تدبیر24»علی تاجرنیا فعال سیاسی اصلاحطلب به تبیین فرآیند شکلگیری انقلابها پرداخت و اظهار کرد: انقلاب راهکاری است که جامعه و مردم درون آن جامعه که از اصلاح امور کشورشان ناامید شدهاند، انتخاب میکنند. علاوه بر موضوع نارضایتی مردم در انقلاب، طبیعتا مولفههای متعددی در شکلگیری این روند تاریخی دخالت دارند؛ زمینهسازیهایی که از طرف مخالفین آن کشور در خارج صورت میگیرد، انگیزههایی که به بخشهای ایدئولوژیکی و عقیدتی مردم ربط دارد و عوامل اقتصادی از جمله مواردی است که باعث ایجاد، انقلاب میشود.
وی که در آستانه 40 سالگی انقلاب اسلامی ایران این گفتوگو را انجام می داد، با اشاره به پیروزی مردم در انقلاب سال ۵۷، ادامه داد: در سال ۵۷ نارضایتی مردم از وضع موجود موضوع اصلی بود. سیاستهای غلط اقتصادی که از سال ۵۲ به بعد وجود داشت و ایجاد شکافی که میان لایههای مختلف اجتماعی به لحاظ اقتصادی شکل گرفت از دیگر دلایل وقوع انقلاب بود. از سوی دیگر عدم احساس عدالت اجتماعی و نگاههای ایدئولوژیک نسبت به جامعه با پرچمداری روحانیت منجر به انقلاب ۵۷ شد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب خاطرنشان کرد: اگر از سوی هیات حاکمه آن زمان تدبیر لازم صورت میگرفت و تجربه امروزه انقلابها پیشروی ملت و حاکمیت بود شاید شرایط در آن زمان به گونهای دیگر رقم میخورد و شاهد نوعی انتقال آرام قدرت بودیم. در این رابطه که چرا چنین نشد، باید کسانی پاسخگو باشند که پیش قراولان این انقلاب بودند. امروز بعد از گذشت نزدیک به ۴۰ سال مهم است ببینیم که برای چه انقلاب کردیم و چه چیزهایی را بدست آوردیم.
باز هم به ۵۷ برگردیم، ناگزیریم دگرگونی را با انقلاب تجربه کنیم
وی با تاکید بر اینکه "اگر امروز به ظرف زمانی ۵۷ باز گردیم، ناگزیریم باز دگرگونی را با انقلاب تجربه کنیم" در عین حال با اشاره به برخی اعتراضات با هدف انقلاب در شرایط فعلی جهانی یادآور شد: انقلابها پیش از آنکه دستاورد داشته باشند و بسازند خرابی به بار میآورند؛ پیش از آنکه باعث تربیت سرمایههای انسانی شوند باعث تخریب سرمایههای اجتماعی و انسانی میشوند و این شرایطی اتفاق میافتد، که حاکمان مقابل رای و نظر مردم میایستند و شرایط را از اصلاح امور به سمت انقلاب سوق میدهند. آن چیزی که در کشورهای همسایه ما اتفاق افتاد نیز از همین جنس بود که حکومتهای تمامیتخواه به ملت و دولت خود آسیب وارد کردند. حتی در برخی از کشورهایی که از لحاظ استراتژیک به ما نزدیکتر هستند هم چنین رفتارهایی پدید آمد. این رفتارها حتی اگر منجر به سرنگونی هم نشده باشند، منجر به تخریب منابعی شده که تا سالهای سال هزینههای آن برای آن کشور باقی خواهد ماند.
وی ادامه داد: قطعا اصلاح امور، فرآیند بسیار کم هزینهتری نسبت به انقلاب خواهد بود و طبیعی است که آنهایی که تجارب بیشتری در سیاستورزی و عرصه مدیریت جامعه دارند، امروز به این معترف هستند که ما باید راه اصلاح را در پیش بگیریم.
سال ۷۶ اصلاحات درون نظامی رخ داد
این فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به شکلگیری جریان اصلاحات در درون انقلاب اسلامی ایران، گفت: آن چیزی که در سال ۷۶ اتفاق افتاد به نوعی به مطالبه مردم در مسائل سیاسی اجتماعی باز میگشت. این مطالبات از سوی طبقات متوسط و رو به پایین مطرح میشد. بخشی نیاز اصلاحات سیاسی اجتماعی را میدیدند و برخی احساس میکردند اصلاحات اقتصادی و فرهنگی باید صورت بگیرد؛ بنابراین ضمن اینکه افراد منتقد دولت و ساختارش بودند، در یک پروسه بسیار آرام مردم گزینشی کردند که نه تنها منجر به تخریب نشد بلکه به اصلاح بسیاری از امور نیز انجامید.
وی در ادامه این گفتوگو خاطرنشان کرد: پروسهای که در سال ۷۶ اتفاق افتاد یک اصلاحات درون نظامی بود و آن چیزی که در ۵۷ اتفاق افتاد یک نوع دگرگونی در مقابل نظام موجود بوده است.
این فعال سیاسی اصلاح طلب سپس گفت: آن چیزی که باید از گذشته درس بگیریم این است که اگر حاکمان یک جامعه بیش از اندازه مقابل خواست مردم مقاومت کنند، اگر به مطالبات مردم توجهی نکنند، اگر کارآمدی سیستمشان دچار مشکل شود، مردم در ابتدا سعی میکنند که امور را با اصلاح پیش ببرند اما اگر این مسیر افاقه نکند و مقابل این مسیر ایستادگی شود رفتارهای تحول خواهانه به معنای تغییر ساختار حکومت در میان مردم اوج میگیرد.
شروع اعتراضات دی ماه در جهت تضعیف دولت بود
تاجرنیا با اشاره به اعتراضاتی که در دی ماه 96 افتاد، گفت: شروع این اعتراضات توسط برخی از چهرههای سیاسی معترض به دولت و عمدتا در جهت تضعیف دولت بود. اما واقعیت آن است که در جامعه مردم احساس نارضایتی میکنند. باید ببینیم که چقدر آن شعارهای اولیه که برای انقلاب سردادیم، تحقق پیدا کرده است. این موضوع نه تنها در حوزه معیشتی و اقتصادی بلکه در حوزههای فرهنگی و دینی هم باید بررسی شود.
وی یادآور شد: آمارها نشان میدهد که بخشی از مواردی که به خاطرش انقلاب شد تا الان که ۴ دهه از انقلاب گذشته، محقق نشده است. باید پیامها و اعتراضات مردم را بشنویم و شعارهایی که مبنی بر تغییر وضع موجود از سوی مردم میآید را درک کنیم. به هر حال از نظر من جمهوری اسلامی با چالشهایی روبرو است؛ بنابراین در ادامه، برای بهبود وضع موجود نیازمند استفاده از تمام ظرفیتهای خود است تا بتواند کارآمدیاش را افزایش دهد؛ چرا که اگر با کارآمدی الگوهای مناسب را در کشور خود اجرا کنیم خود به خود مدل حکومتی ما به دنیا صادر میشود.
این نماینده پیشین مجلس افزود: آن چیزی که الان در جامعه ما وجود دارد، نوعی احساس تبعیض و نابرابری است. مردم نشان دادند که همواره هم در دوران انقلاب و هم در شرایطهای سخت، مثل سیل و زلزله میتوانند با تنگناها و سختیها بسازند اما وقتی میبینند که عدهای هستند که دچار ثروتهای باد آورده شدهاند آن هم زمانی که مردم سالها منتظر به دست آوردن یک شغل میمانند. این احساس تبعیض مردم را نگران میکند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب یادآور شد: مردم ما به خصوص از سال ۷۶ به بعد سعی کردند که در پروسه انتخابات نظرات خود را اعلام کنند و بگویند که ما به دنبال اصلاح هستیم. هرچه قدر که توانستیم صدای آنها را بشنویم و همراهیشان کنیم به همان نسبت فضای مناسبتری برای تعامل ملت و حاکمیت فراهم میشود و هر چقدر که نسبت به خواست آنها بی توجهی کردیم باعث میشویم که این شکاف ایجاد شود و گسترش یابد.
وی ادامه داد: من فکر میکنم آن چیزی که باید به طور جدی پیگیرش باشیم این است که حکومت سعی کند ارتباط جدیتر و صمیمیتری با مردم برقرار کند. ارتباط صمیمانه با مردم داشتن یعنی با آنها شفاف سخن بگوییم. ساختار قضایی غیر مستقل متاسفانه باعث میشود برخوردها با فساد هم دچار چندگانگی شود. که همین موضوعات هم باعث به ستوه آمدن مردم خواهد شد.
جریان اصلاحطلب از نقد مردم مصون نیست
تاجرنیا در بخشی از این گفتوگو با تاکید بر ضرورت توجه به مطالبات مردمی، خاطرنشان کرد: باید ببینیم چه موضوعاتی باعث شد تا مردم در سال ۵۷ جدا از اتفاقاتی که از سال ۴۲ رخ داد، در یک پروسه چند ماهه قیامشان را به پیروزی برسانند. این موضوع باید برای ما زنگ خطری باشد تا اعتراضات اخیر را به خوبی بشنویم. متاسفانه عدهای سعی میکنند این اعتراضات را به یکسری موضوعات جناحی تنزل دهند و عدهای سعی میکنند صرفا حرفهای مردم را علیه دولت جهتدهی کنند.
وی ادامه داد: درست است که نارضایتی مردم پایههای معیشتی دارد، اما همان مردم وقتی که پای کار میآیند و شعار میدهند در شعارهایشان مشخص است که فکر میکنند مسائل اقتصادیشان راهحل سیاسی دارد. اگر به این راهحلها به طور جدی توجه نشود به همان نسبت سایر مشکلات هم لاینحل میماند. مردم میدانند که بحث اقتصاد و اشتغال و امثال آن به حوزههایی مانند سیاست داخلی مربوط میشود. فراموش نکنیم که موضوعاتی مثل سیاست خارجی و امثال آن موضوعاتی است که در تصمیمات مردم و اعتراضاتشان به شدت تاثیرگذار است.
تاجرنیا با اشاره به یکی از شعارهای اعتراضی مردم مبنی بر «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تموم ماجرا»، با تاکید بر ضرورت توجه به کارآمدی از سوی دولتها خاطرنشان کرد: چه بسا کشورهایی را داریم که حاکمیت در آن حاکمیت دموکراتیکی نیست، اما از آنجایی که وضعیت اقتصادی مناسبی برای مردم فراهم کرده است مردمش خیلی دغدغه دموکراسی ندارند. البته طبیعتا ذات بشر به سوی دموکراسی حرکت میکند؛ اما میخواهم بگویم امروز چنین شرایطی در دنیا وجود دارد. برعکس مثالی که زدم هم وجود دارد، مثلا در کشورهایی ساختارهای حزبی و دموکراتیک به ظاهر وجود دارد اما مشکلات درون این احزاب در نهایت منجر به ناکارآمدی میشود و نهایتا نارضایتی مردم ایجاد میشود. این موضوع را در کشورهای آفریقایی میتوانیم ببینیم.
این فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به نقش اصلاحطلبان در جریان سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران، اظهار کرد: اصلاحطلبها هم جریان سیاسی هستند که در دورهای قدرت سیاسی را در دست داشتند. چه خوب و یا چه بد توانستند کشور را اداره کنند و بین دو جریان سیاسی کشور بیشتر به خواست مردم نزدیک بودند.
وی ادامه داد: از طرفی وجود رانت برای جریان اصولگرا، این جریان را به یک جریان نحیفتر تبدیل کرده است اما سختگیریهایی که به جریان اصلاحطلب گرفته شده باعث شده تا این جریان از لحاظ فکری و مانیفستهای اداری کشور مقداری فربهتر شود و دارای فکر و اندیشه بیشتری باشد. اما این موضوع باعث نمیشود که این جریان اصلاحطلب از نقد مردم مصون باشد. اگر اصلاحطلبان بخواهند همچنان مورد حمایت و اعتماد مردم باشند باید خود را به خواست مردم نزدیکتر کنند.
همدلی اصلاحطلبان با مردم افزایش یابد
این نماینده پیشین مجلس ادامه داد این مصاحبه گفت: در ارتباط با اعتراضات و اغتشاشات اخیر میتوان گفت ضمن اینکه جریان اصلاحطلب ارتباطی با ساختارشکنیها ندارد اما من معتقد هستم بایستی همدلی را با مردم پیش از آنچه که هست حفظ کند. همانطور که ما مردم را سفارش و توصیه میکنیم که آرامش داشته باشند و از طریق راهحلهای مسالمتآمیز مشکلاتشان را برطرف کنند باید نقشه راه مشخصتری را به آنها ارائه دهیم.
این فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به اعتراضات معیشتی مردم یادآور شد: مردمی را که در زندگی روزمره خود ماندهاند را نمیشود با حرفهای زیبا راضی کرد. در عین حال باید این موضوع مشخص شود که اگر در جامعه ظرفیتی وجود دارد که با اصلاح، شرایط به پیش رود و اگر مجموعه کسانی که قدرت در دستشان است به این نگاه تکمین نکنند در آینده مجبور میشوند هزینههای بیشتری را بپردازند.
وی با بیان اینکه «اعتراضات دی ماه مردم یک موضوع تمام شده نیست»، گفت: اگر بخواهیم به درستی و دلسوزانه در مورد این کشور فکر کنیم باید بدانیم که اعتراضات مردم با راهحلهای کوتاه مدت به پایان نمیرسد، بلکه تنها به تعویق خواهد افتاد.
تاجرنیا ابراز عقیده کرد: من فکر میکنم اصلاحطلبان دارای سرمایه اجتماعی هستند که خصوصا بعد از سال ۸۸ این سرمایه اجتماعی به دلیل همراهی با خواست مردم بیشتر هم شده بود؛ اما باید بپذیریم که حمایت از ناکارآمدیهای فعلی باعث میشود که هر چه به جلو میرویم از این سرمایه اجتماعی هزینه شود؛ بنابراین ما نیازمند بازتولید این سرمایه اجتماعی هستیم آن هم به گونهای که بتوانیم با مردم و خواست آنها همراهی کنیم.
یادمان نرود جریان دانشجویی برای جریان اصلاحات چه کرد
این نماینده پیشین مجلس گفت: بدون شک دانشگاه و جنبش دانشجویی با درک درستی از مشکلات جامعه مبدع بسیاری از حرکتهای اصلاحطلبانه جامعه ما است. در ایجاد اتفاقات سیاسی سال ۷۶ هم، من نقش دانشگاه را بسیار پررنگ میدانم. جریان چپ اسلامی که امروز به عنوان اصلاحطلبان شناخته میشوند در دوره آقای هاشمی تقریبا خانهنشین شده بودند و از یک موضع ضعفی برخوردار بودند؛ آنچه که آنها را به عرصه آورد و به حرکت در آورد جنبش دانشجویی بود.
وی ادامه داد: یادمان نرود که در انتخابات مجلس پنجم و انتخابات ریاستجمهوری ۷۶ جنبش دانشجویی برای جریان اصلاحات چه کرد. خود دوستانمان که بعدا وارد عرصه شدند گفتند کسی فکر نمیکرد که با حضور در انتخابات قرار است یک پیروزی اتفاق بیفتد. به نظر من جریان دانشجویی و دانشجویان بودند که توانستند این حضور را پیش ببرند تا به پیروزی برسد. از اینجا جریان اصلاحطلبی آغاز به کار کرد و نماد جریان اصلاحطلبی آقای خاتمی شدند.
تاجرنیا گفت: جریان اصلاحطلب به رغم توفیقاتی که در دو دولت اصلاحات به دست آورد الان نیازمند دگریسی در عرصههای اجتماعی است و بهترین روش هم، روش انتقادی موجود در درون جامعه است. متاسفانه در سال ۷۸میبینیم که به نوعی از جریان دانشجویی انتقام گرفته میشود. به نظر من اتفاقی که در کوی دانشگاه تهران افتاد یک اعتراض مدنی بود که پیش از آن هم سابقه داشت که دانشجویان از کوی تا جلال آل احمد میآمدند، راهپیمایی میکردند، قطعنامه میخواندند و مجددا به کوی بر میگشتند.
وی در تشریح چگونگی وقوع این واقعه، افزود: آن چیزی که باعث به خشونت کشیدن این جریان شد ابتدا ورود نیروهای خودسر و مجموعههایی بودند که این نقطه را بستری برای انتقام گرفتن از جریان دانشجویی قرار دادند؛ اما چون این اتفاق در دولت اصلاحات رخ داده بود و چون افرادی که در راس وزارت علوم و وزارت کشور بودند اصلاحطلب بودند و درک میکردند اعتراضات دانشجویی باید محترم شمرده شود؛ رفتارهای مسئولان همدلانه بود.
وی در همین راستا ادامه داد: معاون سیاسی وزیر کشور و برخی از نمایندگان مجلس در جمع دانشجویان حضور پیدا کرده و با آنان صحبت کردند، همین کار موجب میشد که آن اعتراضات اولیه فروکش کند. هر چند که برخوردی که با عاملین آن اتفاق صورت گرفت به هیچ عنوان راضیکننده نبود؛ اما چون دولت با معترضان همراه شد، با کمترین هزینه توانست اعتراضات را برطرف کند.
همدلی دولت با معترضان دی ماه، هزینه ها را کم کرد
این نماینده پیشین مجلس گفت: حتی در اعتراضات اخیر هم میبینیم که واکنشهای مثبت به اعتراضات مردمی، از طرف دولت میآید. با اینکه به نظر من طرف شعار بسیاری از تظاهرکنندگان دولت نبودهاند اما با صحبتهایی که آقای رییسجمهور میکند و هیات دولت اعتراضات را به رسمیت میشمارد و با این جمله که میگویند ما سعی میکنیم روشهایمان را اصلاح کنیم، دولت کمک میکند که هزینههای این اعتراضات کمتر شود. در مقابل بعضا دیدیم کسانی که تریبونهای غیردولتی در دست داشتند به جای عذرخواهی و همدلی کردن با مردم و اصلاح امور، حتی به مردم بیاحترامی کردند و این موضوع مورد انتقاد رییسجمهور هم قرار گرفت.
تاجرنیا در ادامه این گفتوگو مجدد با بازگشت به بحث وقایع سال ۷۸ و نقش جنبش دانشجویی در شکل گیری جریانهای سیاسی ایران، گفت: در سالگرد اتفاق کوی دانشگاه زمانی که مجلس ششم هم تشکیل شده بود باز هم شاهد همچنین رفتارها و برخوردهایی نسبت به جنبش دانشجویی بودیم؛ اما آن زمان با تشکیل فراکسیون دانشجویی در مجلس ششم و پیگیری مطالبات دانشجویی در عین حال که اعتراضات هنوز وجود داشت، اما جنبه عقلانیتر به خود گرفت و از تنشهای گذشته دور شد؛ بنابراین دانشجویان هم احساس کردند که پشتوانهای درون دولت و مجلس دارند ؛ اگرچه بخشی از حاکمیت آنها را همراهی نمیکرد. متاسفانه در دورههای اخیر این همدلی با جنبش دانشجویی بسیار کمتر شده و این موضوع را باید به عنوان یک زنگ خطر بدانیم. دانشگاه تا قبل از انتخابات ریاستجمهوری اخیر یک رفتار کاملا مدنی و معقولانه را دنبال میکرد. اینکه ما میبینیم مجموعه دانشگاهیان و دانشجویان به حمایت از آقای روحانی با شعار اعتدال میپردازند نشان از دریافت آنها از واقعیت امروز جامعه است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب افزود: ما نباید با بیمهری کردن و رفتارهای تند با جریان دانشجویی طوری رفتار کنیم که دانشجویان ما از اصلاح و تغییر مسالمتآمیز امور ناامید شوند که هم انفعال و هم تند شدن آنها برای جامعه ما اصلا خوب نیست؛ خصوصا اینکه باید بپذیریم دانشگاه مرجعیت خود را در جامعه حفظ کرده است.
حمایت از دولت در مقابل حقوق و وظایفی صورت بگیرد
تاجرنیا در بخش دیگری از این گفتوگو با بیان اینکه " برخی از اصلاحطلبان بیش از اندازه توجیهگر وضع موجود هستند" در انتقاد از عملکرد آنها گفت: به خاطر شرایط خاص جامعه از آقای روحانی حمایت کردیم و فکر میکنم اگر باز به عقب برگردیم همین کار را مجدد انجام میدهیم منتهی حمایت از دولت روحانی نباید یک حمایت بیقید و شرط باشد.
وی افزود: به صرف اینکه میدانیم برخی دستگاهها با آقای روحانی مخالفت میکنند و ایشان با مشکلاتی روبرو هستند دلیل نمیشود که هر اتفاقی که در بدنه دولت میافتد را حمایت کنیم. باید بپذیریم برخی از دوستان ما خیلی راحت سرمایه اجتماعی اصلاحات را هزینه دولت میکنند. من هم معتقد هستم که باید اصلاحطلبان تا آخر دولت از آقای روحانی حمایت کنند اما این حمایت در عرصه سیاسی یکسری حقوق و تکلیف متقابل میآورد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب یادآور شد: پاسخ مثبت دانشگاهیان به روحانی در دور دوم این نبود که وزیر مورد اعتماد آنها را در وهله اول گزینش نکنند. آقای روحانی در دور اول خودشان در مورد وزارت علوم مقاومت و ایستادگی بیشتری کردند تا نسبت به دور بعد. یا در مورد حوزه مسائل فرهنگ اشتباه تاکتیکی این بود که عقبگردی داشتند و این مسائل نمیتواند به مجموعه دولت کمک کند.
وی افزود: ما هیچ قدم مثبتی را برای توسعه احزاب برنداشتیم و به نظر من ضمن حمایت از دولت تمام این موضوعات از جمله موضوعاتی هستند که باید به عنوان نقد از طرف اصلاحطلبان بیان شود.
شاخصههای اصلاحطلبی را رعایت کنیم
تاجرنیا خطاب به جریان اصلاح طلب گفت: اصلاحطلبان باید همراهی با خواست مردم را سرلوحه جریان اصلاحات قرار دهند، مردم یکسری انتظارت و توقعاتی دارند که اتفاقا توقعات بجایی است. نخبگان هم باید کمک کنند و این نقد و توقعات را به سمت و سوی درستی هدایت کنند.
وی تاکید کرد: اصلاحطلبان باید از ظرفیت خودشان در مجموعه نظام و دولت استفاده کنند و خواستار اصلاحات و تغییراتی شوند. یکی دیگر از مشکلات ما با این دولت مجدد بازگشت به چهرههای تکراری در سطوح مختلف مدیریتی است. نسل میانه ما که هنوز ما از آنها به عنوان نسل جوان یاد میکنیم دارای کمترین تجربه است، اما کسانی که در جوانی خود، اوایل انقلاب یا وزیر بودند و یا نماینده مجلس بودند الان هم وزیر هستند و در پستها و مسئولیتهای مختلفی قرار دارند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب خاطرنشان کرد: وقتی میگوییم "اصلاحطلبی" باید شاخصههای آن را هم رعایت کنیم. اصلاحطلبی واقعی این نیست که فقط کاندیدای مورد نظرمان در لیستی قرار بگیرند و رای بیاورند. این موضوع به تنهایی کفایت نمیکند. باید ببینیم اصلاحطلبان تا چه اندازه به شعارهای اصلی و اصیل خود پایبند هستند.
وی افزود: من میفهم که صداوسیما و رسانههای وابسته به جناح مقابل سعی میکنند تا مشکلات دولت را بزرگنمایی کرده و مشکلات طرف مقابل را کم کنند اما وقتی یک اختلاس بزرگی از درون دولت کشف میشود همه رسانهها باید در مورد آن صحبت کنند. بالاخره این نشان میدهد که دولت هم آسیبپذیر است. وقتی فیشهای نجومی مطرح میشود بدون توجه به اینکه این موضوع در مقابل مبارزه با املاک نجومی طرح شده باید بدانیم که این مشکل از درون دولت است و اصلاحطلبان نمیتوانند در مقابل اینکه یک مدیر دولتی ۴۰ میلیون تومان حقوق میگیرد و یک کارگر حقوقش زیر یک میلیون تومان است سکوت کنند.
حمایت چشم و گوش بسته نداشته باشیم
تاجرنیا در ارتباط با رابطه جریان اصلاحطلبی با دولت نیز ابراز داشت: من آن چیزی را که امروز برای اصلاحطلبان به عنوان خطر احساس میکنم این است که اصلاحطلبان فکر میکنند باید از دولت حمایت همهجانبه کنند اما این حمایت همهجانبه با حمایت چشم و گوش بسته خیلی تفاوت دارد. باید برای مردم تبیین کنیم که چرا از دولت حمایت میکنیم و از طرفی دولت را هم باید با خواست مردم همراه کنیم.
وی اظهار کرد: اگر در درون جریان اصلاحطلبی کسانی هستند که تخلفاتی انجام دادند باید آنها را پالایش کنیم. در این صورت است که مردم متوجه میشوند که اصلاحطلبان هنوز به عهد خود وفادار هستند و مشکلات موجود را درک میکنند. اگر امروز شعار داده میشود که «نه اصلاحطلب و نه اصولگرا»، بخش عمدهاش به خاطر این است که مردم رگههایی از تبعیض و نابرابری را در بحثهایی که مطرح کردهاند دیدهاند. ما هم باید خودمان را اصلاح کنیم. نمیتوانیم بگوییم که شعاری که سر داده شد خیلی مهم نیست یا شعار یکسری آدمهای سیاسی است.
تاجرنیا با بیان اینکه «مردم با هیچ جریان سیاسی عقد اخوت نبستهاند»، گفت: اگرچه بخشی از مردم به جریان اصلاحطلبی بیش از جریان اصولگرایی نزدیک هستند اما اینگونه نیست که برای همیشه قسم خورده باشند که ما را همواره همراهی میکنند؛ فلذا من فکر میکنم ما در درون خودمان نیازمند پالایش هستیم و یک اصلاح در اصلاحطلبی نیاز داریم.
برای همگان اجازه فرصت برابر ایجاد کنیم
تاجرنیا در بخش دیگری از این گفتوگو خاطرنشان کرد: شما فرض کنید عدهای مسئول در یک گردهمایی جمع شدند. دوربینی تصاویر آنها را بگیرد و همان دوربین تصویری را از گردهمایی مردمی در جامعه بگیرد متوجه میشویم که چقدر اختلاف حتی در ظاهر و چهره مسئولین و مردم وجود دارد. برخی مسئولین امروز الزاما معدل واقعی جامعه ما نیستند. بخشی از این موضوع به دلیل این است که امکان حضور برابر برای همه مردم در سطح قدرت فراهم نیست. این موضوع فقط به نظارت شورای نگهبان و انتخابات بر نمیگردد. گاهی گزینشهایی در دولت انجام میشود که من میگویم شما اصلاحات را از درون دولت آغاز کنید ببینید چقدر بخشهای مختلف جامعه اصلاح میشوند.
وی مدعی شد: هنوز برای گزینش افراد در مناصب مختلف سوالات ۴۰ سال پیش را ملاک خود قرار میدهیم. برای گزینش کردن آدمها در مناصب مختلف گرفتار شرایطی هستیم که متر و معیار مناسبی از مردم جامعه ندارد. این موضوع در دانشگاهها، گزینش هیات علمی و بخشهای مختلف هم وجود دارد. وقتی ما در این نقاط فضا را برای ورود مردم به سیستم بستهایم چگونه توقع داریم که خروجی این کار حضور مدیرانی باشد که به معدل و فهم مردم جامعه نزدیکتر باشند.
تاجرنیا معتقد است: ما نگاههای صرفا ایدئولوژیک را از بهکارگیری افراد در حوزههای مختلف باید بر داریم و اجازه فرصت برابر برای همگان ایجاد کنیم و اجازه دهیم کسانی که دانش و توانایی بیشتری دارند در عرصه قرار بگیرند.
وی یادآور شد: در مجلس ششم یکسری افراد رد صلاحیت شدند و نوبت به کسانی مثل من رسید که بیایم و نماینده مجلس شوم. این حضور برای من رزومه ایجاد میکند و متقابلا پستهای دیگری به من پیشنهاد میشود؛ بنابراین آن فردی که از من شایستهتر بود و در انتخابات مجلس ردصلاحیت شد نتوانسته نماینده، وزیر و مشاور شود و به همین ترتیب جامعه از حضور مدیران شایسته محروم شد.