آخرین روز هفته گذشته فیلمی منتشر شد که واکنشهای زیادی درپی داشت. آیا پلیس حق برخورد خشن را دارد؟
خیر؛ پلیس نباید خارج از عرف عمل کند. در اصل ۸ قانون اساسی بر امر به معروف و نهی از منکر تاکید موکد شده است. امر به معروف و نهی از منکر باید بهگونهای باشد که وقتی آمر معروفی را توصیه میکند و قصد جلوگیری از منکری را دارد، باید آنقدر متخلق به اخلاق باشد که اقدام او از سوی فردی که درحال انجام منکراست، قابل پذیرش باشد. مشخصا در اقدام اخیر علیه این دختر پرسشهایی مطرح میشود از جمله اینکه چطور این ماموران برای اجراییکردن امر به معروف از سوی نیروی انتظامی انتخاب شدهاند که به وضوح فاقد وجاهت آمر به معروفی هستند.
مامور اجرای امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه عرفی و حقوقی باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
مامور که آمریت به معروف را برعهده دارد، باید از جایگاه شیخوخیت و بیان زیبا و توام با رافت و مهربانی برخوردار باشد تا اقدام او بر دل مردم جامعه بنشیند نه اینکه بخواهد یک اقدام فرهنگی را با تحکم انجام دهد. افرادی که در گشت ارشاد به کار گرفته میشوند باید دارای خصیصههای گفته شده باشند. آمران بهمعروف باید خود تا جایی که امکان دارد بینقص و بیعیب باشند. از سوی دیگر امر به معروف اگر در نظامات دولتی قرار بگیرد فاقد روح امر به معارف شرعی میشود چون در این حالت با تحکم و دستورات قانونی اجرایی میشود.
در حادثه اخیر، پلیس قصد بازداشت داشته اما از آنچه که در فیلم دیده میشود، بهنظر میرسد انگار قصد اعمال مجازات هم داشته است. آیا اجرای مجازات در هر جرمی وظیفه ماموران نیروی انتظامی است؟
برای پاسخ به این سوال همواره سوالاتی در مورد مامور نیروی انتظامی به وجود میآید. از جمله اینکه پلیس تنها وظیفه بازداشت متخلفان به قانون را برعهده دارد و آیا میتواند از تنبیه بدنی در این راستا استفاده کند؟ در حادثه اخیر الفاظی به کار برده شده که از نظر قانون هرکدام از آن واژگان کلماتی زشت بوده است و از نظر حقوقی بار مجرمانه دارد. فردی که آن الفاظ را بیان کرده باید به عنوان مجرم تحت تعقیب قرار بگیرد و مجازات شود. درحالی که از نظر قانونی پلیس تنها و تنها ضابط دستگاه قضائی است. پلیس قاضی نیست و اگر دارای جایگاه قضائی باشد که نیست نباید توهین کرده و عمل مجرمانه انجام دهد. پلیس تنها باید به دستور مقامات قضائی اقدامی انجام دهد یعنی مقام قضائی باید در مورد تحقیق و برخی موارد دیگر از پلیس کمک بگیرد.
اگر جرم مشهودی در جامعه اتفاق بیفتد باز هم پلیس نباید دخالت کند؟
بله. تنها در حادث شدن جرم مشهود است که نیروی انتظامی وظیفه دارد به ماجرا برای جلوگیری از گسترش جرم ورود کند. فقط در این یک مورد است که پلیس بدون حکم مقام قضائی باید دخالت کند. برای درک بیشتر این موضوع اجازه بدهید مثالی بزنم، اگر سرقتی در حال وقوع است، تا پلیس بخواهد از مقام قضائی، اجازه بگیرد کار از کار گذشته و سرقت به پایان رسیده و مجرم متواری شده است. در نتیجه در چنین مواردی پلیس وظیفه دارد راسا وارد شود. البته در این مورد نه تنها جرم باید صورت گرفته باشد، بلکه جرم همانند آن مثالی که گفته شد، باید مشهود باشد. نه اینکه چون از نظر مامور انتظامی رنگ لباس یک زن مناسب نیست و یا اینکه یک دختر کولهپشتی دارد و یا چکمه پوشیده، مجرم است و پلیس حق دخالت دارد. قانونگذار در موردی که از جرم مشهود یاد کرده، در مرحله اول بر جرم بودن فعل یا ترک فعل تاکید دارد نه اینکه چون فلان مامور انتظامی پوشش یک زن را نامناسب میداند، برخورد کند. در بسیاری از موارد افرادی که مورد بازداشت قرار میگیرند، صراحتا اعلام میکنند، به کدام جرم؟ اگر امروز به فضای مجازی مراجعه کنیم، این سوال به وجود خواهد آمد که آیا ممکن است برخوردهای خشنتری از سوی پلیس در بازداشتگاهها هم صورت بگیرد؟ عدم پاسخ به این سوال بیشترین آسیب را به اقتدار پلیس وارد میکند. حادثه اخیر برای پلیس و جایگاه آن سنگین تمام شد. من به عنوان وکیل بارها شاهد بودهام که گاهی یکی از ماموران پلیس از حدود اختیارات خود تجاوز میکرد. نکته این است که برخی از این اقدامات بنا به توصیه مقامات قضایی و اخلاقی، حتی علیه مجرمان باعث تاسف است.
آیا قانون تعریفی از جرم مشهود به دست داده است؟
در ابتدا باید در تعریف جرم مشهود اتفاق و حادثهای صورت بگیرد که از منظر قانونی جرم تلقی شود. آن هم فعلی که هنجارهای اجتماعی را بشکند. در قانون فعل یا ترک فعلی که قانونگذار انجام یا عدم انجام آن را جرم دانسته، جرم تلقی شده است. از نظر من جرمی در حادثه اخیر صورت نگرفته و سوال این است که کدام جرم مشهود صورت گرفته که مامور مورد نظر بر خود فرض دیده که باید به مساله چنین ورودی داشته باشد؟ به هیچ وجه نمیتوان پذیرفت که ماموری نظر شخصی خود را در درک و شناسایی جرم مشهود، اعمال کند. همه ماموران باید به یاد داشته باشند که رفتارهای اجتماعی با اعمال مجرمانه تفاوت دارد. رفتار اجتماعی اعمال یومیه افراد است. باید تاکید کرد که در این موارد به دلیل اهمیتی که قانون قائل شده، هیچ کس نمیتواند سلیقه خود را اصل بداند و بر اساس آن عمل کند. باید به مامورانی که در این گونه موارد سلیقه و درک خود را در نظر میگیرند گفت از کجا معلوم سلیقه شما درست باشد؟ حتی میتواند اگر فرصتی وجود داشته باشد به آن مامور یادآوری کرد که وجود قانون به خاطر همین است که موارد شخصی وارد تصمیمگیری نشود. در همین فیلم منتشر شده مشخص است که برداشت مامور پلیس از رفتار آن فرد، جرم تلقی شده که صددرصد خلاف قانون است. زیرا هرگونه جرمی باید در متن قانون تعریف شود. نباید دیدگاههای شخصی آن هم توسط ماموران نیروی انتظامی به جرم تعبیر شود. آنچه من به عنوان یک وکیل دادگستری و یک حقوقدان از رفتار آن دختر دیدم جرم تلقی نمیشود. حال باید پرسید آن مامور انتظامی بر اساس کدام ملاک جرمانگاری و بر اساس کدام بند قانون رفتار آن دختر را جرم دانسته است؟
از حادثه اخیر چه تجربهای میتوان بهدست آورد؟
حادثه اخیر باید سرمشقی باشد تا در انتخاب و انتصاب ماموران پلیس تا نهایت ممکن دقت شود. زیرا این افراد قصد شرعی دارند و خواهان اصلاح برخی رفتارها هستند. در نتیجه باید واجد شرایط آن باشند. این ماموارن باید درک روشن و صریح و درستی از معروف داشته باشند و دلواپس انجام آنها باشند و مهم است که باب میل خود به اقدامی دست نزنند که در شأن جایگاه شغلی و ماموریتی آنها نباشد. اقدام برخی افراد پلیس برای کلیت نیروی انتظامی هزینه دارد. همچنین ماموران نیروی انتظامی به خصوص ماموران گشت ارشاد باید دایره نگاه خود را وسعت دهند. آیا خود مامور پلیس باید ترازوی سنجش این مورد باشد؟ اگر چنین است باید تاکنون این روشها نتیجه میداد. اگر برداشت و قضاوت ماموران نیروی انتظامی درست باشد، اکنون باید شاهد کاهش جرم در جامعه میبودیم در حالی که برخی از این برخوردها اثر منفی داشته و نتیجه برخی از فعالیتها مثبت نبوده است. چون از تحکم و زور در این مورد استفاده شده، حال آنکه باید از نظر شرعی افرادی این وظیفه را برعهده داشته باشند که شارع مقدس ارائه داده نه اینکه واجد اوصاف نظامی، انتظامی و شدت عمل باشند.
در مجموع میتوان گفت از سوی آن مامور خلاف قانون رفتار شده و میشود به وقوع جرم اذعان کرد؟
ممکن است که این مامور قصد برخورد با بدحجابی را داشته اما واقعیت آن است که هیچ ماموری نباید خارج از عرف آن هم در منظر عمومی دست به اقدام علیه فرد بزند. زیرا جرم در اینجا مشهود نبوده ضمن اینکه بدحجابی با بیحجابی تفاوت دارد. باید به این نکته مهم توجه داشت که اگر چه ما حجاب برتر داریم اما سوال این است که کدام الگو تعریف شده که به فلان پوشش بتوان بدحجاب گفت؟ میبینیم که هیچ گونه تعریف واحدی در این زمینه وجود ندارد و تا این لحظه تعریف قطعی از موضوع ارائه نشده است. در حادثه اخیر لباس آن دختر مورد اعتراض زن نیروی انتظامی قرار گرفت. این فرض را در نظر بگیریم که در حادثه اخیر این دختر فاقد حجاب متعارف است، آیا پلیس باید با چنین فرضی اعمال قانون کرده و به عنوان قاضی اعلام کند که پوشش این دختر حجاب نیست و در یک مکان عمومی خودش به مجازات مجرم بپردازد؟ فرض دیگری را در نظر بگیریم فردی با لباس خونآلود از مغازهای بیرون میآید و چاقو در دست دارد و نه تنها برای پلیس بلکه برای مردم هم فرض میشود که قتل اتفاق افتاده آیا پلیس در چنین حادثه مشهودی باید برخورد کند و فرد ضارب یا قاتل را مجازات کند؟ یا اینکه او را دستگیر و به مقامات قضائی برای مجازات تحویل دهد؟ پر واضع است در چنین جرم مشهودی نیز مامور پلیس به هیچ وجه نباید بهجای قاضی خودش آن فرد را مجازات کند بلکه باید آن را به مقام قضائی برای روشن شدن ابعاد اتفاق تحویل دهد. برخورد مامور زن و الفاظ رکیکی که در این حادثه از زبان جاری شده، مجرمانه است و چنین مامورانی باید توبیخ شوند. عملی که یک پلیس انجام میدهد دارای تاثیر اجتماعی وسیعی است. برای نمونه مدتی است که مساله حجاب مورد توجه قرار گرفته است. آیا در چنین شرایطی پلیس نباید تشخیص دهد که در هرگونه برخورد از طرف ماموران نیروی انتظامی، سوء برداشت میشود؟ در شرایطی که این حساسیت به وجود آمده، رفتار پلیس باید توام با ارشاد باشد، نه عمل همراه با خشم و درشتی. در این معنا که عمل پلیس و حتی گشت ارشاد باید آنقدر توام با مهر و محبت باشد که عمل آنها باعث خجالت متخلف شود. آنها باید باچنان مهربانی برخورد کنند که فرد مقابل پلیس ابراز شرمندگی کند. حرکت اخیر باعث جری شدن آن دختر میشود. ادامه چنین برخوردهایی باعث خواهد شد که حتی نسبت به دیگر ماموران پلیسی که به درستی و به نرمی و قانونی رفتار میکنند دیدگاه خوبی وجود نداشته باشد. در مجموع این حرکت باعث واکنش منفی مردم شده است.
چنین رفتارهایی از سوی نیروی انتظامی بر دیدگاه مردم به این نهاد اثر میگذارد؟
باید بازتعریف جامعی از پلیس صورت بگیرد. پلیس مسئول امنیت جامعه است. پلیس وظیفه دارد از اعمال خلاف قانون در جامعه به حکم قاضی جلوگیری کند. اما پلیس گشت ارشاد از جایگاه بسیار متفاوتی برخوردار است. پلیس ارشاد قصد ارشاد دارد نه قصد تحکم. مامور این قسمت از نیروی انتظامی باید از قدرت کافی برای فهم مسائل جوانان و زنان برخوردار باشد. باید با مهربانی با زنان که از مردان ظرافت بیشتری دارند برخورد شود. پلیس گشت ارشاد باید از روانشناسی بالایی برخوردار باشد. نباید همه را به چشم مجرم ببیند و حتما باید یک دختر بدحجاب را به بهترین وجه ممکن مورد ارشاد زبانی قرار دهد. در این صورت حداقل باعث فاصله مردم و به خصوص زنان از نیروی انتظامی نخواهد شد. زنان نقش تعیین کنندهای در برقراری محترمانه ارتباط بین فرزندان و قانون و یا ماموران قانون ایفا میکنند. نباید با آنها به گونهای رفتار کرد که آنها هم فرزندان خود را با فاصله از نیروی انتظامی تربیت کنند.