تدبیر24»از زمان روی کارآمدن دولت تدبیر و امید دلواپسان در تخریب و هجمه به دولت یک لحظه گامی به عقب نگذاشته و پا پس نکشیدهاند. اگر از برجام، دستاوردهایش و طرح تحول سلامت گذر کنیم؛ مخالفان دولت عملکرد مثبت دولت را نیز وارونه جلوه دادهاند. آتش زدن برجام نمادین و غوغا در مجلس برای عدم بررسی لایحه مبارزه با تامین مالی تروریسم، از دیگر تحرکاتی است که اخیرا از آنها دیده شده است. البته خیلی خوشبینانه است که از آنها خواسته شود تا برای خسارتهایی که دولت متبوعشان طی 8 سال به کشور وارد کرده عذرخواهی کنند، اما کمترین درخواست مردم از آنها این است که دولت را تخریب نکنند. کما اینکه اخیرا مقامات عالیه نظام نیز سخنانی در این ارتباط داشتهاند. برای بررسی تحرکات اخیر دلواپسان و تخریب هدفمند دولت «آرمان»، با مرتضی مبلغ معاون سیاسی وزارت کشور در دوره اصلاحات و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
تخریبهای دلواپسان علیه دولت را در حوزههای مختلف چگونه ارزیابی میکنید و دولت باید چگونه واکنشی به این تحرکات نشان دهد؟
تخریب دولت توسط دلواپسان امر جدید و تازهای نیست چون دلواپسان و تندروها از ابتدای آغازبهکار دولت آقای روحانی در سال 92 به جای اینکه بابت خسارتهای گسترده و بعضا جبران ناپذیری که به کشور وارد کردند از مردم عذرخواهی کنند و به جبران خسارتهای وارده بپردازند، مدعی و طلبکار شدند و عکس وظیفهشان عمل کردند. از همان ابتدا نیز هر روز کارشکنی، سنگاندازی، سیاهنمایی و بحرانسازی میکردند. حتی در دوره اول آقای روحانی نیز این افراد درصدد بودند تا دوره ریاستجمهوری آقای روحانی را 4ساله کنند که البته چون مردم دلواپسان و تندروهای افراطی را به خوبی شناختهاند، موفق به چنین کاری نشدند. در حال حاضر نیز روال به همین گونه است، چون پس از تلاشهایی که دلواپسان در انتخابات اخیر انجام دادند و نتوانستند موفقیتی کسب کنند، حال به شکلهای دیگر و بهخاطر رأی حماسی از دولت و مردم انتقام میگیرند و هر روز مساله و غوغایی درست میکنند. آتش زدن برجام در مجلس و تخریب دولت از همین جنس اقدامات تکراری دلواپسان است. مهم اینجا است که جامعه تندروهای دلواپس را شناخته و با افکار و عقایدشان آشنا شده و آنها را پس زده است، به همین دلیل دیگر مردم اجازه نخواهند داد که این افراد به اهداف خود برسند. گرچه باید گفت دلواپسان هنوز هم حضور دارند و از قدرت هم برخوردار هستند اما همه میدانند که اقدامات آنها برای جامعه و کشور خسارت بههمراه داشته و همسو با منافع ملی نبوده است. هیچ جریانی نباید نسبت به کارهای افراطی دلواپسان سکوت کند.
اخیرا گفته شده که راستگرایان در تقابل با رئیسجمهور 4 سناریو دارند؛ استعفا، اعمال فشار، طرح عدم کفایت و پروندهسازی. بهنظر شما با توجه به عملکرد دولت و رویکرد مردم، دلواپسان در جایگاهی هستند که بتوانند دولت را از این زاویه در تنگنا قرار دهند؟
گرچه اینها سناریوهایی است که دلواپسان دنبال میکنند، اما آقای روحانی با یک سناریو بیشتر مواجه نیست و آن اینکه با اصلاحاتی که در سیستم مدیریتی دولت رخ خواهد داد و اتخاذ تصمیمهای سازنده و کارساز دوره خود را با قدرت پیش برده و به اتمام میرساند. البته دلواپسان از هر حربهای برای زمین زدن دولت استفاده میکنند تا به ماجراجویی و مشکل سازی خود ادامه دهند. از این جهت است که مباحثی مثل رئیسجمهور نظامی، استیضاح رئیسجمهور، استعفای رئیسجمهور و... را مطرح میکنند. من فکر میکنم محصول کار اینها خسارتهای گستردهای را به جامعه وارد میکند و خود دلواپسان نیز بهطور راهبردی بهدنبال این هستند که شرایط جامعه را ملتهب نگه دارند چون دلواپسان در شرایط ملتهب میتوانند تنفس کنند. اصولا زیست دلواپسان در فضای پُرغوغا، ملتهب و مشوش است و در فضایی منطقی جایی ندارند. از این جهت یکی از رویکردهای دلواپسان ملتهب کردن فضا برای میدانداری و یکه تازی است. رویکرد دیگر این است که جامعه را مایوس و سرخورده کنند، دولت را ناکارآمد جلوه دهند و این احساس را به مردم منتقل کنند که رأی آنها منشأ اثر نبوده و اشتباه کردند. احساس دلواپسان این است که اگر جامعه سرخورده و دلسرد شود و مردم مشارکت جدی در انتخابات نداشته باشند؛ آنها در فضای مشارکت حداقلی میتوانند دوباره همهچیز را بهدست بگیرند، اما اگر جامعه با نشاط و امیدوار باشد جایی نخواهند داشت.
با توجه به اینکه سالگرد دوم خرداد را پشت سر گذاشتیم و با عنایت به برخی از ناکامیها؛ دولت تا چه حد میتواند با استفاده از نیروهای مجرب اصلاحطلب در راستای بهبود عملکرد خود در حوزههای مختلف بهره ببرد؟
بارها گفته شده که یکی از غفلتها و اشتباهات کمتوجهی به پایگاه رأی دولت بوده است. هر دو انتخابات گذشته نشان داد که پایگاه گسترده و اصلی رأی آقای روحانی و دولت، پایگاه و سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان است. البته این بدین معنی نیست که دیگران در این زمینه پایگاهی ندارند، اما پایگاه آنها حداقلی است و پایگاه تعیینکننده و حداکثری از آن جریان اصلاحات است. از این رو همانطور که این سرمایه در انتخابات به کار گرفته شد و به کار آمد در ادامه نیز باید بهطور قوی، گسترده و شایستهای از اصلاحطلبان استفاده میشد، اما این امر صورت نپذیرفت. اکنون افرادی در مدیریتها قرار گرفتند که پس از چند سال آقای روحانی بهصراحت اعلام میکند که برخی مدیران روزه سکوت گرفتند یا برخی پاشنههای خود را ورنکشیدهاند. در چنین شرایطی، دولتی که میخواهد با مدیریت سازنده بر مشکلات فائق آید و به مطالبات مردم پاسخ گوید و تعهداتش به مردم را محقق کند، نیازمند مدیران توانا و شجاع است که بتوانند پشتوانه گسترده اجتماعی را نیز داشته باشند. این اشتباه هر زمان جبران شود بهنفع دولت، کشور و مدیریت جامعه است. بنابراین فکر میکنم در آستانه این که آقای روحانی هم آمادگی دارند که اصلاحات جدی و قابل توجهی را در روند اداره کشور بهوجود آورند خوب است که گذشتهها جبران شود تا شرایط مناسبتر، موثرتر و مفیدتری بر روند اجرایی کشور حاکم شود.