از ابتدای سال 2000 میلادی که بوش پسر روی کار آمد، جمهوریخواهان ضرورت مقابله با بحرانهای بینالمللی را در دستور کار خود قرار دادند و از آن زمان چند تهدید در غرب آسیا و یک تهدید در شرق آسیا را همواره مطرح میکردند.
تدبیر24»در غرب، کشورهایی مثل افغانستان، عراق، ایران و سوریه و البته خط مقدم مرز رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت را مطرح میکردند و در شرق فقط کره شمالی بود. در نظرسنجیها هم همواره این موضوع مطرح میشد که آمریکا باید چه اقدامی در ارتباط با کره شمالی صورت دهد؟ از اقدام نظامی گرفته تا تحریمها و غیره. ترامپ الان به دنبال سرهم بندی کردن و بستن تهدیدها و دغدغههای آمریکا در شرق آسیاست و پرداختن به غرب آسیا. عوامل ناامن ساز و بیثبات ساز در غرب آسیا هم خیلی زیاد است. ما عامل منطقهای بیثباتزا در شرق آسیا عملا نداریم و بعد از مذاکرات «این» و «اون» در ماه گذشته یعنی رهبران دو کره، عملا اقبال عمومی مربوط به تنش زدایی آمریکا با کره شمالی وجود دارد که برخلاف منطقه غرب آسیاست که عوامل منطقهای بهصورت بیثباتزا و تنشزا عمل میکنند. عواملی همچون رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و برخی دیگر از مرتجعین عرب به دلایل سیاسی و اقتصادی، کماکان راهبرد سیاسی آمریکا را بهویژه در قبال ایران حمایت میکنند و این شرایط را با شرق آسیا متفاوت میکند. منتها واقعیتی که در شرق وجود دارد اینکه ترامپ تلاش میکند مشوقهایی که به کره شمالی میدهد را از جیب متحدان منطقهای خود مثل کره جنوبی در درجه اول و بعد از آن ژاپن بدهد. یعنی به عبارتی یکسری قولهای نسیه را به مقامات کره شمالی میدهد و سعی میکند با استفاده از ابزارهای تهدید، عملا کره شمالی به دستاوردهای هستهای خود پشت پا بزند ولی در زمینههای مشوقها بیشتر مشوقهایی را مدنظر دارد که از ناحیه وعده وحدت آینده و همکاریهای گسترده دو کره از یک سمت و همکاری ژاپن از سمت دیگر باشد. البته این موضوعاتی است که به نوع خود جای بحث دارد. چون همین کشورها مثل ژاپن و کره جنوبی هم تحت فشار آمریکا برای تغییر تعرفههای تجاری به سود آمریکا هستند. ولی ترامپ امیداور است زیر سیاست مبتنی بر تحکم خودش عملا چنین مسائلی را در منطقه سرهمبندی کند. کره شمالی هم عملا در معادلات بینالمللی هیچ چیزی غیر از بمب هستهای ندارد. در گذشته فقط بحث بمب هستهای بوده که وارد مذاکرات شده و آقای «اون» میداند که اگر بمب هستهای را کنار بگذارد با ترامپی مواجه است که کاملا مذاکرات سیاسی را تجاری میبیند و محلی از اعراب در تحولات سیاسی آینده در شرق آسیا نخواهد داشت. کمااینکه در دهه 1990 میلادی یعنی در زمانی که دموکراتها حداقل وعدههای بهتری را برای مذاکرات به کره شمالی میدانند، در ازای تعطیلی سه رآکتور هستهای کره شمالی، آمریکا و طرفهای غربی حتی حاضر نشدند 300 میلیون دلار مشوق را در قالب کمکهای معیشتی و غذا و دارو در اختیار کره شمالی قرار دهند و مذاکرات را عملا به پایان برد. البته اعتقادی به وقت کشی «اون» در این میان ندارم. آقای اون خیلی ساده انگارانه سعی میکند برنامه هستهای خود را فدای امیدواری برای توسعه آینده کشورش کند ولی واقعیت این است که این مذاکرات هنوز امیدی برای توسعه کره شمالی در آینده بهوجود نیاورده. واقعیت این است که کره شمالی عملا کم آورده و در شرایط بحران به این نتیجه رسید که حتی چین و روسیه هم در کنارش نیستند لذا نگاه آنها مبتنی بر بازی و تبانی بود و این باعث شد که کره شمالی وارد مذاکرات مستقیم شود. اما کره شمالی روز به روز بیشتر ناامید میشود از اینکه دستاوردهای توسعهای داشته باشد. اطلاعات کامل برنامه هستهای ایران در اختیار آژانس انرژی هستهای است و ایرانیان علاوه برNPT، پروتکل الحاقی را هم پذیرفتهاند و عملا جنبه مرموز و پنهان شدهای در برنامه هستهای ایران وجود ندارد و مسائلی که تحت عنوان نگرانی درز اطلاعات هستهای ایران از طریق کره شمالی مطرح شده اصلا محلی از اعراب ندارد. شاید ترامپ سعی کند در گفتار مقامات کره شمالی دنبال این موضوع بگردد که مذاکراتی را اثبات کند که در گذشته بر سر تسهیلات ایران و کره شمالی بوده است ولی معتقدم ایرانیها در مناسبات خارجیشان به حدی از پختگی رسیدهاند که هیچ اطمینانی به هیچ بازیگری نکنند.
حشمت الله فلاحت پیشه،عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس