تدبیر24: امروز حسن روحاني به مناسبت سالروز 16 آذر به دانشگاه شهيد بهشتي ميرود. اين دومين مرتبه بعد از رياست جمهوري دكتر روحاني است كه وي در جمع دانشجويان يكي از دانشگاه هاي بزرگ تهران حاضر ميشود. دانشگاه در دوران رياست جمهوري سيد محمد خاتمي رونق ويژه اي گرفته بود. به طوريكه عملا به تريبونهاي آزادانديشي تبديل شده بود ؛ هر چند برخي از مطالبي كه آنروزها از دانشگاه ها شنيده مي شد چالشآفرين شد ولي دولت اصلاحات همچنان با مدارا و مباحات به دانشجو و دانشگاهيان نگاه مي كرد. خاتمي بعنوان رئيس جمهور و مدافع تحرك سياسي دانشگاه آنقدر مدارا كرد تا دانشجويان با انتقاد و اعتراض، وي را از قدرت 8 ساله كنار گذاشتند. سخنراني آذرماه سال 83 خاتمي در دانشگاه تهران كه آخرين سخنراني وي در روز دانشجو در دوران رياست جمهوري اش محسوب ميشد، یکی از پر تنشترین سخنرانیهایش او در روز دانشجو محسوب میشود که با حاشیههای فراوانی همراه بود. تعدادي از دانشجويان در مراسم 16 آذر در آغاز ورود رئيس جمهور در تالار شهيد چمران دانشكده فني دانشگاه تهران گرد آمده و با سردادن شعارهاي «خاتمي، خاتمي، استعفا، استعفا»، «دانشجو بيدار است، از خاتمي بيزار است»، «مرگ بر استبداد» و... استقبال خود از رئيسجمهور را به گونهاي متفاوت از سالهاي گذشته ابراز كردند.
سيد محمد خاتمي از همان سال نخست رياست جمهوري در مراسم روز 16 آذر حضور يافت و سنت سخنرانی رئيس جمهوري در جمع دانشجویان را رقم زد. پيش از سال 1376 و در جريان رقابت هاي انتخاباتي حضور در دانشگاه صنعتي شريف بود كه تبليغات انتخاباتي خاتمي را جدي تر كرد و از او رقيبي جدي در مقابل ناطق نوري نمايان ساخت .شايد به همين دليل بود كه خاتمي تصور مي كرد دانشگاه مي تواند به مركز قدرت نمايي براي دولت تبديل شود. اين ذهنيت را تا حدودي روحاني نيز دارد. او با 2 مرتبه حضور در دانشگاه اين پيام را مي دهد كه چهره اي دانشگاهي خواهد بود و به حمايت دانشگاهيان از دولت خود دل بسته است. هر چند كه احتمالا روحاني اجازه نمي دهد دانشگاه به محل زدوخورد و درگيري جريانات سياسي تبديل شود. در هر صورت به نظر مي رسد خاتمي نسبت به هاشمی به دانشگاه توجه ويژه اي داشت. رویکرد تعامل با دانشجویان را در دولت اصلاحات در دستور کار خود قرار خواهد داد. بر اين اساس زمينه حضور رئیس جمهور در يك دانشگاه در روز دانشجو در دومين سال رياست جمهوري خاتمي بوجود آمد. سخنراني خاتمي در سال 77 در جمع دانشجويان دانشگاه شريف نخستين سخنراني يك رئيسجمهور به مناسبت 16 آذر بود.
دومين سخنراني خاتمي در دانشگاه و روز دانشجو را بايد يكي از سخنرانيهاي انقلابي و متعهدانه او دانست كه داراي مرزبندي صريح با دشمن بود. خاتمي در اين سخنراني كه در دانشگاه علم و صنعت برگزار شد درباره رابطه جمهوری اسلامی با آمريكا و وجود ديوار بلند بياعتمادي ميان دو كشور صحبت كرد. اما سومين سخنراني رئيس دولت اصلاحات در سالروز 16 آذر با حاشيه بيشتري همراه بود. در این مراسم عدهاي با تصاوير خاتمي و مصدق در ميان جمعيت حضور داشتند، كه رئيس جمهور خطاب به دانشجویان گفت «ما هنوز بلد نيستيم چگونه يكديگر را تحمل كنيم، بايد مواظب باشيم كه وقتي يك گروه با راي اكثريت روي كار ميآيد، اقليت را كنار نزند و نيز اقليتي كه در انتخابات راي نياورده با هر شيوه اي قصد كنار زدن اكثريت را نداشته باشد.»
با وجود اينكه حضور رئيسجمهور در دانشگاه در روز 16 آذر سنت خاتمي بود، اما احمدي نژاد پس از آنكه توانست پيروز انتخابات رياستجمهوري بشود، تلاش كرد اين سنت اصلاحطلبها را ادامه دهد. اما نخستين حضور احمدينژاد در اين روز در دانشگاه اميركبير كه حواشي زيادي داشت، آخرين سخنراني رئيسجمهور در سالروز 16 آذر را شكل داد. البته محمود احمدینژاد پس از پایان دولت دهم و انتخاب حجت الاسلام حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور یازدهم قرار بود در نشست سالانه اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان مستقل در دانشگاه مدرس حضور پیدا کند، که برگزاری این نشست لغو شد. اكنون فرصت حضور در جمع دانشجويان براي كليددار جديد پاستور فراهم شده است و از آنجا که حضور رئيسجمهور از هر حزب و جناحي، از اصلاحطلب تا اصولگرا، در دانشگاهها با حاشيه همراه بوده، دور از انتظار نيست كه نخستين سخنراني حسن روحاني در سالروز 16 آذر هم حاشيه ساز شود. به هر حال اين دولت در كمتر از 100 روز حداقل در عرصه ديپلماسي شگفتي ساز بوده و به همان اندازه كه موافق دارد در جمع دانشجويان مخالف هم خواهد داشت. رمز حضور جليلي و قاليباف در دانشگاه تهران هم شايد همين باشد . مخالفان اعتدال نيز امسال به دانشگاه مي آيند تا با اعتدال زورآزمايي كنند. منتظر مي مانيم تا ببينيم در دانشگاه امسال 16 آذر 1392 چه مي گذرد؟
مریم قربانی فر- 16آذر یکی از روزهای تاثيرگذار در تاریخ معاصر كشور ماست. در این روز در سال 1332، اتفاقی تلخ رخ داد كه در سالهاي بعد تاكنون، اين روز را به یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر تبدیل کرده است. محمدرضا پهلوی، پادشاه وقت شاید هیچگاه این تصور را نداشت که این روز بتواند در تاریخ ایران، به روزی یگانه بهويژه در جنبش دانشجویی تبدیل شود. پس از كودتای 28 مرداد، رژیم كه توانسته بود دوباره در راس قدرت قرار بگیرد، درصدد برآمد تا پایههای حكومت خود را تثبیت كند، اما براي اين هدف، دانشگاه را مهمترین مانع در مقابل خود میدید.
اولین بارقههای جنبشهای دانشجویی کمتر از یک دهه پس از تشکیل دانشگاه در سال 1321، پایه گذاری شد. سالهای تلاش برای ملیشدن صنعت نفت، سالهای اوج فعالیت جنبش دانشجویی نيز بود. دانشگاه در کنار بازار به دو رکن اساسی در اعتراضات تبدیل شد و پا به پای جامعه پیش آمد و نشان داد که سنگری مقاوم در برابر خواستهای استعمار و استبداد است. کاملترین گزارش از اتفاقات روز 16 آذر را میتوان گزارش مکتوب شهید مصطفی چمران دانست که خود از شاهدان عینی این حادثه بود. اين گزارش در سال 1341 به رشته تحریر درآمد، آن چه در ادامه میخوانید، خوانشي است از روایت شهید دکتر مصطفی چمران از اين واقعه تاريخي.
روزهاي پراضطراب پس از كودتا
روزهای 14 و 15 آذر سال 1332 دانشگاه روزهای پر اضطرابی را ميگذراند، آنگاه که تظاهرات دانشجویان با تحریک نیروهای امنیتی به خارج از دانشگاه کشیده شد. طبق برنامهریزی قرار بود ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور وقت آمریکا 17 آذر از دانشگاه تهران دکترای افتخاری حقوق دریافت کند. روشن بود كه دانشجویان معترض به کودتای 28 مرداد، این موضوع را توهین و دهنکجی آشکار رژیم استبدادی میدانستند. از سویی شاه نیز میخواست دلیلي برای توجیه پروژه سرکوب خود در دانشگاه داشته باشد. دو روز قبل از واقعه، زاهدی تجدید رابطه با انگلستان را رسما اعلام كرد و قرار شد «دنیس رایت» كاردار سفارت انگلستان، چند روز بعد به ایران بیاید. از 14 آذر تظاهراتی در گوشه و كنار به وقوع پیوست كه در نتیجه عدهای در بازار و دانشگاه دستگیر شدند. این وضع در 15 آذر نیز ادامه يافت.
روز واقعه
صبح 16 آذر، هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه اوضاع غیر عادی در اطراف دانشگاه تهران شدند. دانشجویان حتیالامكان سعی میكردند كه به هیچ وجه بهانهای به دست نظامیان ندهند. از این رو با خونسردی و احتیاط به كلاسها رفتند. ساعت اول بدون حادثه مهمی گذشت و چون بهانهای به دست کماندوهای مستقر در دانشگاه نیامد، به داخل دانشكدهها هجوم آوردند و از دانشكدههاي پزشكی، داروسازی، حقوق و علوم عده زیادی را دستگیر كردند. چون احتمال وقوع حوادث وخیمتری میرفت، رئیس وقت دانشگاه تهران برای حفظ جان دانشجویان، کل دانشگاه را تعطیل كردو به دانشجویان گفت به خانههای خود بروند. دانشجویان نیز به پیروی از تصمیم رئیس دانشگاه، محوطه را ترك كردند. اما تازه نیمی از دانشجویان در حال خروج بودند كه ناگاه سربازان به دانشكده فنی حمله كردند. ظاهرا بهانه حمله به دانشكده این بود كه در این گیر و دار، دو دانشجوی رشته ساختمان به حضور نظامیان در دانشگاه اعتراض كردند. نظاميان برای دستگیری آنان وارد دانشكده فنی و وارد كلاس درس مهندس شمس شدند تا دانشجویان معترض را دستگیر كنند. وقتی مهندس شمس نسبت به حضور نظامیان در كلاس درس خود اعتراض كرد، او را با مسلسل سر جای خود نشاندند.
اوج گرفتن كارزار در دانشگاه فنی
عدهای از سربازان، دانشكده فنی را محاصره كردند تا كسی از میدان نگریزد. آنگاه دستهای از سربازان با سر نیزه از در بزرگ دانشكده وارد شدند. اكثر دانشجویان به ناچار پا به فرار گذاشتند تا از درهای جنوبی و غربی دانشكده خارج شوند. در این میان شعار کوتاهي از سوي یکی از دانشجویان سر داده شد كه در گزارش شهید چمران این گونه عنوان شده است: «دست نظامیان از دانشگاه كوتاه.»
طبق گزارش شهید چمران، شاید لحظهای از سر دادن این شعار نگذشته بود كه رگبار گلوله باریدن گرفت و دانشجویان غافلگیر شدند. در همان لحظه نخست عده زیادی هدف گلوله قرار گرفتند. براساس شواهد و اسناد ميان محوطه مركزی دانشكده فنی و قسمتهای جنوبی، سه پله وجود داشت و همین باعث شد كه هنگام عقبنشینی، عده زیادی از دانشجویان روی پلهها بیفتند و نتوانند خود را نجات دهند.
لحظههاي شهادت
در همان ابتدا مصطفی بزرگنیا به ضرب سه گلوله از پا در میآید. مهندس مهدی شریعترضوی كه ابتدا هدف قرار گرفته بود، به سختی مجروح شده و بر زمین میخزیده و ناله میكرده است كه دوباره هدف گلوله قرار میگیرد. احمد قندچی حتی یك قدم هم به عقب برنداشت و در جای اولیه خود ایستاده بود. وي از گلوله باران اول مصون مانده بود که رگبار مسلسل سینه او را شكافت. شهید چمران این حادثه را این گونه روایت میکند: «بعد از پایان درگیریها احمدقندچی هنوز زنده بود. او را به یكی از بیمارستانهای نظامی تهران منتقل كردند. در درگیریها لوله شوفاژ در مقابل احمد تركیده بود و آب جوش تمام سر و صورت او را به شدت مجروح كرده بود، با وجود اين مسئولان بیمارستان از مداوا و حتی تزریق خون به او ابا كردند و 24 ساعت بعد او مظلومانه شهید شد.»
ريشههاي واقعه از زبان چمران
شهید چمران درباره حادثه 16 آذر میگوید: «وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است كه گویی همه را به چشم میبینم. صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین میاندازد، سكوت موحش بعد از رگبار بدنم را میلرزاند، آه بلند و ناله جانگداز مجروحان را در میان این سكوت دردناك میشنوم. دانشكده فنی خون آلود را در آن روز و روزهای بعد به رأیالعین میبینم. نیكسون، معاون رئیس جمهور آمریكا به ایران میآمد تا نتیجه بیست و یك ميلیون دلار خرج كودتا را ببیند.»
مظلومیت شهید احمد قندچی تا مدتها در دانشگاه تهران روایت میشده است. بعد از شهادت، به خانواده وی گفته میشود كه احمد را با دو شهید دیگر در امامزاده عبدا... دفن كردهاند. برادر شهید قندچی به شهید چمران میگوید: «بعد از این كه فهمیدیم احمد را در مسگرآباد دفن كردهاند، با خانواده شریعترضوی و بزرگنیا به آنجا رفتیم و قبر شهید را نبش كردیم و او را مخفیانه به امامزاده عبدا... بردیم و در آنجا در كنار دوستانش به خاك سپردیم.»
طبق گزارشها و روایت شاهدان عینی، بدن مجروحان بیش از دو ساعت در میان دانشگاه فنی روی زمین افتاده بود. درنهایت براثر اين حادثه، سه نفر از دانشجویان (بزرگنیا، قندچی و شریعت رضوی) شهید، بیست و هفت نفر دستگیر و عده زیادی مجروح که بسیاری از آنان بعدها به زندان منتقل شدند.
خبر در شهر پيچيد
خبر واقعه 16 آذر به سرعت در شهر پيچيد. روز 17 آذر تمام دانشگاههای تهران و اغلب شهرستانها در اعتصاب كامل به سر بردند. حتی بسیاری از دبیرستانها هم با تعطیل كردن مدرسه خود، همدوش دانشگاهیان در تظاهرات علیه فجایع 16 آذر و سفر نیكسون به تهران شركت كردند. برای كمرنگ كردن واقعه 16 آذر، عاملان حادثه شروع به دروغ پراکنی كردند و در همان زمان فرماندار نظامی تهران در مقابل خبرنگاران میگوید: «دانشجویان برای گرفتن تفنگ سربازان حمله كردند و سربازان نیز اجبارا تیرهایی به هوا شلیك كردند و تصادفا سه نفر كشته شدند.» يكي از مجلات آن روز، با وجود سانسور شديد آن روزها، به طعنه و طنز مینویسد: «اگر تيرها هوايي شليك شده است، بنابراين دانشجويان پر در آورده به هوا پرواز كرده و خود را به گلوله زده اند.»
ادامه شقاوت رژيم
از سویی حکومت تازه بعد از این حادثه عمق فاجعه را درک کرده بود و متوجه شده بود که چه احساسی از جامعه آن روز را جریحهدار کرده است. از اين رو سعی کرد در مقابل هر نوع اعتراضی واکنش تندتری از خود نشان بدهد. به همين دليل برگزاری هر نوع مراسمی را برای شهدا ممنوع اعلام کرد. برادر شهید شریعت رضوی میگوید: «بعد از شهادت این سه تن، به ما اجازه برگزار كردن شب سوم در خانه هایمان را هم ندادند. اما در مراسم چهلم به دليل پافشاری زیادی كه كردیم، فقط 300 كارت كه مهر حكومت نظامی روی آن خورده بود، به من دادند. هر كس میخواست به طرف امامزاده عبدا... برود كارتش را كنترل میكردند.» برادر شهید بزرگنیا نیز میگوید: «از طریق علم، شاه به پدرم تسلیت گفت و پیغام داد 200 هزار تومان خون بها بدهند كه جواب رد دادیم. بعد میخواستیم مجلس ختم و شب هفت بگیریم، مخالفت كردند. تا این كه خودم پیش سرتیپ بختیار، فرماندار نظامی رفتم و متعهد شدم اگر اتفاقی افتاد، خودم مسئول باشم.»
دكترايي كه رنگ خون گرفت
درست روز بعد از واقعه، نیكسون در دانشگاه تهران، دكترای افتخاری حقوق دریافت كرد. صبح ورود نیكسون یكی از روزنامهها در سر مقاله خود تحت عنوان «سه قطره خون» نامه سرگشادهای به نیكسون نوشت. در این نامه سرگشاده و جسورانه ابتدا به سنت قدیم ایرانیها اشاره میشود كه «هرگاه دوستی از سفر میآید یا كسی از زیارت باز میگردد، یا حتي شخصیتی بزرگ وارد میشود، ما ایرانیان به فراخور حال در قدم او قربانی میكنیم.» آنگاه خطاب به نیكسون گفته شد كه «آقای نیكسون! وجود شما آن قدر گرامی و عزیز بود كه در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این كشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی كردند.»
نسترن دقيقي
منبع:قانون