شاید بهتر است روایت آثار موزه ملی ایران را از آغاز شو تبلیغاتی روسای سازمان میراث فرهنگی دردولتهای نهم و دهم آغاز کرد؛ زمانی که در دهم اسفند ۱۳۸۸، نمایشی برای نشان دادن حق از باطل موزه ملی ایران قبل از ان سال و سالهای بعدی برپا شد و درهای یکی دو انبار ساماندهی نشدهی موزه به دعوت حمید بقایی، رییس وقت سازمان میراث فرهنگی، احمد خوشنویس کوچک، رئیس وقت پژوهشگاه میراث فرهنگی و آزاده اردکانی رئیس وقت موزه ملی ایران به روی خبرنگاران باز شد و خوشنویس به تنهایی گونیهای پر از خاک و آثار خرد شده را روی زمین میگذاشت و در هر کدام را که باز میکرد، فقط گردو خاک آنها به هوا بلند میشد و این بود نشانِ حقانیت وقت موزه ملی ایران و مسئولان میراث فرهنگی !
هر چند در همان زمان خوشنویس با نشان دادن تعدادی کارتن که روی برخی از آنها، نوع اشیا، محل کشف، دورهی تاریخی و سال انتقال آنها نوشته شده بود، گفت: «این بازدید با هدف بررسی وضعیت انبار شدن میراث فرهنگی در حال انجام است. این آثار توسط باستانشناسان ایرانی در طول تاریخهای گذشته از قبل از انقلاب و سالهای بعد از انقلاب کاوش شدهاند و در انبار موزهی ملی ایران نگهداری میشوند. هیچکدام از اشیای قرارگرفته در این انبار در معرض دید عموم قرار نگرفتهاند. گروهی که اکنون درحال ساماندهی این اشیاست، کار فهرستبرداری اشیای موجود در این انبار را برعهده دارد و حدود ۱۰ درصد آنها در طول چندسال گذشته فهرستبرداری شدهاند.»
اما به نظر میرسد مسئولانِ وقت شاید پیشبینیِ این روز را نمیکردند که هشت سال بعد خبری منتشر شود و بگوید آن آثار که در دست ساماندهی هم بودند، یک شبه از موزه ملی ایران منتقل شدهاند؛ انتقالی که نه مبدأ ان مشخص است و نه جنس آثار، چون به ادعای گویندهی خبر مسئولان وقت اجازهی بررسی واقعیت را به او ندادهاند!
با این وجود نکتهی حایز اهمیت، ارایه نشدن هیچگونه سندیتی درباره حرفهای منتشر شده است؛ سندی که بیانیهی همان هشت سال پیشِ امین اموالها را در مقابلِ اعلامِ خبر این دزدی رد میکرد؛ «هیچ شیء تاریخی از موزه ملی ایران خارج نشده است.»
چهار ماه بعد از آن نمایش، یعنی بیستم بهمن ۱۳۸۹ آزاده اردکانی به عنوان رییس وقت موزه ملی ایران در گفتوگو با خبرنگار ایسنا نخستین اولویت کاری خود را "ساماندهی برخی انبارها" دانست و گفت: «نخستین کاری که مایلم رسانهها دربارهی روند پیشرفت آن بدانند، انبارهای موزه است که پس از بازدید خبرنگاران، بازخوردهای مختلفی را بهدنبال داشت. کار کردن در این انبارها شرایط و بررسیهای خاص خود را دارد. پروژهی ساماندهی آنها باید کاملا از نظر علمی، مرحلهبهمرحله جلو رود. اکنون کار ساماندهی یکی از انبارها آغاز شده است و بهخوبی پیش میرود.
او حتی در توضیح روند ساماندهی اشیای داخل کارتنهای موجود در انبارهای ساماندهینشدهی موزهی ملی، اظهار کرد: در مرحلهی نخست، جعبهها باز میشوند، هر شیء اعم از مطالعاتی، ثبتی (بیشتر مطالعاتی ـ ثبتی) یا حاصل کاوشها که در جعبهها وجود دارند و کاوشگر قبلا به امید مرمت، آنها را در کیسهها ریخته، ولی به هر دلیلی این کار تا کنون انجام نشده است، از یکدیگر جدا میشوند و اشیای ثبتی به بخشها و اشیای مطالعاتی به محققانی از دانشگاههای مختلف برای بررسی داده میشوند. دو گروه در این پروژه در حال کار هستند؛ یک گروه، ساماندهی اشیا را انجام میدهد و گروه دیگر اشیایی را که آسیبهای زیادی دارند، سریع از مجموعه خارج میکند. اکنون تا جایی که امکان دارد، اشیایی که آسیبهای زیادی به آنها وارد شده است، بیرون برده میشوند و شاید این روند یکسال طول بکشد.»
او در بخش دیگری از صحبتهایش تعداد انبارهای ساماندهینشدهی موزهی ملی ایران را «حدود چهار انبار دانست که هیچکدام از جعبهها و کارتنهای آنها تا کنون باز نشده و شش انبار ساماندهی شدهاند» و افزود: «این انبارها طبقهبندی شدهاند. انبارهای دوران اسلامی چند انبار را تشکیل میدهند و انبارهای دیگر، انبارهای دورهی تاریخی و پیش از تاریخ هستند. همچنین در موزه، یک مخزن پیش از تاریخ، یک مخزن اسلامی، یک مخزن کتیبهها و ... وجود دارد.»
روح الله احمدزاده کرمانی در دوران مدیریت آزاده اردکانی در موزه ملی ایران به ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری انتخاب شد؛ که گفته میشد، بهدلیل آنکه معلم خصوصی زبان اسفندیار رحیممشایی و حمید بقایی بوده، بدون هیچگونه سابقه و تخصصی، به این سمت حساس منصوب شد. هر چند احمدزاده بنا بر ادعایش، به دلیل همکاری نکردن اردکانی با وی برای بررسی نهایی خبر یادشده (انتقال اشیای موزه ملی ایران) او را برکنار کرده، اما این پرسش اکنون مطرح است که اگر در همان زمان و به دلیل این همکاری نکردن نارضایتی وجود داشته، چرا در گفتوگو با خبرنگار ایسنا در اواخر شهریور ۱۳۹۰ از این وضعیت اعلام نارضایتی نکرده و اتفاقا قاطعانه گفته بود: «دربارهی هر نوع نقل و انتقال و خارج کردن اشیاء از موزهها، دستگاههای نظارتی و کنترلی دقت لازم را دارند. یگانهای حفاظت و نیروی انتظامی نیز در تمام موزهها و انبارهای نگهداری اموال و اشیای تاریخی مستقر هستند و مانند وزارت اطلاعات نظارت کامل دارند. همچنین بازرسی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نظارت کاملی دارد».
وی حتی تاکید کرده بود: «براساس مفاد مادهی ۱۱۰ قانون محاسبات عمومی کشور و مواد ۱۷ و۲۱ آییننامهی نگهداری از اموال و اشیای فرهنگی و تاریخی، به هیچوجه امکان سوءاستفاده در این حوزهها وجود ندارد.»
به گزارش ایسنا، بیشترین خبرهایی که در آن زمان به نقل از اردکانی در رسانهها وجود دارد، مربوط به بحث انتقال آثار است؛ انتقالی قانونی از موزه ملی ایران به دیگر موزههای کشور و درست براساس دستوری که بقایی در راستای ایجاد ۳۰ شعبه موزه ملی در ۳۰ استانِ آن زمان کشور به وی داده بود.
او سوم اردیبهشت ۱۳۹۰ در گفتوگو با ایسنا اعلام کرده بود: «براساس قرار اولیه برای انتقال برخی آثار تاریخی موجود در گنجینهی موزهی ملی ایران، تا کنون پنج موزه در کشور، میزبان برخی از این آثار تاریخی شدهاند. از روز نخست قرار بود که موزهی ملی ایران یک پخشگاه باشد. به همین دلیل، تا کنون برخی آثار تاریخی موجود در مخازن این موزه به موزههای دیگر شهرستانها فرستاده شدهاند و برخی دیگر نیز در حال فرستادن هستند. بهدنبال اجرایی کردن این طرح، در سال گذشته ۶۵۰ قلم شیء مانند سفال، مفرغ و استخوان به موزهی شهداد، ۴۴ قلم شیء به استان قزوین، ۲۵ قلم شیء به استان اصفهان و ۲۰۰ قلم شیء به تپه حصار (دامغان) فرستاده شدند».
اردکانی همچنین از به انتقال ۱۱۲ قلم از آجرهای گنبد سلطانیه به استان زنجان، چهار قلم شیء آمادهی انتقال به موزهی تربت حیدریه و ۲۱۰ قلم شیء نیز آمادهی انتقال به تپه حسنلو» خبر داده بود.
اما با توجه به صحبتهای مطرح شده از سوی معاون سابق رئیس جمهور دولت دهم، ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد:
نخست آنکه براساس قوانین موزهای، هر شیء تاریخی که به موزه وارد شود، نخست ثبت میشود و سپس به امین اموال تحویل میشود. ثبت هر شیء یک شماره برای آن به دنبال دارد. در ادامه ارزش این اشیاء با فرم مشخصی شناخته میشود، که نمونهی آن فرم شماره 9 برای ثبت آثار تاریخی در یک موزه است، در نهایت اگر کسی قصد خروج این اشیاء را از موزه داشته باشد، باید همهی صورت جلسه ها و دفاتر دارایی از بین برده شوند تا هیچگاه نشانهای از وجود چنین اثری در موزه و وزارت اقتصاد و دارایی نباشد، کاری که میتوان گفت آن تقریبا غیر ممکن است.
از سوی دیگر باید بیانیه و صحبتهایی که به دنبال انتشار خبر انتقال آثار تاریخی موزه ملی در همان زمان و البته به تعداد بیشترین رقم یعنی حدود ۲۰۰ شیء نه ۶۰۰ هزار شیء تاریخی! توسط امیناموالهای وقت موزه ملی ایران را که میتوان آنها را امینِ آثار تاریخی ایران دانست، مدنظر قرار داد. اگر دستکم به بیانیه و اعلام این امین اموالها توجه نشود، اعتماد ملی به موزهداران نیز از بینمی رود و همه این افراد زیر سؤال میروند.
شاید بتوان بزرگترین گنجینه منتقل شده از مخازن موزه ملی ایران را در موزه خراسان بزرگ یافت؛ گنجینهای که فروردین ۱۳۹۵ اعلام شد قرار است برای تکمیل آثار تاریخی موزه خراسان از موزه ملی ایران منتقل شود، آثاری که بیشتر به حوزهی فرهنگی تاریخی این منطقه، بخصوص ایران فرهنگی ارتباط پیدا میکرد، بنابراین چیزی حدود ۵۰ هزار شیء تاریخی به موزه خراسان رفتند.
صحت و سقم این ادعاها قطعا قابل بررسی است و در صورت تایید و اثبات وقوع عمل مجرمان، حتما هم باید قاطعانه برخورد شود اما به نظر نمیرسد دستکم ارقام اعلام شده از سوی احمدزاده به درستی بیان شده باشد. اگر در یک شب که کلید مخازن موزه ملی ایران در اختیار رییس وقت موزه ملی ایران بوده و او قصد جابجایی این آثار را داشته است، با یک حساب سرانگشتی میتوان این طور بررسی کرد؛ «با پایان کار موزه ملی ایران در یک روز کاری از ساعت ۱۹ تا آغاز ساعتِ کار روز بعد یعنی در ساعت ۹ صبح، رئیس وقت موزه فقط ۱۴ ساعت فرصت داشته تا بتواند آثار را بستهبندی و منتقل کند، اگر قرار باشد هیچ کدام از اعضای موزه ملی ایران در جریان این کار نباشند و رییس موزه در همان زمان بخواهد این تعداد آثار را منتقل کند، چطور چند ده ماشین سنگین را میتوانسته جلو در موزه ملی با حضور نگهبانان موزه نگه دارد؟
بعد از اردکانی، نخست داریوش اکبرزاده به عنوان رییس موزه ملی ایران انتخاب شد و بعد از او نیز این سمت را مدتی اسدالله محمدپور که ابتدا رییس میراث مازندران و سپس رییس دفتر ریاست سازمان میراث فرهنگی شده بود، بر عهده گرفت.
ساماندهیها حتی در دوره رییس کنونی موزه نیز ادامهدار بوده است؛ ۲۲ فروردین ۹۵ روابط عمومی موزه ملی ایران به نقل از جبرئیل نوکنده مدیر موزه ملی ایران این خبر را در اختیار رسانهها قرار داده است: «از آغاز تأسیس، مرکزی برای نگهداری مواد حاصل از بررسی و کاوشهای باستانشناختی بود. اگر چه اشیا و ظرفهای سفالی و فلزی منحصر به فرد و چشمگیر در سالنها برای عموم به نمایش گذاشته میشد، اما حجم بزرگی از مواد باستانی در زیرزمینهای موزه ملی انبار شده و از چرخهی پژوهش و دسترسی آسان برای تحقیق خارج میشدند. در مهرماه سال ۱۳۹۴، مدیریت موزه ملی ایران (نوکنده) مصمم شد تا با ساماندهی به این انبارها مواد باستانشناختی آنها را شناسایی، طبقهبندی و تاریخگذاری کرده و این انبارها را مانند همه موزههای معتبر جهان به کانونی پژوهشی تبدیل کند. این سخنرانی گزارشی مصور از شیوهی کار گروه ساماندهی، دشواریهای کار، و مواد و اشیای منحصر به فردی که تاکنون در این انبارها دفن و ناشناخته مانده بود، خواهد بود. به همین علت روز سه شنبه ۲۴/۱/۹۵ از ساعت ۱۰ تا ۱۲ باستان شناس گرامی آقای دکتر عباس علیزاده گزارش مصوری از این کاوش ارایه خواهد کرد.»
نخستین ارقام مطرح شده بیشتر از ۲۰۰ شیء تاریخی نبودند، ارقامی که گفته میشد از موزهی ملی ایران منتقل میشوند اما رقم ۶۰۰ هزار تائی برای نخستینبار از سوی معاون رئیس جمهور دولت دهم مطرح می شود، رقمی که اگر ثابت نشود، به نظر میرسد دوران مدیریت خود او را زیر سؤال ببرد.
آن هم در شرایطی که محمدرضا کارگر که سالها قبل حدود ۱۰ سال مدیر موزه ملی ایران بود و اکنون مدیر کل موزهها، در اردیبهشت ۹۵ اعلام کرده بود؛ «در حال حاضر ۲۵۰۰ تا ۲۷۰۰ شیء در موزه ملی به نمایش گذاشته شده است، اما با احتساب مجموعه سکهها، نزدیک به ۳۰۰ هزار شیء برای نمایش در مخازن موزه ملی ایران وجود دارد.» اگر این امار درست انتقال دادهشده باشند، چطور ممکن است ۶۰۰ هزار شیء تاریخی از موزه ملی ایران منتقل شده باشند.
با انتشار این خبر در رسانهها، اکنون بقایی در بیانیهای به احمدزاده «ضرب الاجل ۲۴ ساعته» داده تا اسناد خود را رو کند. اما جالب است که در بخش دوم صحبتهای منتشر شده به نقل از بقایی برای دادن این ضربالاجل به خروج ۹۶۰ هزار شیء تاریخی از موزه ملی ایران! و دخالت بقایی در فروش شرکت ۱۰۰۰ میلیاردی توسعه گردشگری به ۲۰ میلیارد تومان اشاره شده است.
حال مشخص نیست رقم اعلام شده از سوی بقایی آیا به اشتباه ۹۶۰ هزار شیء تاریخی اعلام شده یا دلیل دیگری برای اعلام این رقم جدید و بزرگتر وجود دارد؟!