گفتم:«معلم میگوید بیمه تکمیلی من گران است چون در بیمه دانا فرانشیز ۱۰ درصد است، خود بیمه شونده پولی نمیدهد و بابت همسر و فرزندش ۱۵ هزار تومان میدهد. دندانپزشکی را تا سقف یک میلیون تومان دریافت میکند و عینک را تا ۲۰۰ هزار تومان. اما بیمه تکمیلی ما خیلی ضعیفتر است.» و به یک نمونه دیگر از بیمههای تکمیلی اشاره کردم که باز در سنجش با بیمه تکمیلی فرهنگیان، خیلی کارآمدتر است.
کارشناس روبهروی ما که از وزارتخانه آموزش و پرورش آمده بود برگشت گفت: «شما دو نمونه آوردهاید، من ۵۰۰ نمونه مختلف را به شما میگویم. حداقلش این است که من قرارداد ۲۰ دستگاه مختلف را دیدهام، نمونه قراردادهای مختلفی که شرکتهای بیمه بستهاند را هم دارم.»
و ادامه داد که در خیلی از ارگانهای دولتی و خصوصی کشور، سازمان مربوطه به بیمه شونده تا بالای ٩٠ هزار تومان کمک میکند تا بتواند بیمه تکمیلی خوبی به کارکنانش ارایه دهد اما آموزش و پرورش چنین توان و بودجهای ندارد.
باری بحث این یادداشت کوتاه به مزایایی برمیگردد که بسیاری از کارکنان دولت از آنها بهرهمند هستند و فرهنگیان از آنها تقریبا بیبهره! (بگذریم از اینکه در آموزش و پرورش، نهاد بزرگ اقتصادی همچون صندوق ذخیره فرهنگیان وجود دارد که اگر درست اداره میشد و در آن «حیف» و «میل» انجام نمیگرفت و در دولت دهم و برنامه توسعه پنجم هم سهم دولت به صندوق قطع نمیشد میتوانست خدمات اقتصادی خوبی، از آن میان تقویت بیمه تکمیلی، به فرهنگیان بدهد). بارها و بارها شاهد بودهام که برخی از کارگزاران ارشد سازمان برنامه و بودجه به سنجش میانگین حقوق کارکنان دولت و میانگین حقوق فرهنگیان پرداختهاند و با توجه به اختلاف مثلا ٣٠٠ هزار تومانی این دو عدد، اعلام کردهاند که حقوق فرهنگیان چندان هم از دیگر کارکنان دولت، کمتر نیست.
یک نکته مهم در این سنجشها این است که به عمد بحث مزایا نادیده گرفته میشود. بسیاری از کارکنان دولت، به جز فرهنگیان، تقریبا برابر حقوق دریافتی خود، مزایا میگیرند. این مزایا هم به صورت نقدی است و ماهانه پرداخت میشود، و هم بهطور غیرنقدی است و خود را در پوشش چیزی مانند تقویت بیمه تکمیلی، نشان میدهد. از نزدیک، فیش حقوقی ٥ میلیون تومانی فردی را دیدهام که حکم کارگزینی او کمی بیش از ٢ میلیون بوده است. شگفت در آموزش و پرورش این است که اگر برخی مزایای ناچیزی برای برخی از فرهنگیان هم وجود دارد، حذف میشود. یک زمانی به سرایداران مدرسهها، حق لباس میدادند که الان دیگر سالهاست از آن خبری نیست.
حق التدریس آموزگاران نیز نمونه دیگری است که هر سال به بهانههای متفاوت، آب میرود. در میان فرهنگیان، این سخن بسیار شنیده میشود که وقتی فرادستان دولت از صرفهجویی دولتی سخن میگویند روی سخنشان به آموزش و پرورش است و باید منتظر بود و دید که از کجای همین حقوق ناچیز، چیزی کم میشود!