در ابتدای این نشست، سارا خاکزاد داستان کوتاه «فرشتهخانم سلام» را از این مجموعه خواند و درباره مراحل چاپ کتابش صحبت کرد. سپس علیالله سلیمی به عنوان اولین منتقد جلسه، گفت: داستانهای این مجموعه صیقلیافته و تراشخورده هستند و بهشدت داستان کوتاهی شدهاند. نویسنده اثر وسواس داشته که هر کلمهای را استفاده نکند. داستانها پراکندگی موضوع دارد و البته ناگفته نماند که همه هم نمره عالی دارند. پراکندگی موضوع حُسن یک مجموعه و درعینحال میتواند پاشنهآشیل آن مجموعه هم باشد، چرا که نگاه نویسنده مشخص نمیشود و امضای نویسنده پای داستانها دیده نمیشود. در این مجموعه از هر موضوعی داستان وجود دارد.
سلیمی در ادامه گفت: داستانها انگار کارگاهی هستند و این به معنی خوب یا بد بودن آنها نیست. استادان در کارگاهها سوژه میدهند و نویسنده با نوشتن داستانهای کارگاهی سوژههای مختلف را به نوعی تست میکند. در این مجموعه به موقعیتهای فرضی توجه شده است؛ موقعیتهایی که خیلی متعارف نیستند و در زندگی عادی با آنها سر و کار نداریم.
او همچنین به بررسی چند داستان از این مجموعه پرداخت. به طور نمونه درخصوص داستان «تاس»گفت: این داستان، انتقادی ـ اجتماعی است و هزارتویی را در ادارات و سازمانها نشان میدهد که بیانگر این است که رفتن آدمها با خودشان است و برگشتنشان با خداست.
سلیمی داستان «بوی خاک بارانخورده» و «پایاننامه» را داستانهایی برشمرد که موقعیتهای انسانی را به تصویر میکشند و در پایان گفت: سارا خاکزاد در مجموعه داستان «من فقط شوکه شده بودم» به هر سوژه پیشپا افتادهای جان داده و همانند چخوف هر چیز پیشپاافتادهای را به داستان تبدیل کرده است. داستانها هویت دارند و مثل شعر هستند ولی خط فکری نویسنده مشخص نیست و ما نمیدانیم نگرش و جهانبینی نویسنده چیست.
در ادامه این نشست، محمدرضا گودرزی در ابتدا ویژگی مشترک داستانها را از نظر ژانرها و دیدگاهها برشمرد و سپس گفت: این اثر دارای ژانرهای مختلف و متنوع است. از واقعگرا و شگفت گرفته تا تمثیل و طنز و... در ۱۴ داستان این مجموعه از راوی اول شخص استفاده شده و این نشاندهنده آن است که نویسنده جهان پیرامون خود را بر اساس ذهنها تعریف میکند که این نگرش نسبی و یک مسئله مدرن است. نویسنده همچنین با انتخاب کانون روایت درونی از درون شخصیتها سخن میگوید. نگاه نویسنده مدرن فلسفی است و سه مسئله را در داستانهایش مورد بررسی قرار میدهد و به چالش میکشد؛ یکی ممنوع بودن عشق، دومی بحران روابط و سومی مسئله واقعیت. در مورد واقعیت باید توضیح دهم که انعکاس واقعیت عینا مثل خودش ارزشی ندارد. در این مجموعه، داستانها بر اساس واقعیت به همراه تخیل است. داستانها از واقعیت صرف فاصله داشته و جهان خودشان را میسازند و همین فضای نامتعارف، داستانها را دارای ارزش هنری میکند. اشکال کلی که در این مجموعه وجود دارد، ایجاز آن است. داستانها اگر بلندتر بود، بهتر بود؛ چرا که با این خط روایت مستقیم، عمق تصویر کم است.
گودرزی همچنین گفت: در این مجموعه به مسئله شگفتی به عنوان یک امر مورد قبول توجه میشود که خیلی هم عادی است و این یکی از انواع داستانهای شگفت است.
او بهترین داستانهای این مجموعه را «عروس خواب»، «فرشتهخانم سلام»، «تاس» و «سایهروشن» برشمرد.
این نویسنده و منتقد در پایان گفت: در کل در این مجموعه با داستانهای متنوعی سر و کار داریم و همانطور که آقای سلیمی گفتند، دارای سوژههای متنوع و جذابی است ولی درنهایت یک دیدگاه فلسفی مشترک در کلیت اثر وجود دارد.
گودرزی برخلاف علیالله سلیمی خاطرنشان کرد که همین سوژههای پراکنده و متنوع میتواند یک سبک برای نویسنده باشد و به امضای او تبدیل شود. در پایان نشست، حاضران نیز سئوالاتی مطرح کردند که منتقدان و نویسنده به آنها پاسخ دادند.
مجموعه داستان «من فقط شوکه شده بودم» در روزهای پایانی سال گذشته (۱۳۹۵) توسط نشر بامداد نو راهی بازار کتاب شده است.