تدبیر24»سید محمد موسی کاظمی - صحنه سیاسی ایران و آرایش نیروها و جریانات آن را برخی ناظران و صاحبنظران از منظر قطب بندی ها عرصه ای کاملا متفاوت با دهه های گذشته توصیف می کنند. از این منظر، جناح بندی های سیاسی که از دهه 60 در قالب های چپ- راست آغاز شد و یک دهه بعد به شکل اصلاح طلب و اصولگرا درآمد، در وضعیت کنونی گویای همه واقعیات صحنه سیاست کشور نیست.
در این سال ها برخی نخبگان تلاش هایی را به کار بستند تا به عنوان جریان سوم در این صحنه نقش آفرینی کنند اما هیچ گاه سه قطبی واقعی در سیاست ایران شکل نگرفت تا اکنون که وضعیت چندجناحی یا از دید برخی چند دوقطبی در توصیف شرایط سیاسی به کار می آید.
علاوه بر جریان های سنتی اصولگرا و اصلاح طلب، اعتدالگرایی مشی سیاسی بود که موجبات وفاق نخبگان و گروه های میانه رو وابسته به دو جریان مزبور را فراهم و سال 92 نام «حسن روحانی» را به عنوان یازدهمین رییس جمهوری منتخب از صندوق آرا خارج ساخت.
اختلاف طیف های معتدل و تندرو در انتخابات مجلس دهم در بهمن ماه 94 بیش از پیش بروز یافت و انشقاقی جدی را در اردوگاه های سیاسی به تصویر کشید؛ شکافی که در این برهه بیشتر میان اصولگرایان اختلاف افکند و مانع از تکرار اکثریت آنان در مجلس شد.
جریان دیگری که از دوره دهم ریاست جمهوری از اصولگرایی انشعاب یافت تا خود را به عنوان یک مدعی تازه نفس در عرصه رقابت های سیاسی مطرح سازد، جریانی به رهبری رییس این دولت بود. «محمود احمدی نژاد» از نخستین سال های دهه جاری با اتکا به حلقه پیرامونی و مواهب سالیان ریاست جمهوری، در جایگاه منتقد جریانات سنتی قرار گرفت تا با تحریک افکار عمومی و انگشت نهادن بر خواسته های متعدد سیاسی، اقتصادی و مدنی بار دیگر راهی را به سمت راس هرم قدرت اجرایی در کشور بگشاید.
تازه ترین اقدامات احمدی نژاد نامه نگاری و قلمفرسایی وی در باب ضرورت برگزاری انتخابات آزاد و فوری و نیز برکناری سران قوا از مناصبشان بود؛ مطالبه ای که در تضاد آشکار با عرف سیاست و حکومت در جمهوری اسلامی ایران، نوعی رفتار و درخواست هنجارشکنانه به چشم آمد.
طرح چنین درخواستی، بازگویی خواسته یا ناخواسته بخشی از چالش برانگیزترین ایده های «کارل پوپر» اندیشمند شناخته شده قرن بیستم و استاد سابق مدرسه اقتصاد لندن در خصوص دموکراسی است که می گوید ساختارهای سیاسی در اغلب کشورهای مردمسالار، سازوکاری ناکافی برای تحقق حکومت مردم به شکل انتخاب نخبگان با آرای اکثریت است.
این در حالی است که پوپر بر جنبه های سلبی مفهوم دموکراسی تاکید داشته و مدعی است امکان نفی حاکمیت مستقر بر امکان انتخاب آن اولویت دارد. این اندیشمند با رد بسیاری از اصول کلاسیک فلسفه، بسیاری از متقدمان و متاخران اندیشه سیاسی را به جزم اندیشی و حمایت نظری از خودکامگی متهم ساخته و آنان را «پیامبران دروغین» می خواند.
در مقابل، بسیاری از منتقدان پوپر وی را دارای رویکرد ژورنالیستی، تفکر غیرعمقی و غوغاسالاری در اندیشه سیاسی زیر تابلوی ایجاد «جامعه باز» توصیف کرده و انگاره های وی را مردود و فاقد وزن فلسفی می شمرند.
جنس انتقادهایی که طی سالیان گذشته درباره رفتار سیاسی رییس جمهوری پیشین مطرح شده تا حدی به گفته های منتقدان پوپر شباهت می یابد، به عبارتی نیمه خالی لیوان هر دو منش از دید منتقدان یکسان است. نکته دیگه ای که سبب شده تا احمدی نژاد و همراهانش با پوپرمآبی ارتباط برقرار سازند، بی اعتنایی به اعتبار آرایی است که در سال های گذشته منتخبان مردم در منصب ریاست جمهوری و کسوت نمایندگی مجلس را مشخص ساخته است.
در این میان واقعیتی وجود دارد که میان پوپرگرایی و پوپرنمایی فاصله می افکند و آن هم شناسایی اعتبار آرای مردم چه در جنبه ایجابی یا به شکل سلبی. آنچه مشخص است اینکه کارنامه نخبگان سیاسی در ایجاد جامعه باز یا دشمنی با آن خود بهترین عیار برای سنجش افکار و اندیشه آنان در مقام دفاع از حقوق مردم در حاکمیت است.
نکته دیگر اینکه پوپرگرایی ناظر بر پیوند ابطال پذیری با علمی بودن هر پدیده است به این معنا که هر گزاره برای علمی بودن باید در معرض سنجش و امکان ابطال قرار گیرد. این در حالی است که برخی نخبگان سیاسی با بینشی التقاطی، مفهوم دموکراسی را در ابطال پذیری آن جسته اما در عرصه عمل خود را مصون از هر گونه ابطال پذیری و حتی پاسخگویی می پندارند و به این ترتیب تصویری ناموزون از انطباق اندیشه و عمل را ارایه می دارند.
* تحلیلگر و دبیر ایرنا