در ابتدای نشست علی علایی که به عنوان مجری منتقد در برنامه حضور داشت با اشاره به کارنامه مرضیه برومند گفت: اگر آثار برومند مثل «آرایشگاه زیبا» و «تهران 11» را مرور کنید، متوجه میشوید که این سریالها به نوعی در فضای اجتماعی بودهاند و این کارگردان نخواسته است که به زنها و جنسیت اشاره شود و فیلمها و سریالهای او هیچ تفاوتی از لحاظ نگاه با فیلمهای کارگردانهای مرد ندارد.
در ادامه مرضیه برومند بیان کرد: من نگاه تفکیکی را نمیپسندم و فکر میکنم که اگر مشکلی درباره حقوق زنان وجود دارد به مردها ارتباطی ندارد. اگر حقوق مردها و زنها در کنار یکدیگر مرتفع شود، حقوق زنان بیشتر رعایت خواهد شد. چندان به برگزاری جشنواره مختص به زنان و مردان قائل نیستم اما فکر میکنم برگزاری این جشنواره موثر، روشنگر و تاثیرگذار خواهد بود.
برومند ادامه داد: «آرایشگاه زیبا» جزو اولین آثاری است که من در آن درباره یک زن بیوه صحبت میکنم و تعصبی را مطرح میکنم که خانوادهها در آن زمان نسبت به ازدواج پسرشان با یک زن بیوه داشتند. ما باید با فرهنگها و چارچوبها و آیین و سنتهای خودمان مسئله را در خانواده حل کنیم و زمینهای برای رعایت حقوق انسانی فراهم شود و حقوق زنان و مردان در کنار هم تامین شود تا بتوانیم جامعه متعادلتری داشته باشیم.
وی اظهار کرد: ما در سطح دنیا فیلمسازان زن بسیار قوی داریم و روز به روز هم به شمار فیلمسازان زن موفق ما اضافه میشود و همین موضوع نشان میدهد که مردهای خوبی در کشور زمینه را برای خواهر و یا همسرانشان فراهم کردهاند تا بتوانند کاری که دوست دارند، انجام دهند. ما سینماگرانی مثل مهرجویی و بیضایی داریم که به مسائل زنان توجه داشته اند و حالا میخواهیم چند زن داشته باشیم که در مورد مردها فیلم بسازند.
کارگردان «آرایشگاه زیبا»با اشاره به توضیحی از فضای صداوسیما نسبت به این سریال عنوان کرد که درباره این موضوع که در سریال «آرایشگاه زیبا» کارگردان سادات یزدی نوشته شده بود و نام فیلمنامهنویس مرضیه برومند که هر دو نام خود او بوده گفت: در آن زمان رئیس وقت صدا و سیما از من و سریال خوشش نمیآمد و اکنون هم همینطور است به همین دلیل سریال دو سال و نیم توقیف بود و فشارهایی وجود داشت که صحنههایی حذف شود اما من قبول نکردم. بعد از دو سال بالاخره قبول کردند که سریال را پخش کنند، به شرطی که اسم من نباشد. من مرضیه السادات برومند یزدی هستم و به این ترتیب نام کارگردان در تیتراژ شد سادات یزدی و فیلمنامه نویس به نام مرضیه برومند مطرح شد.
علایی در بخش دیگر این نشست به فیلم «ویلایی ها»ساخته منیر قیدی اشاره و بیان کرد: تاکنون در سینما به این موضوع پرداخته نشده بود و خیلی از افراد تازه بعد از سالها فهمیدند که فرماندهان جنگ که نمیتوانستند در خانه خود حضور یابند، چگونه خانواده خود را میدیدند.
برومند نیز در این جلسه گفت: فیلم «ویلاییها» از لحاظ وجه تکنیکی و تاثیر حسی برای من بسیار جالب بود. باید دید که در کنار هم بودن و به هم روحیه دادن تا چه حد میتواند مثبت باشد، حتی در شرایط جنگ و جبهه و شهید شدن میتوان در کنار یکدیگر بود و به هم امید داد.
وی افزود: من قبلا اسم منیر قیدی را شنیده بودم و اکنون بابت ساخت این فیلم از او سپاسگزاری میکنم و باعث افتخار من است که خانمهای فیلمساز ما میتوانند فیلمهایی به این زیبایی بسازند و با این نگاه انسانی و شریف ایدههای خود را به فیلم تبدیل کنند.
منیر قیدی در ادامه بیان کرد: بخشی از این فیلم مستند و برگرفته از واقعیت است، خانمهایی بودند که ما خاطراتشان را بررسی کردیم و بر اساس آن قصهای را نوشتیم. مسئلهای که در خاطرات خانمها بود و مرا تحت تاثیر قرار داد، این بود که یک تعداد آدم در جایی قرار دارند که هیچ کاری از آنها ساخته نیست و با توجه به محدودیتهایی که در دهه شصت از لحاظ خبررسانی وجود داشت، این تعداد از خانمها و بچهها در جایی بودند که هیچ کاری نمیتوانستند انجام دهند و فقط یک انتظار فرسایندهای را تحمل میکردند.
وی اضافه کرد: سلیقه من در فیلمسازی قصهگو بودن نیست اما فیلم یک تهیهکننده داشت که میخواست فیلم اکران شود و ما نیاز داشتیم که تماشاگر عام با فیلم ارتباط برقرار کند. با توجه به این قضیه قصهای را به فیلم اضافه کردیم که اگر به سلیقه من بود این قصه را هم اضافه نمیکردم.
مرضیه برومند نیز بیان کرد: این فیلم کاملا قصه داشت و موضوع آن به حد کافی مخاطب را با خود درگیر میکند، خانمها یک انتظاری میکشیدند که در بیشتر موارد این انتظار با یک خبر بد همراه بود. خیلی موقعیت عجیبی بود و عکسهایی که بعد از فیلم بارها نگاه کردم و دیدم هر کدام یک قصه دارند و میتوان برای هر کدام از این زنها یک فیلم ساخت.
منیره قیدی در ادامه با اشاره به سکانسی از این فیلم عنوان کرد: سکانس شستن ماشین توسط کودکان جزو سکانسهای واقعی بود، شهید نوری وقتی به خانواده خود در ویلاها سر میزنند همین اتفاق برایشان میافتد و بچهها ماشین او را با این دیدگاه که گلی شده است، میشویند. شهید نوری یک دست داشت و بچهها با این تفکر که پدر نمیتواند ماشین خود را تمیز کند، استتار ماشین را میشویند. در حقیقت این سکانس حقیقی بوده اما نگاه کودکان به جنگ را بیان میکند.
وی ادامه داد: همسر شهید نوری این خاطره را برای من تعریف کرد و من با گریه این سکانس را نوشتم و به فیلم تبدیل کردم. به قدری این خاطره دکوپاژ شده و سینمایی بود که همه ما را تحت تاثیر قرار داد. این سکانس در ذاتش درست بود و واقعا نمیشد که این سکانس را بد ساخت یا بد نوشت.
برومند درباره لهجههای فیلم نیز اظهار کرد: میشد که یک خانواده به یک لهجه از لهجههای شهرهای ایران صحبت کند، اما انتخاب بازیگری که بتواند این نوع لهجهها را درست بیان کند، کمی مشکل است و به همین دلیل منیر قیدی ترجیح داده تا از یک نوع بیان در فیلم استفاده کند. همچنین باید به بازیهای خوب ثریا قاسمی، طناز طباطبایی، پریناز ایزدیار و از همه بهتر گیتی قاسمی اشاره کرد که نشاندهنده مهارت منیر قیدی در کارگردانی است.
قیدی در ادامه گفت: بزرگترین مشاور من در فیلم سعید ملکان تهیهکننده فیلم بود که جزو معدود تهیهکنندگان صاحب سبک و اندیشه در سینمای ایران است.
برومند با اشاره به نوع کارگردانی این فیلم اظهار کرد: با تجربهای که من دارم کامل میفهمم که قیدی اول در ذهن خود فیلم را ساخته و بعد آن را روی پرده سینما آورده است. تجربه بیست سال کار و دستیاری توشه او را پر کرده است. متاسفانه این روزها دستیاران پس از یک سال دستیاری میخواهند فیلم خودشان را بسازند و مد هم شده که بعد از ۲ فیلم دستیاری خودشان فیلم ساز میشوند که اکثرا هم موفق نیستند.
وی اظهار کرد: از قیدی میخواهم که هر چه زودتر فیلم دوم خود را بسازد. این فیلم یک نسخه از «زندگی و دیگر هیچ» کیارستمی است که در دل زلزله رودبار میگوید که زندگی ادامه دارد. این فیلم هم در دل یک شرایط دردناک و وحشتناکی در جنگ نشان میدهد که زندگی و عشق ادامه دارد. این فیلم از دید زنها تعریف میشود و چهره زشت جنگ را به ما نشان میدهد.
برومند ادامه داد: اکنون تمام بچهها در خاورمیانه با وحشت زندگی میکنند و به نظر من وحشت بدتر از جنگ است. ما که جنگ را تجربه کردهایم این وحشت را میشناسیم. اینکه یک بچه وقتی به دنیا چشم میگشاید و جنگ را می بیند بسیار دردناک است و اینکه چگونه میتوان جهان را از جنگ نجات داد، یک فکر بزرگ است. نگاه مادرانه و زنانه این خشونتها را تعدیل میکند. اگر خانمها امور را به دست میگرفتند حتما جهان زیباتری داشتیم. زنان این احساسات عاطفی زیبا را دریغ نکنند و مردها را به جهان خود نزدیکتر کنند، به جهان مادرانهای که نگران بچههای خود هستند.
قیدی ضمن بیان اینکه بارها برای گرفتن مجوز این فیلم به وزارت ارشاد رفته است، گفت: مسئول وقت سازمان سینمایی زمانی گفته بود تا وقتی من پشت این میز هستم، نمیگذارم که این فیلم ساخته شود. من هم صبر کردم تا او از پشت میز بلند شود و بعد دوباره طرح و فیلمنامه خود را به وزارت ارشاد بردم و مجوز ساخت فیلم را گرفتم.
برومند اظهار کرد: یکی از وظایف سینما و فیلمسازان دادن اطلاعات به مخاطب در مورد تاریخ و وقایع تاریخی است. من خودم از وجود چنین افرادی در پشت صحنه جنگ خبر نداشتم. چندی پیش جنوب بودم و بعد از دیدن فیلم به خودم گفتم کاش زودتر فیلم را دیده بودم و در آن سفر به مناطقی که این فیلم ساخته شده سر میزدم. فیلم «ویلاییها» این اطلاعات را به من مخاطب داد و از این لحاظ هم میتوان گفت که فیلم درجه یکی بوده است.
وی افزود: در شرایط کنونی، ساخت فیلم در مورد دفاع مقدس بسیار دشوار است. در سالهای اول قهرمانان قصههای فیلمهای دفاع مقدس آسمانی بودند و برای مخاطب دست یافتنی و باورپذیر نبودند، اما چند سالی است که شرایط کمی بهتر شده و فیلمهایی ساخته میشود که به درستی قهرمانسازی کرده و واقعیات جنگ را نشان میدهند اما همچنان بخاطر تبلیغ بد و شعاری که در گذشته داشتیم مخاطبان را از سینمای دفاع مقدس دور کردیم. وقتی یک فیلم به درستی به این موضوع میپردازد دلنشین است و به روح و روان مخاطب چنگ میاندازد و او را با خود همراه میکند.
برومند تاکید کرد: ارتباط خوبی که فیلم «ویلاییها» با مخاطبان برقرار کرده است نشاندهنده تبحر فیلمساز است که در چنین شرایطی به حیطه دشوار و سختی وارد شده و توانسته اول خودش با فیلم ارتباط برقرار کند و بعد خانوادههای رزمندگان را به درستی به تصویر بکشد. این فیلم روی خیلی از افراد تاثیرگذار بوده، افرادی که هیچ ارتباطی به دفاع مقدس ندارند از این فیلم تاثیر گرفتهاند و با فیلم همراه شدهاند.
قیدی در پایان گفت: قرار نبود که این فیلم به میدان جنگ بپردازد و فقط قرار بود که به سختیها و چشم انتظاری خانواده رزمندگان اشاره داشته باشد. در چند پلان از فیلم هم به جنگ اشاره شد و هم طنزهای موقعیتی داشتیم و اگر این طنزها هم بیشتر بود، قطعا نمیتوانست ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کند و به اصطلاح از فیلم بیرون میزد. تاکنون در مورد خود جنگ فیلمهایی زیادی ساخته شده و قصد من از ساخت فیلم «ویلاییها» اشاره به واقعیت و موقعیتی بود که در نزدیکی خط اول جبهه اتفاق میافتاد و تاکنون به آن نپرداخته بودند.