تدبیر24»شرکت هواپیماساز بوئینگ آمریکا که از چند دهه قبل به عنوان بزرگترین
غول هواپیماسازی در حوزه جتهای مسافربری شناخته شده میتواند امروز
سرنوشتی را تجربه کند که در زمان نهایی کردن قرارداد خود با شرکتهای
هواپیمایی ایرانی به هیچ عنوان به آن فکر نمیکرد.
بوئینگ که در سالهای ابتدایی دهه ۵۰ اصلیترین تامینکننده هواپیماهای ایران ایر به حساب میآمد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با برقراری تحریمهای یکجانبه ایالات متحده علیه ایران مجبور شد برای حدود چهار دهه این بازار مهم خود در خاورمیانه را از دست بدهد و تا نهایی شدن توافق هستهای ایران امکان بازگشت نیابد.
پس از اجرایی شدن برجام ایران ایر و
بوئینگ مذاکرات جدی خود برای خرید هواپیماهای جدید از سوی ایران را آغاز
کردند که پس از چند ماه گمانهزنی سرانجام دو طرف به یک قرارداد نهایی
رسیدند که در جریان آن هواپیماساز آمریکایی ۸۰ فروند جت خود را به ایران
میفروخت. در این چهارچوب ایران باید در یک برنامه بلندمدت ۵۰ فروند
هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ و ۳۰ فرورند بوئینگ ۷۷۷ دریافت میکرد.
بر اساس بندهای گنجانده شده در توافق، اردیبهشت امسال موعدی بود که باید نخستین فروند بوئینگ به ایران میرسید اما در عوض سنگاندازیهای دولت آمریکا مانع از آن شد تا سرانجام با خروج رسمی ترامپ از برجام بوئینگ پس از چند هفته گمانه زنی رسما اعلام کند که دیگر امکان فروش هواپیما به ایران را نخواهد داشت.
در کنار ایران ایر شرکت هواپیمایی آسمان
نیز توافقی برای خرید ۶۰ فروند هواپیما با بوئینگ امضا کرده بود که رقم
تقریبی آن نیز ۶ میلیارد دلار تخمین زده میشود. به این ترتیب با رفتن
بوئینگ از ایران این شرکت زیانهای قابل توجهی خواهد دید.
اصلیترین زیان به حوزه منابع درآمدی بوئینگ بازمیگردد. شرکت آمریکایی که از سالها پیش رقابتی سنگین با ایرباس داشته، در بازار ایران توانسته بود ۱۴۰ هواپیمای جدید بفروشد که رقم آن بر اساس توافقهای نهایی حدود ۱۴ میلیارد دلار یعنی ۶۰ هزار میلیارد تومان بود. این عدد بزرگ برای هواپیماساز آمریکایی که با بازار اشباع شده در بسیاری از حوزههای مالی خود مواجه است، قطعا گزینهای بود که میتوانست با توافق با دیگر شرکتهای ایرانی افزایشی جدی پیدا کند.
در کنار آن بوئینگ در روزهای ابتدایی نهایی شدن توافقش با ایران اعلام کرده بود که قراردادهای جدید به اشتغالزایی چند هزار نفری در آمریکا منجر میشود و از این منظر نیز اهمیتی جدی در معامله جدید وجود دارد. از این رو به نظر میرسد شرکت آمریکایی در سه حوزه درآمد، جذب بازارهای جدید و افزایش توان اشتغالزایی پس از رفتن از ایران زیانهای جدی خواهد کرد.
از سوی دیگر شرکتهای ایرانی نیز یکی از اصلیترین منابع تامین کننده ناوگانشان را از دست دادند. ایران که طبق اعلام وزیر راه و شهرسازی نیاز به ۵۰۰ فروند هواپیمای جدید دارد، میتوانست از هواپیماهای بوئینگ که پیش از این ایمنی و کیفیتشان تایید شده بود، استفاده جدی کند اما امروز دیگر این فروشنده مهم در دسترس نخواهد بود.
اتفاق
دیگر نبود مجوزهای لازم از سوی دولت آمریکاست که در کنار بوئینگ دیگر
شرکتهای هواپیماساز که حداقل ۱۰ درصد از قطعاتشان را از آمریکاییها تامین
میکنند را شامل میشود. اگر ایران بتواند با دور زدن این قانون از
شرکتهای هواپیماساز دیگر نیاز ناوگان خود را تامین کند، قطعا زیان به وجود
آمده یکطرفه میشود اما در غیر این صورت احتمالا آنچه در جریان این رفت و
آمدها اتفاق افتاده، زیانی دوجانبه است که لااقل شرکتهای ایرانی باید برای
عبور از آن برنامهریزی جدید داشته باشند.