پریشانیهای عمیق مرکل هزینهای است که او برای اقدام بیباکانه گشایش مرزهای آلمان به روی سیل مهاجرتی میپردازد؛ موجی که بیش از یک میلیون پناهجو را از ۲۰۱۵ وارد آلمان کرد. این اقدام بشردوستانه گرچه او را به قهرمانی لیبرال تبدیل کرد اما همچنین واکنشهای بیگانههراسان را در پی داشت که نهایتا به حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان که بر طبل "مرکل باید برود" میکوبد، وجاهت داد.
سپتامبر گذشته زمانیکه آلترناتیو برای آلمان به پارلمان راه یافت، تابوی حضور افراطیها در بوندستاگ شکست شد و حزب مرکل به عنوان پیروز همیشگی انتخاباتها به حاشیه رفت و بدترین نتیجه را از ۱۹۴۹ به نام خود ثبت کرد. گرچه هیچکدام از همکاران حزبی مرکل جرات ندارند علنا رهبری او را به چالش بکشند، اسکار نیدرمایر، از تحلیلگران سیاسی میگوید: مشخص است که آنگلا مرکل از اوج گذشته است.
مرکل که در پس پرده آهنین رشد کرده است، در سالهای دور و دراز حکومتداری بحرانهای متعددی را پشت سر گذاشته است. معترضان او را "ملکه ریاضت" اروپا میدانند زیرا موضعش در برابر اقتصادهای پر بدهی منطقه یورو سرسختانه بود. در آشفته بازاری که با پیروزی دونالد ترامپ، بریگزیت و چندین بحران جهانی دیگر تکمیل شد، او به عنوان مدافع دموکراسی لیبرال مورد ستایش قرار گرفت.
اینگونه به نظر میرسد که مرکل با استایل متواضع و عملگرایش هنر ماندن در قدرت در یکی از کشورهای ثروتمند و رو به کهنسالی را که مایل به تداوم تغییر است، تکمیل کرده است. مرکل که غالبا بابت کنارهگیری از مباحث چالشبرانگیز هدف انتقاد قرار میگیرد، اثبات کرده این توانایی را دارد که تصمیمات جسورانهای چون عدم استفاده از تاسیسات هستهای در آلمان بعد از فاجعه ۲۰۱۱ فوکوشیما در ژاپن را بگیرد.
بسیاری از ناظران این مساله را مطرح میکنند که آیا مرکل میداند چه زمانی وقت مناسب برای تقدیم کردن تاج حکومت است یا خیر. زمانی که او اخیرا آنگرت کرمپ-کارنباوئر، از سیاستمداران منطقهای را به عنوان دبیرکل حزبش انتخاب کرد، بسیاری از ناظران آن را جانشین تعیین کردن مرکل دانستند.