یکی از شهرداران نواحی شهرداری تهران، تصویر مطلوبی که از نحوه مدیریت کارآمد در شهرداری برای من ترسیم میکرد، چیزی در حد همان مدیریت نظامی بود و آن را با ویژگیهای مدیریتی و اخلاقی آقای نجفی سازگار نمیدانست. هرچند بنده با چنین نوع مدیریتی در اداره شهر که باید سراسر مشارکتی باشد موافق نیستم و بهطور قطع، منش و رفتار مدیریتی آقای نجفی را بر مدیریت اقتدارگرا و نظامی ترجیح میدهم و معتقدم در چارچوبهای اجتماعی جدید، آن نوع مدیریتهای از بالا و مبتنی بر تحکّم اگر در کوتاهمدت جواب دهد، در میانمدت و بلندمدت جز رکود و فساد و افزایش هزینهها و کاهش کارایی نتیجه دیگری ندارد ولی فراموش نکنیم عبور از چنان مدیریتی با تداومی ۱۳ ساله به سوی یک نوع مدیریت شهروندمدار و مشارکتی، به سادگی ممکن نیست و نیازمند انسجام و حمایتهای گستردهای است.
با وجود این و نیز محدودیت زمان، معتقدم که آقای نجفی در همین چند ماه گامهای خوبی را برداشت، هرچند تحکیم آنها مستلزم برخی از مصوبات قانونی نیز هست. بهویژه در مورد شهرداریها باید مساله خزانهداری کل را جدی گرفت؛ کاری که آقای نجفی در شکلدادن به آن گام بزرگی برداشته است ولی در نهایت باید از طریق تصویب قانون به نحوی عمل کرد که واریز درآمدهای شهر به طور کامل و با الزام قانونی به خزانه باشد و هزینهکردن آن نیز براساس بودجه مصوب سالانه و از هر دو مهمتر وجود نظارت ذیحساب و دیوان محاسبات مستقل از شهرداری، بر دخل و خرج خزانه شهری است.
همچنین کاهش سهم تهاتر در بودجه شهر تهران که یکی از عوامل مهم فساد بود به علاوه مساله هولوگرام و نیز شفافیت قراردادهای بالای یک میلیارد تومان را میتوان از مجموعه اقدامات خوب آقای نجفی در برداشتن گامهای ضد فساد و افزایش کارایی و کاهش هزینهها دانست. البته اداره شهری که سالها با آن شیوه مدیریت شده و از آن مهمتر اینکه در عمل خزانه آن به نسبت خالی است و بدهی کلان روی دست شهرداری گذاشته شده است و نیز انتظارات فراوان و صفهای طویل برای حضور در پستهای مدیریتی، کار چندان سادهای نیست و با مشکلات زیادی همراه خواهد بود.
با این وجود و در نهایت میتوان نمره خوب و مثبتی به آقای نجفی داد ولی این نمره مثبت یک سوی ماجراست. آنچه که در نیمه اسفندماه و در پی استعفای ایشان رخ داد نقطه ضعف و منفی است. به دو دلیل مشخص این ادعا صورت میگیرد. اول اینکه اسفندماه، مطلقا زمان مناسبی برای استعفا از شهرداری نیست. اسفند از یکسو مراجعه پیمانکاران برای دریافت طلبهایشان است و از سوی دیگر ماه درخواست جواز ساختوساز است تا دچار افزایش قیمت سال بعد نشوند و این برای اسفند به معنای بهار درآمد شهرداری نیز هست. به علاوه فعالیتهای پیش از نوروز و در تعطیلات نیز موجب افزایش جنب و جوش شهری و به تبع آن شهرداری میشود و نباید در این ماه استعفا داده میشد مگر آنکه یک اتفاق ویژه رخ میداد که ظاهرا چنین نیست زیرا از آن زمان تاکنون ایشان به کار خودشان مشغول بودهاند. علت بعدی، برخورد ضعیف با این پدیده بود. اگر به هر دلیلی باید استعفا داده میشد، این نحوه اطلاعرسانی (در واقع اطلاعنرسانی) شایسته اصلاحطلبان نبود. هنوز هم در این مساله دقیق برخورد نمیشود. بنده میپذیرم در جامعهای که هیچکس و هیچ جناحی شفاف نیست، یک فرد یا جناح نمیتواند به سادگی شفافیت را پیشه کند و شفافیت هزینه بالایی دارد ولی در هر حال دوستان باید به این شعار ملتزم باشند. اگر واقعا بیماری مشکل آقای نجفی بود، باید صریحا اعلام میکرد، حتی اجازه میداد پزشک معالج نظر دهد ولی در این صورت نیز اسفند زمان مناسبی برای استعفا نبود چرا که ایشان تاکنون به کار خود ادامه دادهاند. به نظر میرسد که آقای نجفی از ابتدا نباید پیش از کسب نظر و تفاهم و هماهنگی با شورا استعفا میدادند یا اگر هم به هر دلیلی این کار را باید انجام میدادند، نباید اجازه این همه حاشیه را میدادند و این مربوط به نحوه عمل ناشفاف میشود.
در هر حال گذشته، گذشته است. اکنون باید خیلی سریع تصمیم گرفت. متاسفانه در جریان این ماجرا احزاب سیاسی اصلاحطلب نیز خوب عمل نکردند و همه نمره منفی گرفتند. پیشنهاد مشخص این است که جمع محدودی از اعضای شورا به انتخاب شورا با آقای نجفی و نیز همراهی افراد و شخصیتهای اصلاحطلب به سرعت مساله را رسیدگی و جمع و به صورت شفاف اطلاعرسانی کنند و اجازه ندهند که این مساله بیش از این ادامه یابد. همین امروز مساله را نهایی کنند و اجازه ندهند که مشکل ادامه یابد.