در چند ماه اخیر شاهد افزایش فشارهای منطقهای و همچنین فشارکشورهای اروپایی علیه تهران هستیم. این فشارها به نوعی تداعیکننده فشار اروپاییها و آمریکاییها قبل از وضع تحریمهای بینالمللی علیه ایران است؟ سوال این است که چرا بعد از توافق وین شاهد افزایش فشارهای مختلف برتهران هستیم؟
در دورانی که داعش در عراق و سوریه آخرین نفسهای خود را میکشید، من اعلام کردم که در دوران پساداعش ایران باید در انتظار فشارهای بیشتری باشد. ایران در این دوران باید خود را برای سلسله فشارهای منطقهای و بینالمللی آماده کند زیرا با هر تحلیلی که ایران به دنبال حذف داعش از معادلات منطقهای بود، با برطرف کردن این خطر از کشورهای منطقه، باید در انتظار باشیم تا هجمه جدیدی علیه جمهوری اسلامی به وجود آید تا ایران نتواند از فوائد این سرمایهگذاریخود علیه داعش درمنطقه استفاده کند. این استراتژی برای عدم بهرهمندی ایران در مورد برجام نیز در دستورکار قرار گرفت. تقریبا غیرقابل پیشبینی نبود که این کشورها به سمت افزایش فشار بر تهران حرکت کنند. درحال حاضر سیاست خارجی ایران با نقطهای روبهرو شده که درآن نقطه دو حرکت علیه ایران به هم پیوند خورده است. فشارهای منطقهای از یک سو و فشارهای فرامنطقهای از سوی دیگر با قدرت گرفتن ترامپ بر ایران درحال افزایش است. البته در بعد فرامنطقهای این فشار؛ اروپا چندان موافق تحرکات ترامپ علیه تهران نبود اما از قبل این تحلیل وجود داشت که اروپاییها نهایتا در برجام با آمریکا علیه تهران مخالف خواهند کرد. اما اروپا و آمریکا در ابعاد دیگر به یکدیگر نزدیک میشوند. در حال حاضر این نزدیکی به وجود آمده و آمریکا و اروپا در برخی موضوعات کمکم به هم نزدیک میشوند. آمریکا صهیونیستها را در نظر دارد اما اروپا نیز به دلیل نزدیکی با کشورهای خاورمیانه ترسهای خود را دارد. این موارد از قبل قابل پیشبینی بود.
در مقابل آنچه نگرانی اروپاییها از نقش روزافزون ایران در منطقه یاد میشود، کشورمان با توجه به نزدیکی به اروپاییها و تمایل به گسترش روابط با آنها چه استراتژیهایی را باید درنظر بگیرد؟
ایران دو راه در مقابل اروپا دارد؛ اول اینکه مسیر گذشته خود را ادامه دهد و دوم اینکه ساختار جدیدی را در رابطه با اروپاییها تعریف کند تا هم ایران همچنان منافع امنیتی خود را تامین و هر روز بر اقتدار خود بیفزاید و هم اروپا از قدرت ایران احساس نگرانی نکند. زیرا ایران در منطقهای خطرخیز قرار دارد و طبیعی است در چنین منطقهای ایران به دنبال بسترسازی برای امنیت خود و تامین امنیت باشد. ایران یا باید به الگوی جدیدی برسد تا اروپا را درکنار خود قرار دهد و یا اینکه با توجه به هماهنگی و افزایش همکاریهای ترامپ سران اتحادیه اروپا، آنها درکنار ترامپ و علیه ایران قرار بگیرند.
هدف اروپاییها از فشار بر تهران با توجه به توافق وین که حدود 2 سال از آن میگذرد، چیست؟
در هر صورت اروپا دغدغههایی پیدا کرده است. اینکه این دغدغهها دغدغه واقعی باشند، یا نه باید مشخص گردد. البته اینکه ما به چه فرمولی در این زمینه خواهیم رسید کاملا متفاوت است. اما واقعیت این است که بههیچ فرمولی برای نزدیکی با اروپا بدون مذاکره با آنها نمیتوان رسید. قدم اول مذاکره است و ایران نیز از این سناریو استقبال میکند. برجام رویکرد ایران در صحنه بینالمللی بود در نتیجه آنها نیز از برجام دفاع کردند. امروز نیز بایدکاری کرد که اروپا نیز مانند پرونده هستهای درسایر موارد از ایران دفاع کند نه اینکه مانند گذشته و در پرونده هستهای با آمریکا متعهد شود. اروپا باید به این درک برسد که ایران تنها برای دفاع از مرزهای خود به سمت تجهیزات پیشرفته نظامی حرکت میکند. اهداف ایران از این موارد کاملا صلحطلبانه و براساس امنیت ملی و سیاست دفاعی ایران است. ایران به هیچ وجه قصدی ندارد که برای کشوری خطرآفرین باشد. امروز ما باید با فرمولی جلو برویم که اروپا درکنار ترامپ قرار نگیرد. آمریکا در صدد برنامهریزی برای دستیابی به این هدف است.
برخی از اروپاییها به پیروی از ترامپ زمزمههای بازبینی توافق هستهای را سر دادهاند، این در حالی است که طرف اصلی توافق وین به هیچ وجه به تعهدات خود پایبند نبوده و حداقل در تجارت با دلار با مشکلاتی روبهرو هستیم.
تا زمانی که ما از فوائد برجام استفاده نکردهایم و برجام به خوبی اجرا نشده، هرگونه بحثی در مورد آن بیفایده است. اما در بحث نگاه داشتن اروپا درکمپین خودمان، باید این اطمینان داده شود که هیچگونه احساس ناامنی برای اروپاییها وجود ندارد. برای نمونه میتوان به پیمان عدم تعرض دو طرفه با اروپاییها در پرتو توافقات اقتصادی دست یافت. اروپا باید قانع شود که ایران اهداف تهدید آمیزی برای آنها ندارد.
دیپلماتها همواره بر مذاکره برای رسیدن به راهحل تاکید دارند. واقعیت آن است که امروز حتی اگر 100 درصد توافق وین اجرایی شده باشد، سیستم انتقال دلار به ایران دچار مشکل است. آیا نمیتوان برای این بدعهدی آمریکا و بعضا اروپاییها با اروپاییها مذاکره کرد؟
مذاکره به بهانه مشکلات برجام با اروپاییها میتواند دروازهای به سویگفتوگوهای جدی با اروپاییها باشد. هرکشوری باید نقش خود را در برجام ایفا کند و گناه عدم اجرای مفاد این توافق چندجانبه بینالمللی از سوی یکی از کشورها را برعهده کشور دیگر نباید گذاشت. اروپا میتواند به نقش تاریخی خود بازگردد اما این مورد بستگی به ظرفیت سیاست خارجی ما دارد در سیاست خارجی باید قدرت مانور داشت تا از اهرمهای مختلف استفاده کرد. گاهی ما دارای این اهرمها هستیم اما توان استفاده از آنها را نداریم. بنابراین نباید انتظار داشت به صرف پشت میز مذاکره نشستن، این قضیه حل شود. سیاست خارجی مملو از ظرفیت، فرصت و تهدید است و ما باید از ظرفیتهای خود استفاده کرده و هرچیزی را در جای خود بنشانیم و اجازه ندهیم به نوعی با ما بازی شود. در قضیه برجام هم همینطور شد و به دلیل اینکه مذاکرات ما به دقیقه 90 افتاد و دولت آمریکا وارد فاز انتخاباتی و انتقال قدرت شد، ایران نتوانست ظرفیتسازی لازم در این مورد انجام دهد. درحال حاضر با توجه به مشکلات مختلف باید استراتژی خود را به سمتی حرکت دهیم که اروپا به سمت ترامپ نچرخد باید سعی کرد از اهرمهای مختلف در سیاست خارجی به نحوی استفاده کرد تا اروپا در کمپ ایران باقی بماند.
شما تاکید بر حفظ اروپا در کنار ایران و استفاده از ظرفیتهای وزارت خارجه دارید اما چند روز پیش اروپاییها برای ساعاتی از رساندن سوخت به هواپیمای وزیر امور خارجه کشورمان از ترس تحریمهای آمریکا خودداری کردند. چگونه میتوان همه ظرفیتها را بهکار گرفت؟
هرجا ایران سرمایهگذاری کند، ظرفیت ایجاد خواهد شد. در مبارزه با داعش ایران عنصر بازیگردان بوده و سرمایهگذاری کرده است اما در عین حال مشکل ما عدم توجه به میزان قدرت بازیگران است. امروز جهان دارای پیوستگی بیشتری در مقایسه با گذشته است و ما باید این نکته را در سیاستهای خود لحاظ کنیم. برخی کشورها از قدرت خود در صحنه بینالمللی دفاع میکنند. ایران یا باید از آمریکا چشمپوشی میکرد و این کشور را به عنوان بازیگر در نظر نمیآورد و یا باید بررسی شود که با این بازیگر چگونه بازی کنیم. اروپا بخشی از بازی بینالمللی است. این مورد باید درنظر گرفته شود.
سفرهای وزیر امور خارجه به اروپا اقتصادی شده، آیا با انجام چنین سفرهایی میتوان به گشایشهای اقتصادی بیشتر امیدوار بود؟
این تغییرات به سیاستگذاریهای کلان باز میگردد. اگر هسته اصلی سیاستگذاری ایران سخت باشد، آنگاه هر بازی سازی توسط آقای ظریف ناکام خواهد ماند زیرا نیت اصلی دستگاه دیپلماسی این موضوع نیست. ما در گذشته خدمت بزرگی در مبارزه با داعش به منطقه و نظام بینالمللی کردهایم و اکنون برای استفاده از همه دستاوردهای آن، باید تمام ظرفیتها را فعال کنیم.
دیپلماتها همواره از گفتوگو و نتایج حاصل از گفتوگو سخن میگویند. آیا با گفتوگو میتوان از تنشهای موجود بین ایران و برخی کشورهای عربی کاست؟
اجازه بدهید با ادبیاتی دیگر این سوال را پاسخ دهم. در سرکوب داعش پیروز واقعی میدان کدام کشور بود؟ ایران. بازنده این ماجرا کدام کشورها بودند؟ ترکیه، قطر و عربستان. اما بیشترین بهرهبرداری از این خدمت ایرانیها در حذف داعش را عاملان ایجاد آن میبرند. بیشترین حجم کمک به داعش توسط ترکیه بود اما همین ترکیه بازنده، طوری با موضوع برخورد میکند که گویی او برنده ماجراست. باید بررسی کرد که این کشورها چگونه بازی بازنده را تبدیل به برگ برنده میکنند اما ایران که سرمایهگذاری درستی داشته و تروریستها را نابود کرده، نباید به عنوان بازنده تلقی شود. در نتیجه باید در سیاست خارجی از تمام ظرفیتها استفاده کرد. در مواردی ما هم مانند برخی کشورها سیاست خارجی را به صورت جزیرهای اداره میکنیم. به همین دلیل نمیتوان از همه اهرمها استفاده کرد. البته در بسیاری از کشورهای جهان عناصر دخیل در سیاست خارجی متعدد است و این مورد به کشورهای جهان سوم منحصر نمیشود اما به هرطریق تصمیمگیری و نحوه اجرا باید با یکدیگر هماهنگ باشد. در ایران سیاست خارجی هم جزیرهای است و هر دستگاهی سعی در جذب وزارت خارجه به سمت گرایش خود کرده و اجازه نمیدهد تفکر سیاسی به منظور تصمیمسازی طراحی و تصمیمگیری و سناریوسازی واحد به وجود آید تا هم به نمایندگان و هم به افکار عمومی پاسخگو باشد. اما اکنون در دستگاه سیاست خارجی قدرت لازم برای تصمیمسازی دیده نمیشود و زمانی که به صورت روزمره رفتار میکنیم، نمیتوانیم تا در معادلات منطقهای و بینالمللی اثرگذار باشیم.
چند روز پیش آقای روحانی پیشنهادی تحت عنوان اتحادیه بین کشورهای منطقه را مطرح کرد اما از قرار معلوم کسی موافق این موضوع نیست و کارشناسان اعلام میکنند رفتن به این سمت بدون برقراری رابطه بین ایران و عربستان ممکن نیست. ارزیابی شما در این مورد چیست؟
با آمدن دونالد ترامپ بسیاری از معادلات بههم خورد. شاید بسیاری از موارد در دوران اوباما راحتتر قابلیت حل داشت اما اکنون شرایط فرق کرده و این بین سعودیها هم در مقابل ایران احساس قدرت میکنند زیرا به ترامپ نزدیک هستند. بنابراین روند تحولات در جهت رفع تهدیدات مختلف نیست. از این رو باید تلاش کرد از واقعیتها شناخت واقعی داشت، در غیر این صورت با چالشهای زیادی روبهرو خواهیم شد. اغلب مشکلات با مذاکره قابل حل و فصل هستند و ایران در این زمینه از قدرت چانهزنی و توان مذاکره بالایی برخوردار است و باید بتواند از قدرت خود استفاده لازم را ببرد.
وزارت امور خارجه چه اولویتهایی باید داشته باشد؟
در دستگاه سیاست خارجی مجموعه نهادهای دستاندرکار، اعم از مجموعههای تصمیمساز و تصمیمگیر وجود دارند. در حالی که وزارت خارجه بهنوعی دستگاه عامل است. این دستگاه اگر فاقد توانمندیهای لازم باشد، نمیتواند آنگونه که نیاز کشور است، به ایفای نقش خود بپردازد. ثقیل بودن، دخیل نبودن در برخی تصمیمسازیها و در مواردی بیرون رفتن کار سیاست خارجی از وزارت خارجه باعث نوعی بیانگیزگی در این وزارتخانه میشود. در ابتدای دولت یازدهم وزیر خارجه توانست برخی زمینهها را به وجود آورد. اما از آنجایی که دولت یازدهم و وزارت خارجه تمام تمرکز خود را بر توافق هستهای گذاشته بود، کمتر برای مسائل دیگر فرصت یافت. اگر دکتر ظریف بهدنبال آن است که از روشهای جدید و تشکیل تیمهای کاری توانمند استفاده کند باید از پخش شدن قدرت و توان سیاست خارجی جلوگیری کرد.