تاریخ غنیای داریم، گفت: اما عیب بزرگی که ما داریم، این است که حافظه تاریخیمان ضعیف است و به همین علت نمیتوانیم از تجربههای تاریخی و دانش تجربی خودمان استفاده کنیم.
او ادامه داد: راه دور نمیرویم؛ در همین دوره معاصر چقدر پروژههای ناقص، ناتمام، بیفایده و حتی پرضرر داشتهایم که یا در مرحله مطالعه ضعیف بودهاند و یا در مرحله اجرا. نمونهاش سد گتوند است که الآن به یک مشکل جدی زیستمحیطی تبدیل شده، یا طرح مسکن مهر که همه از سرنوشتش آگاهیم. شرکت توسعه فضاهای فرهنگی هم تا کنون پروژههای متعددی داشته است، پروژههایی بزرگتر از خانه جلال آل احمد و سیمین دانشور، اما کافی است سری به این پروژهها بزنید تا ببینید که حتی ۱۰ درصد از اهداف اولیه این خانهها هم محقق نشده است؛ مانند پروژه خانه مرحوم شهید بهشتی، مرحوم شهید مطهری، مرحوم دکتر شریعتی، استاد انتظامی و... .
او سپس خاطرنشان کرد: همه اینها سرمایههای تجربی و تاریخی ما هستند که به علت نسیان تاریخی عملا بیفایده میمانند و ناگزیر اشتباهات قبلی را تکرار میکنیم، در حالی که عقل حکم میکند از این تجربهها استفاده کنیم و اجازه ندهیم به خاطر برخی از اهداف جزئی و حرکات نمایشی، نتایج غیرافتخارآمیز دوباره تکرار شوند.
خواهرزاده جلال آل احمد درباره مراحل مختلف پروژه خانه-موزه جلال آل احمد و سیمین دانشور اظهار کرد: این پروژه مطابق معمول سه مرحله دارد؛ مرحله اول مرمت است که شامل مرمت ساختمان و اثاثیه میشود. مرحله دوم بازسازی است؛ یعنی چیدمان اثاثیه و لوازم و تبدیل کردن اینجا به چیزی که اسمش «خانه» است. مرحله سوم هم مرحله احیا و یا زنده کردن مجدد این نهاد فرهنگی است، به نحوی که تا حد امکان به شکوه و رونق دوره اولیه خودش برگردد.
او درباره اجرای این مراحل بیان کرد: آنچه تا کنون انجام شده و در قسمتهایی هم قابل تقدیر است، انجام مرحله اول، یعنی تعمیرات ساختمانی است که البته خردهکاریهایی از آن باقی مانده و اگر آنها را هم انجام بدهند، میتوان گفت مرمت ساختمانی این پروژه انجام شده است. اما بخش دیگر مرمت شامل مرمت اسباب و اثاثیه شامل فرشها، پردهها، مبلمان، تابلوها، لوسترها و سایر اسباب و اثاثیهای است که طی ۶۰ سال بهرهبرداری در این خانه بوده و به شهرداری تحویل داده شدهاند.
دانایی در ادامه گفت: مرحله بازسازی، یعنی چیدن لوازم خانه از جمله هزاران جلد کتاب موجود در کتابخانه آل احمد و مرحوم دانشور هم فاز بعدی است که تا جایی که من خبر دارم، یا اصلاً انجام نشده یا به طور ناقص انجام شده است. باید توجه داشت که این قسمت برخلاف قسمت تعمیرات ساختمانی، کار خیلی ظریف و به اصطلاح مینیاتوری و محتاج کمک گرفتن از افراد مطلع و صاحبنظر است، چون در این مرحله است که باید عناصر معنوی تشکیلدهنده این بنای تاریخی ذره ذره و با دقت و امانتداری کامل در جای خودشان قرار بگیرند تا به تدریج روح و زندگی به این خانه بازگردد.
او اظهار کرد: رازی که در خانههای مشاهیر و بزرگان نهفته است و این خانهها را از سایر خانهها متمایز میکند و باعث جلب توجه مردم میشود، نحوه چیدمان لوازم یعنی قسمت ظریف پروژه است. در این مرحله، روحیات، احساسات و مختصات شخصیتی هر یک از ساکنان خانه آشکار میشود. به عبارت دیگر، سلیقه سیمین و جلال در چیدن لوازم است که روح خانه را تشکیل میدهد. اگر این اجزا به درستی و با امانتداری و دقت چیده شوند و در سر جای خودشان قرار گیرند، آن وقت میتوان گفت زمینه فراهم شده است تا خانه دوباره روح پیدا کند و زنده شود.
خواهرزاده جلال آل احمد تأکید کرد: با توجه به نکاتی که گفته شد، انجام این مرحله از عهده برادران زحمتکش در رشته بنایی، نجاری، شیروانیسازی و شیشهبری خارج است و اینجا قلمرو کسانی است که با روحیات و سبک زندگی صاحبان قبلی خانه آشنا هستند و میتوانند به اعتبار اطلاعات تاریخی خودشان به کمک پروژه بیایند و پروژه را تا حد امکان به حالت اولیه خودش نزدیک کنند.
او درباره مرحله احیای خانه سیمین و جلال گفت: این مرحله بیشتر به دوره بهرهبرداری از پروژه مربوط میشود، ولی این مرحله نیز زیربناهایی لازم دارد که باید در مرحله مرمت انجام شود.
دانایی اظهار کرد: این خانه محل سکونت دو، سه نفر بوده است، اما حالا به یک نهاد عمومی عامالمنفعه که شاید هر روز ۲۰ تا ۵۰ نفر به آنجا رفت و آمد خواهند کرد، تبدیل میشود. بنابراین، این واحد فرهنگی جدید باید با توجه به کاربری بعدی خود به لحاظ روشنایی، گرمایش و سرمایش، لوازم صوتی و تصویری، ایمنی و حفاظت در برابر حریق و دزدی و غیره تجهیز شود. به نظر من تا این امکانات فراهم نشدهاند، هرگونه صحبت درباره پایان عملیات و یا تحویل و تحول و برگزاری مراسم افتتاحیه نه درخور شأن والای پروژه است و نه با جایگاه اجتماعی و اداری شرکت توسعه فضای فرهنگی همخوانی دارد و نه اینکه انتظارات جامعه را برآورده میکند.
او تأکید کرد: معتقدم اینگونه سرهم بندیکردنها، نوعی شوخی کردن و یا دست کم گرفتن افکار عمومی است و نه تنها هیچ فایدهای برای هیچ کس ندارد، بلکه ضربهای است به اعتماد عمومی مردم نسبت به مسئولان و افزایش ناامیدی و نارضایتی و موج انتقادات مردمی.
خواهرزاده جلال آل احمد با بیان اینکه در زمینه چیدن لوازم خانه جلال آل احمد و سیمین دانشور از آنها هیچ کمکی خواسته نشده است، گفت: من با کسانی که با این خانه مرتبط هستند، ارتباط دارم. هیچکدام از بازماندگان در جریان این قضایا نیستند و نمیدانند با این خانه چه کردهاند و وسایل را چگونه تعمیر کرده و چیدهاند، در حالیکه همانطور که گفتم، مرحله چیدمان وسایل مرحله مهمی است و باید از دانش و اطلاعات بازماندگان و اقوام و دوستان استفاده شود. همه ما هم حاضر هستیم اطلاعاتمان را بیدریغ در اختیار آقایان قرار بدهیم.
او در ادامه بیان کرد: من به عنوان نمونه به یکی از مسئولان شرکت توسعه فضاهای فرهنگی گفتهام که دو ویژگی عمده این خانه یکی سادگی است و دیگری نوگرایی. جلال آل احمد و سیمین دانشور به دنبال فرش و لوستر و تابلو گرانقیمت نبودند و بسیار ساده میزیستند. در عین حال خیلی شیک و مدرن هم بودند، مثلا اگر جاجیمی را از بازار مراغه یا گبه یا نمدی را از گنبدکاووس میخریدند، آن را به قدری قشنگ و مبتکرانه مورد استفاده قرار میدادند که عملاً به یک کالای لوکس و شیک تبدیل میشد. لذا من توصیه کردهام که اگر میخواهید آل احمد و سیمین دانشور واقعی را دوباره احیا و به مردم معرفی کنید، این دو عنصر و صفت را همیشه در نظر بگیرید؛ یکی دوری مطلق از تجملات و خودنمایی و دیگری نوگرایی و مدرن بودن.
او درباره پیشبینی زمان احتمالی آماده شدن پروژه اظهار کرد: من با افرادی که کاربلد هستند، صحبت کردهام. طبق نظر آنها فقط آمادهسازی کتابخانه مرحوم آل احمد به صورت اولیه سه ماه زمان میبرد. این کتابها با توجه به اینکه بعضاً فرسوده و پاره شدهاند، یا جلدشان جدا شده است، یا روی آنها لک افتاده، باید تعمیر شوند. صحافی و چیدن دقیق این کتابها سه ماه زمان میبرد. از طرف دیگر کتابخانه خانم سیمین هم هست. در آخرین بازدیدی هم که من از این خانه داشتم، دیدم که در آشپزخانه هنوز کار قابل توجهی صورت نگرفته و تقریباً به همان صورت اولیه باقی مانده است. عملیات تعمیر باید در تمامی اجزای این خانه انجام میشد.
محمدحسین دانایی در پایان خاطرنشان کرد: توصیه من این است که مسئولان امر شفاف و صادقانه عمل کنند، یعنی اگر فکر میکنند که پروژه آماده است و میتوانند آن را افتتاح کنند، از چند نفری که سابقه حضور در این خانه را دارند، به صورت خصوصی دعوت کنند تا بیایند و ضمن بازدید از پروژه اگر نقطه ضعفی به نظرشان رسید، بگویند تا کار به طور صحیح اصلاح و آماده شود. آن وقت میتوانند با خیال راحت برنامه بگذارند و به سلامتی نوار سه رنگ بیاورند و خانه-موزه را به صورت رسمی افتتاح کنند. راه رفتن در تاریکی و با چشم بسته معمولاً خطرناک است.