استرسهایی که توسط دیگران منتقل میشود اثر مخربی روی مغز میگذارد. محققان کشف کردهاند که این استرس باعث ایجاد بیماریهای جدی روانی مانند اختلالات اضطراب و افسردگی میشود.
مطالعات اخیر نشان میدهد که احساسات و استرس در واقع مسری هستند. گروهی که توسط "جیدیپ بینس"(Jaideep Bains) از دانشگاه "کلگری" هدایت شد، این تحقیق را با مطالعه چند جفت موش نر و ماده انجام داد. سپس یک عضو از هر جفت قبل از بازگشت به شریک خود، در معرض استرس خفیف قرار گرفت.
پس از مطالعه نورونهای CRH هر جفت که مسئول کنترل پاسخ استرس حیوانی هستند، محققان دریافتند که مغز هر دو فرستنده و گیرنده تغییرات مشابهی را نشان میدهد.
محققان برای مشاهده اثرات بیشتر این انتقال، نورون CRH را از طریق اپتوژنتیک تغییر دادند تا بتوان آنها را با استفاده از نور کنترل کرد.
همانطور که این نورونها خاموش بودند، فرستندهها به طور قابل ملاحظهای، حتی با وجود تحریکات، هیچ استرسی منتقل نکردند. همچنین طی تعامل با گیرنده، هیچگونه انتقال مشاهده نشد.
در عوض، زمانی که محققان، نورونها را بدون حضور تحریککننده فعال کردند، هر دو فرستنده و گیرنده تغییرات مشابهی را که ناشی از شرایط استرسزا بود، تجربه کردند.
اپتوژنتیک(Optogenetics) به پیشرفت تکنیکهای تصویربرداری در قرن اخیر میگویند که مطالعه و بررسی عملکردهای مغزی را سرعت بخشیده است.
تکنولوژی اپتوژنتیک قدمی است به سوی بررسیهای دقیقتر، روشها و ابزار تک مولفهای قابل اعتماد که بتوانند تنها یک اپسین(ترکیبی که شامل بخش پروتئینی شبکیه میباشد) را هدف قرار بدهند و همچنین میزان حساسیت نوری از عناصر مهم در این روش هستند که امکان مطالعه عملکرد دقیق و خاص سیستم عصبی را ایجاد میکنند.
اپتوژنتیک همانطور که از اسمش پیداست استفاده همزمان از اپتیک و ژنتیک، برای تشخیص عملکرد سلولهای خاص در بافتهای زنده میباشد. به طور مثال ژنهای اپسینی-میکروبی میتوانند برای کنترل نوری، عملکردهای تعریف شدهای در مجموعهای از سلولهای عصبی استفاده شوند.
برای اپتوژنتیک به وسایل مهندسی که بتوانند به طور دقیق سلولهای خاص را هدف قرار دهند، تکنولوژی انتقال نور و روشهای کنترل اپتیکی با قابلیت بازخوانی سریع اطلاعات (مانند ارگانهای فلورسنت یا شاخصهای ژنتیکی کدگذاری شده، ثبت الکتریکی، سیگنال fMRI یا آنالیز کمیتی رفتارها نیاز است.
محققان در یک مقاله منتشر شده در 8 ژانویه خاطرنشان میکنند که وقتی نورونهای CRH روشن شدند، فرستنده یک "فرومون هشداردهنده" را برای اطلاع گیرنده جوندگان دیگر فرستاد.
فرومون یک عامل شیمیایی ترشح شده یا دفعشده است که موجب پاسخ اجتماعی در اعضای یک گونه میگردد.
در دنیای جانوران از ارتباط شیمیایی نه فقط برای ارتباط بین یاختهها، بلکه برای ارتباط افراد با یکدیگر نیز استفاده میشود.
فرومونها موادی هستند که از یک فرد ترشح شده و در فرد یا افراد دیگری از همان گونه پاسخهای رفتاری ایجاد میکنند. فرومونها مواد شیمیایی هستند که قادرند گیرندگان پیام را خارج از بدن تولید کننده پیام، تحریک کنند و بر رفتار آنها تأثیر بگذارند.
فرومونهای گوناگونی از جمله فرومونهای هشداردهنده، فرومونهای آمیزش جنسی و فرومونهای دنبالهدار غذا وجود دارند.
برای نمونه، فرومون موجود در ادرار سگها، قلمرو آنها را مشخص میکند یا میتواند برای جذب جنس مخالف مؤثر باشد.
فرومون حتی راه شناسایی در جنس قاببالان(یک راسته از حشرات) مثل کرم شبتاب از فواصل دور است.
با توجه به شباهتها در ساختار مغز موش و انسان، این انتقال مشاهده شده در طول آزمایش، درک عمیقتری در مورد نحوه شکلگیری شبکههای اجتماعی ایجاد میکند.
"بینس" در گزارشی توضیح میدهد: توانایی حس کردن وضعیت عاطفی، یکی دیگر از بخشهای کلیدی ایجاد و ساخت ارتباطات اجتماعی است.
گروه تشخیص داد که مادهها پس از تعامل، به تنش بیشتر واکنش میدهند. پس از گذراندن زمان با فرستندههای بدون استرس، تعداد سلولهای CRH آنها تقریبا به نصف کاهش مییابد. در عین حال، جوندگان نر رفتار مشابهی را نشان ندادند.
علاوه بر این، یکی دیگر از مطالعات اخیر توسط یک تیم در دانشگاه ایالتی "جورجیا" نشان میدهد که استرس اجتماعی ناشی از درگیری، میکروبیوتاها(ریزاندامگان همزیست) روده در بخش دستگاه گوارش را تغییر میدهد.
ریزاندامگان همزیست یا ریزسازوارگان همزیست(Microbiome یا Microbiota) به معنای کلی و فراگیر زیستبوم ریزاندامگان، همه ژنها و توده یاختهای ریزاندامگان با در نظر نگرفتن سرده و گونهی آنها، مستقر در یک بخش ویژه را گویند.
ریزاندامگان همزیست، رابطه همزیستی با جانور میزبان دارند. این به این معنی است که این ریزاندامگان هم میتوانند همسفره باشند، هم بیماریزا. مثلا به تمامی باکتریها، قارچها و دیگر انواع میکروبهایی که به طور بومی در پوست انسان زندگی میکنند، میکروبیوم پوست میگویند.
بزرگترین میکروبیوم بدن انسان، میکروبیوم دستگاه گوارش تحتانی و بطور خاص روده بزرگ میباشد. این اصطلاح گرچه بیشتر در پزشکی به کار رفته است، ولی در دیگر شاخههای علم میکروبشناسی نیز معتبر است.
تغییرات در این ریزاندامگان که قابلیت برقراری ارتباط با مغز را دارند، باعث افزایش تولید هورمون استرس میشود. دکتر "بنویت کسینگ"(Benoit Chassaing)، یکی از نویسندگان این مطالعه، این پروسه را "ارتباط دوجانبه" مینامد.
علاوه بر این محققان متوجه شدند که مواجهه مکرر با منازعات اجتماعی منجر به تغییر بیشتر در باکتریهای روده میشود.