تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 11
کد خبر: ۱۰۴۸۶۱
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۰

خانه ارغوان

از روزگاران دور تهران را با درختان و سايه‌هاي خنك آنها مي‌شناختند و گفته‌اند يك سبب كشيدن حصار پيرامون تهران به دليل همين امتياز بود.
تدبیر24»بنابر روايت‌هايي همين سايه سار تهران را شاه طهماسب صفوي مصفا و مفرح يافت و دستور داد با برج و بارو، آن را از اطراف جدا كنند و بدين‌ترتيب قصبه تهران به شهر تبديل شد. در دوره شاه عباس اول كه پيترودلاواله، نجيب‌زاده و سياح ايتاليايي پا به تهران گذاشت، باغ‌ها و درختان چنار بي‌شمار آن، او را مبهوت كرد به طوري كه تهران را شهر چنارها ناميد. بعضي از چنارها شهرتي به هم زده بودند از همه معروف‌تر چنار بقعه امام‌زاده صالح كه تصويري از آن را پيش از پيدايش عكاسي، جهانگرد، معمار و نقاش معروف فرانسوي اوژن فلادن به دست داده است در فرهنگ عامه در دوره قاجار اين درخت جايگاهي داشت. چنار معروف ديگر چنار عباس‌علي در باغ كاخ گلستان بود. كه ماجرايي معروف داشت و مقدس شمرده مي‌شد و زنان دربار كه اعتراضي داشتند يا از كيفر بيمناك بودند، در آنجا بست مي‌نشستند. گزارشي از آن را زنده‌ياد سعيد نفيسي كه خود آن را ديده بود نوشته است؛ در روزگار ما چنار‌هاي خيابان وليعصر يادآور همان چنارهاي قديم تهران است. هر چند در دو سه دهه اخير به دلايل مختلف به آنها بسيار آسيب زده‌اند كه آخرين آنها هرس غير اصولي ده‌ها چنار روبه‌روي نمايشگاه نگين خودرو بود كه با خشك كردن آنها، اتومبيل‌ها بيشتر به چشم آيند و جلوه بفروشند. اميدواريم طرح جديد سازمان بوستان‌ها و فضاي سبز براي چنارهاي آسيب ديده اين خيابان به بار بنشيند. افزون بر اين، گونه‌هاي ديگر در تهران مي‌پروراندند. درختان زبان گنجشك در روستاي ونك، كه سبب نام‌گذاري آن به اين اسم بود و در امام‌زاده قاضي الصابر از نوادگان امام سجاد كه نام وي دركتاب النقص در قرن‌ها آمده است. تعداد زيادي از آن در كنار درخت كهن نارون، ديده مي‌شود كه  در به اصطلاح «بازسازي» آنجا همگي را از ميان بردند و اكنون نمونه‌هايي از آن در باغ خاندان مستوفي و بوستان مختاري در ونك موجود است كه در تهرانگردي‌هايم موفق به ديدن آنها شدم. درخت خودروي داغداغان در نواحي شمال البرز و كم و بيش در اراضي شميران ازجمله درختان خاص اين منطقه پايتخت بود كه ميوه‌اي ريز، شيرين و شبيه زالزالك دارد. داغداغان به زيارتك نيز معروف است و مردم براي برآورده شدن حاجات‌شان، به آن دخيل مي‌بستند. درخت داغداغان محله زرگنده يكي از آنها بود كه امروزه هيچ اثري از آن نيست. به غير از اينها، درخت ديگري نيز در تهران، يافت مي‌شود و آن درخت ارغوان است با برگ‌هاي كوچك قلبي شكل و مصرف كم آب و سازگار با اقليم نيمه‌خشك تهران و مقاوم در برابر آفت و بيماري، ارغوان بوته‌اي است ولي با هرس، تك شاخه شده، به درختي تنومند تبديل مي‌شود. پيش‌ترها- در زمان پهلوي اول- بين درختان چنار خيابان وليعصر گل سرخ مي‌كاشتند اما امروز خبري از آنها نيست با ساخته شدن بزرگراه‌ها ارغوان در ميان كاج‌ها و شمشادها و توت نرك جايي يافت و اينك مثلا در بزرگ راه امام رضا(ع) نمونه‌هاي بسيار از آن داريم. اما در ميان ارغوان‌هاي تهران يكي با همه فرق دارد و سال‌ها در حياط خانه «سايه» بوده است و امروز در ميان حياط شركت كارخانه سيمان تهران در خيابان هدايت پابرجاست و نماد تمام طبيعتي است كه احساسات انساني سايه در آن بازنمايي مي‌شود. ارغوان خانه ابتهاج تنها يك درخت نيست؛ كه با زندگي شاعر اين شهر و دوستدارانش پيوندي ناگسستني دارد. در طول تاريخ شاعراني بوده‌اند كه براي چيزهايي كه به آن علاقه داشتند شعري سروده‌اند و بدين ترتيب آن را ماندگار كرده‌اند.

به گفته سايه، شاخه‌هاي ارغوان او همچون فرزندانش در حياط همين خانه باليدند و قد كشيدند. شاخه‌هاي انبوه با گل‌هاي ارغواني كه با زندگي و شعر سايه به‌شدت در هم تنيده و به نمادي از تهران بدل شده است. نمادي كه بخشي از طبيعت تهران به حساب مي‌آيد و با درون وي پيوندي ژرف دارد و شاعر دردهاي روحي و ذهنيت خود را با بهره‌گيري از آن درخت به تصوير مي‌كشد.

ارغوان تنها گوشه‌اي از طبيعت تهران نيست بلكه همسو با تاريخ اين خاك و آب است.

ارغوان شاخه همخون جدا مانده من

آسمان تو چه رنگ است امروز؟

آفتابي‌ست هوا

يا گرفته‌ست هنوز؟

هنوز هم آقاي ابتهاج وقتي اين شعر را مي‌خواند سخت منقلب مي‌شود و مي‌گريد چنان كه اطرافيان ايشان سعي مي‌كنند موضوع را به جايي ديگر بكشانند. شعر زيبايي كه آواز دلكش عليرضا قرباني بارها و بارها بر لطف آن افزوده است.

ارغوان بيرق گلگون بهار

تو برافراشته باش

شعر خونبار مني

ياد رنگين رفيقانم را

بر زبان داشته باش

تو بخوان نغمه ناخوانده من

ارغوان، شاخه همخون جدا مانده من

اگر سخن از ارغوان به ميان آمد، خوب است مقدماتي فراهم ‌آيد تا خانه ارغوان كه اكنون مي‌تواند يكي از نمادهاي تهران به شمار‌ آيد، در ايام نوروز ميزبان ديدار‌كنندگان خود باشد. تا شايد زمينه ثبت و حفظ آن فراهم‌ آيد.

هفته درختكاري و نودمين سالگرد تولد سايه خجسته باد.



احمد مسجد جامعی،عضو شورای شهر تهران
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: