پس از استعفای آقای نجفی از شهرداری تهران، هجمههای اصولگرایان دلواپس به شورای شهر افزایش یافت. به نظر شما اصلاحطلبان چگونه میتوانند پیروزیهای انتخاباتی خود را حفظ کنند؟
اگر علتی باعث بهوجود آمدن پدیدهای شد همان علت باید بقای آن را تضمین کند. شکستهای پیدرپی برای اصلاحطلبان از یک طرف و بحرانهای اقتصادی فرهنگی و سیاسی در نتیجه اعمال مدیریتها و برنامههای ناموفق از جهت دیگر، اصلاحطلبان را ملزم کرد به رفتن به جانب نوعی از همگرایی، وحدت استراتژیک و حتی همآوایی با جریانهای معتدل سیاسی و راست میانه تا بتوانند از ورود مجدد جریانهای افراطی و جزماندیش در عرصه مدیریت کشور جلوگیری کنند. خوشبختانه این نسخه جواب داد و اصلاحطلبان توانستند موفق بشوند و الان هم برای ادامه پیروزیها همین روشی که با آن موفق شدند را باید ادامه دهند. یکی از نگرانیهایی که وجود دارد این است که تجربه شورای اول دوباره تکرار شود چرا که شورای اول باعث شد اصلاحطلبان در تهران دچار ناکامیهای مفرط و تکرارشوندهای شوند. برای جلوگیری از تکرار حوادث مذکور اصلاحطلبان باید شرایط را ارزیابی کنند و بسنجند که با توجه به دغدغهها، سطح توقعات از شورای شهر تهران و شهرداری در چه حد است. اگر اهالی شورا شرایط را دقیق ارزیابی کنند و مناسبات را رصد کنند فکر میکنم دچار آن مشکلات نخواهند شد. اما اکنون حداقل دو نگاه متفاوت در شورا وجود دارد که میتواند مقداری به نگرانیها دامن بزند. از جمله اینکه خیلی از دوستان ما معتقدند برای مدیریت شهر تهران نیازی نیست به عهد و پیمانهای کوتاه مدتی که در مقطع انتخابات بسته شده، پایبندی نشان دهیم زیرا دچار عوامگرایی میشویم، و موج پوپولیسم ما را با خود میبرد و ناچار هستیم روی آقای مهندس محسن هاشمی که یکی از چهرههای موفق مدیریتی است، توافق کنیم چرا که اکنون میتواند شهردار موفقی باشد. اما عدهای دیگر میگویند باید نیروهای توانمندی را در خدمت بگیریم آقای هاشمی را هم داشته باشیم و لذا به عهد و پیمانی که با مردم بستیم بمانیم و سنگرهای مدیریتی موازی شورا را ترک نکنیم. این دو نگاه یکدیگر را به چالش گرفتهاند و احتمال این میرود که یکی در اقلیت قرار بگیرد و دیگری در اکثریت اما بهنظر میرسد اختلافی که بخواهد اذهان عمومی را دچار تشویش کند ایجاد نخواهد شد.
وضعیت کنونی جریانهای اصلاحطلب در عرصههای مدیریتی کشور را چگونه ارزیابی میکنید و اصلاحطلبان باید چه اقداماتی انجام دهند که همچنان پایگاه اجتماعی خود را حفظ کنند؟
جریانهای اصلاحطلب باید مطالبات خود را با امکاناتشان بسنجند. این درست نیست که اگر جریانی پیروز شد جریانهای دیگر سیاسی را نبیند چرا که اگر آنها را ببیند به تعادل میرسد که نیاز جامعه امروز شهری و مدیریت شهری تهران است. متاسفانه در افکار عمومی جریانهای اصلاحطلب وضعیت خیلی خوبی ندارند به این علت که از امکاناتی که در اختیار داشتهاند درست استفاده نکردهاند یا اگر استفاده کردهاند تبلیغ مناسبی انجام ندادهاند. ناکامیهایی که در حوزه دولت و وعدههای محقق نشده دولت وجود داشته و همچنین ناکامیهای اخیر اقتصادی را به حساب اصلاحطلبان و حامیان دولت گذاشتهاند و اینها در مجموع مقداری کفه ترازو را به نفع منتقدان دولت و منتقدان جریان اصلاحات تقویت کرده است. اصلاحطلبان از آقای روحانی حمایت کردند ولی حمایتشان از او همراه و هماهنگ با دیگر جریانهای اصلاحطلبی بوده است که روحانی و آقای هاشمی را بر جریانهایی مثل احمدینژاد و حامیانش ترجیح دادهاند. در نتیجه ائتلافی که صورت گرفت منظومهای از مناسبات و مطالبات شکل گرفته که اصلاحطلبها به خاطر فشارهایی که بعد از انتخابات روی دولت قرار گرفته است کمترین تاثیر را در شکل گیری و پردازش مناسبات داخلی این منظومه داشتند. اما متاسفانه عوارض آن به یکسان اصلاحطلبان را هم در بر گرفته و اصلاحطلبان را سوژه انتقاد کرده و در موضع ضعف قرار داده است. البته اصلاحطلبان اگر هوشمندی داشته باشند میتوانند در اینگونه موارد فاصله خود با دولت را حفظ کنند و بگویند ما همواره منتقد و حامی بودهایم. یعنی از کلیت دولت در برابر جریانهای مخالف حمایت کردیم اما به دولت انتقاد هم داشتهایم.
چیزی به اتمام پنجمین سال روی کارآمدن دولت آقای روحانی نمانده است. ارزیابی شما از عملکرد دولت اعتدال چیست؟
باید ببینیم در چه شرایطی دولت میتوانسته بهتر عمل کند. اگر دولت را ماشینی فرض کنیم که هم قدرت عبور از باتلاق و سنگلاخ را دارد و هم میتواند سرعت زیاد داشته باشد، اگر در جاده صاف باشد خیلی پرسرعت میتواند حرکت کند اما دولت پیوسته با باتلاقهایی مواجه شده که بخشها و لایههای تندرو و دلواپس ایجاد میکنند. دولت تلاشهای بسیاری کرده تا روابطش را با دنیا ذیل عنوان برجام حفظ کند. این درحالی است که مخالفان داخلی و مخالفان خارجی هر یک به دلیلی و هدفی، تلاش کردند تا نگذارند این ماشین از مسیر باتلاقی عبور کند و در جاده صاف سرعت خود را افزایش دهد. قبول داریم که این دولت در خیلی جاها موفق نبوده است ولی منصفانه نیست عواملی را که هم در داخل و هم در خارج مانع کار کردنش شدهاند در نظر نگیریم. به طور کلی دولت در حوزههایی میتوانسته خوب عمل کند که نکرده است. مثلا در انتخاب وزرا تحت تاثیر فشار قرار گرفت و از برنامهها و اهدافی که داشت دور شد. وقتی وزیری با فشار انتخاب شده باشد، به همان جایی نظر دارد که حامی اصلی او بوده نه دولت و طبیعی است که در این وضعیت، چندان با دولت آقای روحانی همراهی نخواهد کرد. اینها تناقضهایی است که وجود دارد و متاسفانه به حساب اصلاحطلبان گذاشته میشود.
رقبا و مخالفان با ابزارهای مختلف رسانهای و غیر رسانهای هجمههای سنگینی به دولت داشتهاند. به نظر شما هدفشان چیست؟
هجمهها علیه دولت دلایل مختلفی دارد و یکی از دلایل این است که اگر دولت روحانی موفق شود نشان از ناکارآمدی دولتهای قبلی است. بالاخره آنهایی که با این دولت مشکل داشتند و حتی در مرحله گزینش نمیخواستند این دولت روی کار بیاید باز هم همان انگیزه را دارند که این دولت موفق عمل نکند، مثلا بحران ارزی. همه آمار و ارقام نشان میدهد که تراز ارزی ما مثبت است ولی چرا در بازار دلار کم داریم؟ به خاطر اینکه ولع سیری ناپذیری را در جامعه ایجاد کردند که مردم با پولهایشان دلار یا دیگر ارزها را بخرند. در این صورت دولت مجبور میشود پول در بازار بریزد و هرچقدر هم پول تزریق کند مردم آنقدر پول دارند که دلار بخرند و بالاخره پشت دولت خالی میشد اگر این کار را میکرد، نکردنش یک مشکل برای دولت ایجاد میکرد و انجام دادنش هم مشکل دیگری. این یک بحران است که طمع، حرص و برنامههای کاذب اقتصادی درست کرده است. دولت در به دست آوردن بخشی از پولهای خود در خارج از کشور دچار مشکل است. این مشکل را دولت درست نکرده است بلکه آن کسانی این مشکل را ایجاد کردهاند که وقتی دولت پای میز مذاکره در حال گفتوگو با دنیاست تا فضای آرامی را درست کند، میگویند گفتوگو با دنیا و امنیت درست کردن برای دشمنان از اهداف انقلاب اسلامی نیست و دست به کارهای غیر اصولی میزنند. خب؛ دنیا به ما فشار میآورد و طلبهای ما را نمیدهد و میگویند اگر پول دست شما بیاید چه کارهایی که نخواهید کرد. مردم میدانند مانع اصلی کجاست اما مشکل اصلی که در جامعه داریم این است برخی از مخالفان دولت کارهایی کردهاند که باعث رویگردانی مردم از آنها شده، ضمن اینکه اجازه انتقاد به مردم نمیدهند، حالا میخواهند از دولت انتقام بگیرند.
بهجز تخریب برنامههای دولت در سیاست خارجی، سیاست داخلی دولت هم از تخریب در امان نبوده است. به نظر شما علت چیست؟
تندروها با هجمهها میخواهند نشان بدهند که در هر حال مهار دولت دست ماست و هرجا دولت کار کند ما اجازه دادهایم و هرجا نکند هم ما اجازه نداده و نگذاشتهایم. یعنی دولت و آقای روحانی باید با ما هماهنگ باشند و برنامههای ما را دنبال کنند. ابتدای سال روحانی گفت بودجه را شفاف میکنیم و به محض اینکه این حرف را عنوان کرد دیدیم چه مشکلاتی را برای کشور درست کردند. آن داستان «مرگ بر روحانی» که از مشهد کلید خورد و در عرض یک هفته کل کشور را گرفت ناگهانی نبود و سناریوهای زیادی پشت آن تنظیم شده بود. من منتقد دولت هستم در حوزههایی و موافق آن هستم در حوزههایی. من به عنوان کارشناس سیاسی مکلف نیستم بگویم هرکاری که دولت کرده خوب است بلکه باید تحلیل کنم چه عواملی باعث رخدادها شده است. عدهای در کشور نمیخواستند حسن روحانی موفق شود چون تصور میکنند اگر او موفق شود مسیر بازگشت عزتمندانه اصلاحطلبان به عرصه مدیریت کشور بازتر خواهد شد و اصولگرایان افراطی دستشان تهی میشود و حرفی برای گفتن نخواهند داشت. به نظر من خیلی طبیعی است چون آنها از طریق مغازهای که برای خود باز کرده بودند کلی خوردهاند و بردهاند و نانشان آجر میشود اگر دولت روحانی موفق شود و مشخص است تظاهرات و راهپیمایی میکنند. عامل مشکلات داخلی هم این است که برخی نمیخواهند دولت موفق باشد.
اعتراضات دی ماه سال گذشته با سناریوهای نوشته شده توسط اصولگرایان تندرو بود؟ بیشتر توضیح دهید.
یکی از عوامل به وجود آمدن اعتراضات دی ماه موسسات مالی اعتباری بودند که پولهای مردم را دوسال بلوکه کرده بودند و جواب مردم را هم نمیدادند. دولت آقای روحانی پذیرفت و پول مردم را داد و دینهای آن موسسات را داد. از سوی دیگر کارخانجات زیادی را با مشکل روبهرو کرده بودند که نمیتوانستند کارگر جدیدی استخدام کنند یا خطوط تولیدشان دچار مشکلات شده بود و مردم ناراحت بودند. یک جوان اگر الان بخواهد استخدام شود، فقط فوق لیسانس داشته باشد کافی نیست و صد مشکل برای او ایجاد میکنند و از طرف دیگر اقوام خود را استخدام میکنند. در نتیجه تبعیضها و نارضایتیها دست به دست هم دادند تا مردم را ناراضی کنند و این ناراضی تراشیها یک جایی جمع شد و به اعتراضات دی ماه سال گذشته منجرشد.
جدا از هجمههای رسانهای تندروها به دولت آقای روحانی، برخی تریبونهای رسمی کشور نیز به محلی برای تخریب دولت تبدیل شده است. این تخریبها چه آثاری داشته است؟
یکی از جاهایی که جامعه را به یأس و ناامیدی و انفعال کشانده همین تریبونهایی است که دائما یأس به جامعه پمپاژ میکنند. یأس میتواند به آسانی یک جامعه را به فلاکت بکشاند. جوانی که امیدی به فردا و اقتصاد ندارد، نشاط و رفاه هم ندارد، چگونه امیدوار باشد؟ عوامل متعددی دست به دست هم دادند تا شرایط کنونی را بهوجود بیاورند و اگر این عوامل را منصفانه بررسی کنیم ریشههای مشکلات را درمییابیم.
بر کسی پوشیده نیست که بهرغم القائات تندروها، دولت اعتدال دستاوردهای بسیار مثبتی داشته است. به نظر شما مهمترین دستاوردهای دولت روحانی چیست؟
دستاورد دولت آقای روحانی در مرحله اول امیدآفرینی بود. در ابتدای راه دولت امید خیلی زیادی در جامعه ایجاد کرد، در حالی که جریان مخالف دولت تلاش در ناامید کردن جامعه داشتند. یعنی سعی کردند بزرگترین سرمایه آقای روحانی را که امید مردم بود از او بگیرند و تا حدودی هم موفق شدند. تنشزداییهای بینالمللی در حوزه برجام هم یکی از دستاوردهای دولت بود که هم در داخل و هم از خارج تلاشهای فراوانی شد تا این تنشزداییها به تنشآفرینیهای جدیدی تبدیل شود و در داخل کشور جریان افراطی مقابل دولت و در خارج کشور هم لابی صهیونیستها و آمریکاییها و سعودیها برای تنشآفرینی خیلی تلاش کردند. البته به نظر من کسانی که در داخل کشور بودند با حمله به سفارت عربستان به این ماجرا خیلی کمک کردند و در حوزه مناسبات خارجی تنشآفرینی کردند. در حوزه اقتصادی دولت گامهای موثری برداشت. چهارسال اول به نظر من خوب عمل کرد ولی کاش هرسالی به تناسب تورم جهانی قیمت دلار را هم افزایش میدادند نه اینکه چهارسال دلار را ثابت نگه دارند و یک مرتبه قیمت دلار افزایش صعودی داشته باشد. سالی 5 درصد قیمت دلار را متناسب با تورم داخلی و خارجی افزایش میدادند؛ مردم هم میپذیرفتند و هیچ اتفاقی هم نمیافتاد. مثل دولت اصلاحات که هر سالی چند درصد قیمت دلار افزایش پیدا میکرد. تیم اقتصادی آقای روحانی به نظرم خیلی کارآمدی از خود نشان نداد درحالی که میتوانست بهتر عمل کند. مثلا چهارسال قیمت دلار را تغییر ندادند و میخواستند آن را به برند تبدیل کنند در صورتی که به ضد خودش تبدیل شد. ارائه راهکاری عملیتر برای اقتصاد کشور مستلزم این است که جمعی از کارشناسان دور هم بنشینند و برنامههای اقتصادی دولت را نقد کنند و برنامههای بهتری ارائه دهند.
سخن از برجام و تلاش دولت برای تنشزدایی درحوزه مناسبات خارجی به میان آوردید؛ به نظر شما برجام چه دستاوردی داشت؟
برجام یک معاهده بینالمللی است که سازمان ملل آن را تایید کرده است. باید ببینیم قبل از برجام چه وضعیتی داشتیم و با برجام چه تغییری حاصل شده است. نهایت بیانصافی است اگر کسی بخواهد شرایط قبل از برجام را با شرایط بعد از برجام مقایسه کند و علیه ایران موضع بگیرد و ایران را بازنده بداند. قبل از برجام هشت قطعنامه ذیل فصل شش و هفت علیه جمهوری اسلامی داشتیم. تمام کشورهایی که ذیل این فصل قطعنامه داشتند سرنوشت بسیار سختی برایشان رقم خورد. ما تنها کشوری بودیم که توانستیم از طریق مذاکره و با بهکار گیری هوش و فراست در دیپلماسی از زیر این فشار بینالمللی بیرون بیاییم و تمام قطعنامهها را ملغی کنیم و قطعنامه جدید و به نفع ایران صادر شود. این دستاورد کمی نبوده است اما از هم پیمانان برجام یکی آمریکا بوده که اکنون بدعهدی میکند و این اشکالی هم ندارد. ما که مدافع آمریکا نیستیم مساله این است که اگر آمریکا زیاده خواهی میکند و دربرجام بدعهدی میکند مسئولش ایران نیست. برجام در موقعیت خود یک معاهده موفق بینالمللی بوده است و دلیل این موفقیت این است که الان ترامپ میگوید برجام بدترین معاهدهای بوده که علیه آمریکا امضا شده است و این توفیق ایران را نشان میدهد. اینکه عدهای بگویند در برجام ضرر کردیم سیاه نمایی است. اما در اینگونه معاهدات بینالمللی هیچ وقت نباید تصور کرد حتما یک طرف باید برنده باشد و بقیه بازنده. این بازی باید برد برد باشد که بود و همه باید از پای میز مذاکره شادمان بلند میشدند. آن روز دولت آمریکا ادعا میکرد که ایران را متقاعد کردیم که دست از انرژی اتمی مخرب بردارد و ما ایران را مجاب کردیم که استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای کند. ایران هم پیروزی در برجام را در این میدانست که معاهدات بینالمللی که قبل از برجام علیه ایران وضع شده بود را از طریق سازمان ملل ملغی اعلام کردند و در نتیجه اروپا و روسیه و چین در این موضوع گشایش اعتبار کردند و در ایران سرمایهگذاری کردند. برجام دستاورد کمی برای ایران نبود هرچند جاهایی ممکن است طرفین برجام بدعهدی کند و این به رفتار آنها برمیگردد نه ایران. کسانی که سیاهنمایی میکنند و نانشان را در دعوا و جنگ جستوجو میکنند، فکر میکنند اگر نزاعی بین ایران و غرب حاصل شود طرق جدیدی برای تنگتر کردن حلقههای محاصره سیاسی پیدا میکنند و میتوانند از این نمد برای خود کلاه ببافند.
لیست امید در انتخابات مجلس دهم توانست اکثریت کرسیهای پارلمان را به دست بیاورد. عملکرد اصلاحطلبان در مجلس به نظر شما تاکنون چگونه بوده است؟
مجلس اصلاحطلب نیست بلکه مجلس ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرایان میانه است. از نفراتی که با لیست امید رأی آوردند، بخشی هرگز نگفتند ما اصلاحطلبیم بلکه فقط با لیست امید به مجلس رفتند. موضوع هم این بود که ما ائتلاف میکنیم برای پیشگیری از ورود نیروهای افراطی و مخاصم دولت برای اینکه بتوانیم شرایطی را مهیا کنیم که برجام عملیاتی شود. چرا که افراطیون دائم تهدید میکردند و فراموش نکرده ایم که میگفتند رئیس سازمان انرژی هستهای را در فوردو دفن میکنیم. بنابراین تلاشی صورت گرفت که این نیروها به مجلس برنگردند و این تلاشها هم از طرف اصلاحطلبان بود و هم اصولگرایان میانهرو. الان فراکسیون امید که خالص نیروهای اصلاحطلب مجلس است حدود 90 نفر است. مجلس به طور متوسط خوب عمل کرده اما خیلی رضایت بخش نیست به این دلیل که مجلس یکدست اصلاحطلب نبود.
به نظرشما با توجه به پیروزیهای گسترده اصلاحطلبان در چند انتخابات اخیر، احتمال دارد مجلس یازدهم اصلاحطلب باشد؟
به مصلحت نیست مجلس آینده کاملا اصلاحطلب باشد چون در مجلس ششم تجربه کردیم و به تزاحم و درگیری و کشمکشهای پیشبینی نشدهای منجر میشود که به نفع کشور نیست. مجلس باید تلفیقی از نیروهای معتقد و با انگیزه اصلاحطلب و اصولگرایان معتدل و بخشی هم نیروهایی باشد که انتقادات جدی اما کارشناسانه و مستدل دارند اما نقدهای خود را با جدال بیان نمیکنند. همه گروههای سیاسی برجسته باید در مجلس نماینده داشته باشند. اگر قرار باشد مجلس راه منطقی و معطوف به صلاح کشور را دنبال کند، باید سرآمدان همه گروهها در آن حضور داشته باشند اما اکثریت اصلاحطلب منطقی هم داشته باشد که متعادل کننده باشند و نگذارند مجلس راه افراط و تفریط در پیش بگیرد. بخشی از تحقق این امرمهم برمیگردد به نگاه کلی و کلان که بخواهد چنین نیروهایی وارد مجلس شود. به بیان دیگر اگر به اراده مشترکی برسیم که همه راه میانه و منطقی و مصلحانه را پیگیری کنند، بستر برای شکلگیری چنین مجلسی کاملا فراهم است.