مخاطبین متفاوت، درک متفاوتی از پیام یکسان دارند؛ رسانهها بخشی عدهای از مواد اولیهای که کاربران بر مبنای آنها واقعیتها را میبینند، فراهم میکنند و تکتک کاربران محتوا را مطابق معیار شخصی خود تفسیر میکنند. معیارهایی همچون نیاز و اشتیاق، خوشی و ناکامی روزمره، پیشزمینه خانوادگی و فرهنگی، طرز تفکر نژادی و جنسی و دیدگاههای اخلاقی در استنباط مخاطب از مطالب تبیین شده بهشدت مؤثرند، وقتی مطلبی پست (تولید و منتشر) مینماییم، تا چه حد از تفاوت سلایق مخاطبین خود با خبریم؟
بسیار پیش آمده که کاربران جوان و آیندهدار بدلیل عدم داشتن سواد
رسانهای، از عواقب انتشار مطالب نابجا بیخبر بوده در نتیجه با صاحبان
مشاغل و یا دفاتر آموزشی دانشگاه دچار مشکل می شوند. فراموش نشود امکان
درزِ محتوای مکالماتِ حتی خصوصی همواره وجود دارد.به یاد داشته باشیم همان
مطلبی که برای طیف خاصی سرگرم کننده است، میتواند برای دستهی دیگری از
مخاطبین مجادله برانگیز باشد.
محتوای شبکههای اجتماعی عملکرد
تجاری دارند؛ هدف از کسب سواد رسانهای آگاهسازی کاربر به قدرت نفوذ
تبلیغات بر انواع رسانههای اجتماعی است. تبلیغات تجاری بر روش اداره
رسانههای اجتماعی، محتوا و پراکندگی محتوا تحمیل شده است. اکثر تولیدات
رسانهای جنبهی کسب و کار داشته پس باید سودآور باشند.
مالکیت و کنترل فضای مجازی از مباحث کلیدی هستند. شمار اندکی از افراد ، ناظر آنچه کاربران میبینند بوده و از سال ۱۹۸۷ میلادی تا به امروز این رویه تغییر چندانی نکرده است. در حقیقت مالکیت تجاری پشت پرده در شبکههای اجتماعی منسجمتر شده است. امروزه شمار افراد تبلیغ کننده در مقایسه با کاربران ذینفع رو به افزایش بوده و شرکتهای رسانهای کم شماری از تمام فضای مجازی بهره برداری تجاری میکنند.
بسیار از کاربران بیخبر از عملکرد خود، بهظن اشتراکگذاری مطالب مورد
پسند خود، بدون اینکه پولی بپردازند، اقدام به تبلیغات میکنند! قریب به
اتفاق مطالب پست شده توسط کاربر، منجر به تشکیل پروندهای از خود بعنوان
مشتری بالقوه میگردد.
بر اساس اطلاعات سایت پلیس فتا، محتوای
شبکههای اجتماعی طرز فکر افراد را تغییر میدهند؛ تمام تولیدات رسانههای
اجتماعی به نوعی مبلغ ارزشها و روش زندگی تعریف شده هستند. هدف اصلی
رسانهها، ترویج محسوس یا نامحسوس ایدئولوژی (طرز تفکر) جدید و جایگزین در
مورد مسائل مختلف همچون ذات زندگی موفق، محاسن مصرف گرایی، نقش زنان،
فرمانبرداری و قهرمان پروری بیقید و شرط است.
وقتی کاربر درعوض انتشار تصاویر معمولیتر از خود، صرفاً تصاویری باشکوه از مسافرتهای خود انتخاب و منتشر میکند، آیا ناآگاهانه مبلغ سبکی خاص از زیستن نیست؟ و آیا وی ناآگاهانه اذعان نمیکند که ثروت و اشرافیگری برای عدهای فراهم و برای عدهای دستیافتنی نیست؟
آیا کاربر برای ویرایش و حذف آنچه باب میل زندگی خویش نیست از شبکههای
اجتماعی استفاده نمیکند؟ آیا شبکههای اجتماعی برای کاربران بستری مناسب
فقط برای نمایش جلوههای خوش و جذاب زندگی برای مخاطبین نیست؟ بهراستی ما
تا چه اندازه اقدام به پست مطالب غیر مرسوم کردهایم؟
درست است که چشم
انداز شبکههای اجتماعی دستخوش تغییرات عظیمی شده ولی معیار، میزان و ملاک
سنجش محتوا تغییر نکرده است. تمامی افراد و موسسات بزرگ و کوچک باید دید
انتقادی به صاحبان و گرداندهگان رسانههای اجتماعی داشته باشند.