مطالبات مردم در اعتراضات جدا از آشوبهای حاشیهاش، نباید فراموش شود.
تدبیر24»چراکه اگر اینبار اعتراضات در 80 شهر برگزار شد و ده روز بهطول انجامید، اگر پیگیریها و اقدامات لازم شکل نگیرد، ممکن است در آینده بهدلیل گستردگی کار را با مشکلات عدیدهای مواجه کند. نباید اعتراضات را به آتش زیر خاکستر تبدیل کنیم و مدام نگران باشیم. لازم است اعتراضات بحق مردم به رسمیت شناخته شده و برای حل آن اقداماتی انجام شود. پیشنهادی که شاید در بهبود روند اوضاع موثر باشد این است که هر نهاد کل و جزئی مطالبات مربوط به خودش را در بین خواستهها پیدا کند و به رفع آن بپردازد. برای نمونه، هر نهادی که در بین مطالبات موضوع فساد به او مربوط میشود، پیگیر ریشهیابی این فساد در جامعه باید. یا نهاد دیگری به وضعیت بانکها به لحاظ اقتصادی بپردازد. این باعث میشود نهاد مربوطه متوجه شود که نباید به این شکل وارد اقتصاد شود. از اینرو با خروج این نهاد، در مورد مطالبات رسیدگی مثبتی صورت گرفته است. قوه مجریه هم باید به بخش رکود اقتصادی که هنوز نتوانسته آن را مهار کند بپردازد و درصدد رفع آن باشد. بعد از این مرحله به دومین قدم یعنی گفتوگو میرسیم. باید شرایط گفتوگوی موثر در جامعه بین جناحها، مردم و دولت، قوا با یکدیگر و همچنین نظام و مردم را بهوجود آورد، چراکه گفتوگوی همراه با تفاهم بهترین راهحل برای یافتن مشکلات مشترک دربین نهادها و کلیت جامعه است. البته نزدیکی جریانها و مسئولان باید برای وحدت در حل مشکل باشد، نه اینکه با قرار گرفتن در یک خط، انتقاد از یکدیگر را کنار گذاشته و خواستههای مردم فراموش شود. برخی معتقدند که در اوضاع فعلی برای آرامش بیشتر، اصلاحطلبان و اصولگرایان مدام از یکدیگر تعریف کنند و انتقاد را کنار بگذارند، در صورتیکه درست نیست. منطق حکم میکند در شرایط فعلی هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان هردو قدمی به سمت مردم یعنی اصلاحات بردارند. منتقدان دولت مدام اذعان دارند که اعتراضات به اقتصاد و گرانی و بهویژه تخممرغ بوده، درصورتی که اینها تنها معضل اعتراضات نیستند. مطالبات مردم جنبههای مختلفی دارد. انتقادات بسیاری به بودجه 97 وارد شد، در مورد میزان بودجه داده شد به برخی نهادها هم صحبتها و نقدهایی وارد شد که بابت تمامی این مسائل لازم است گفتوگو صورت گیرد. مشکل گفتوگو در جامعه، به عدم نهادینه کردن این امر در خانواده بازمیگردد. باید اشاره داشت که هرچه این گفتوگوها دیرتر شکل بگیرد، شکاف احتمالی بیشتر و کار سختتر میشود. از همان زمان که «زندهباد مخالف من» مطرح شد، پیگیریها از جانب اصلاحطلبان برای گفتوگوی بین جناحی شکل گرفت، ولی امروز جامعه به جایی رسیده که هرلحظه که پاسخ به مطالبهای به تاخیر میافتد، شعار مرگ سر میدهد و دوست و شمن را در این مرگها نمیشناسد. زمان آن فرارسیده که به شعارهای «مرگ» خاتمه داد و «زندهباد مخالف من» را دوباره احیا کنیم. مهم قبول داشتن اصل نظام است، قرار نیست هر فردی اگر فلان سازمان جزئی را قبول ندارد یا به نحوه عملکرد یک نهاد اعتراض کرده، به سرعت مشمول شعار «مرگ» شود. باید بهجای دادن شعار مرگ به مخالفان عقیده خود، با گفتوگو تمام این چالهها و شکافهای جامعه را برطرف کرد.
سید محمود میرلوحی، عضو شورای شهر تهران