تدبیر24»من در داستان طلا سعی کردم جریانات قبل از انقلاب و مزدوریت ژنرالهای شاهی و
خیانتهای منافقین و سازندگی های بعداز انقلاب و معضلات اخلاقی موجود
درجامعه امروز و..و.. را درقالب یک رمان عشقی باز گو کنم .تامخاطبین جوان
با رغبت آن رادنبال کنند و اگاهی باطنی پیداکنند
گفتگوی بابک جمال با نویسنده کتاب من طلا هستم را در زیر می خوانیم:
خانم اسکویی از کی به نگارش علاقمندشدید؟
من از کودکی ، زمانی که چهارم دبستان بودم نوشتن را آغاز کردم . کلاس پنجم دبستان بودم که داستان زندگی یک صیاد را به صورت رمان کودکانه نوشتم . اما بدلیل جو حاکم برخانواده های سنتی درآن زمان مشوقی نداشتم وگاها موردسرزنش هم واقع می شدم ودست نوشته هایم در بازی ها ولج بازیهای کودکانه پاره شد ومنجر به کورشدن ذوق من در آن زمان شد
اولین متنی را که نوشتید چه سالی بود؟
در دوران کودکی ودرکلاس چهارم دبستان بودم.
برای نوشتن ازچه نویسنده ای الگو گرفتید؟ ویا الگوی نگارشتون چه کسی بوده ؟
من درهمان سالهای دبستان ۳ بار کتاب بینوایان ، نوشته ویکتورهوگو راخواندم .پیرومردو دریا ، وداع با اسلحه ارنست همینگوی ، الهام بخش من درنوشته هایم شد
اسم اولین کتابتون چی بوده؟
اگر همان رمان دوران کودکی را به حساب بیاورم .اولین کتابم پیرمرد ودریا وبعداز آن بافاصله زمانی بسیارزیاد کتاب بوی بادام تلخ اولین کتابم در زمان بازنشستگی از کارپرافتخارمعلمی ومدیریت دانش آموزانم بود. درتمام دوران پرافتخارفرهنگی اغلب متن های فرهنگی آموزش وپرورش منطقه ۳ ومدارس خاص را نگارش می کردم. دست نوشته های فراوانی درارتباط با روابط عمومی در آموزش وپرورش و دانش آموز پروری ومدیریت آموزشی کاریزمای نوشته ام . بعلت علاقه وافری که به نویسندگی داشتم .برای دانش آموزانم گارگاههای نویسندگی باحضورنویسنده کودکان ( الهام یعقوبی) ترتیب دادم و ۲ کتاب ، به نام های :نامه ای به خدا و ازنیمکت کلاس تا باغ آسمان نوشتیم
راستی تحصیلاتتون مرتبط با ادبیاته؟
من تحصیلاتم در زمینه کارشناسی علوم تجربی و تکمیلی مدیریت آموزشی است .
تحصیلاتم اصلا مرتبت با ادبیات نیست .لاکن عشق وذوق نویسندگی فراوان دارم
فکر نوشتن اولین کتاب کی بسرتون زد ؟
اولین روزهای بعداز فراغت ازکار پرحجم مدیریت مدرسه!! چون اگرمی خواهی دریک مدرسه مدیر موفق و سودمندی باشی .بچه ها دوستت داشته باشند واولیا ازحضورت دلگرم باشند و جامعه آموزشی به توافتخارکنند! باید وقت بگذاری وآپدیت باشی !!
درحال حاضرمشغول نوشتن کتاب دیگری هستم .به نام : چشم های من ، که متاسفانه بعلت درگیریهای ناشی از کلاهبرداریهای سازنده ملک مسکونیمان .آرامش نوشتن ازمن سلب شده
بعدچاپ اولین کتاب برخورد اطرافیانتون چطوربود؟
بعد ازچاب اولین کتابم ، مادرم وفرزندانم وآقای محمدرضا درویش که از نویسندگان متون ادبی درمجلات دانش و واز نویسندگان عزیزهستند مشوق اصلی من بودند
چه احساسی دارید وقتی مشغول نوشتن هستید؟
من وقتی شروع به نوشتن میکنم ، گویی تمام احساسات وعلائق وخواسته هایم بامن حرف میزنند
زندگی نویسنده خانم چگونه است ؟
زندگی یک زن نویسنده ، مملو از دغدغه های احساسی وفکری نسبت به جریانات جامعه و کنش و واکنشهای درونی است .که نشات از روح لطیف وفداکار ا و میگیرد
به چه کتابهایی علاقمندید؟
به کتابهای تاریخی ورمان علاقه فراوان دارم
کتاب طلا وزن ایده اش ازکجاشروع شد؟توچه دوره ای اتفاق می افته؟
من از دروران کودکی درمحله مذهبی وانقلابی بازار تهران رشدکردم ودرمدرسه اسلامی مهدویه که خاص فرزندان موتلفه بود درس می خواندم وبعلت شوروهیجان وافربه فعالیت امام خمینی درزمانی که در دبیرستان دولتی درس می خواندم .موضوع انشای مدرسه را به همین احساس خویش ربط دادم و نوشتم که در احساسم به رهبرآرمانیم ( امام خمینی ) شهدوشرنگ رایکجادرک می کنم .شهد ازوجود ایشان . وشرنگ ، از دور بودن از ایشان ، که همین امرموردتوجه دبیر ادبیات ما که وی نیز انقلابی بود وبعدهافهمیدم همسریکی ازمبارزین بوده قرارگرفت و در اولین سال حرفه معلمی که مصادف با اوج جریانات انقلاب بود و۱۸ سال داشتم در پخش اعلامیه های امام درمدارس و ساماندهی فعالیتهای مبارزاتی به کمک برادرم نقش پرشوری داشتم وهمیشه زن رابه عنوان عنصر کاتالیزور طلا درجامعه درذهن داشتم که می تواند درپیشبرد تربیت وپیشرفت فرهنگی جامعه تاثیرگذار باشد
نترسیدید سراغ چنین سوژه ای رفتید؟
به هیج وجه .لذت می بردم .
حالا چرا طلا و زن ؟
تقریبا جواب این سوال را دربالا دادم .و قهرمان داستان من ،طلا !واقعا طلاست چون درهمه عرصه های جامعه همچون کاتالیزورطلا سودبخش واثرگذاربود.
طلا داستان زندگی یک زن است .که به حکم طبیعت و مقتضیات اجتماعی نقش های متعددی دارد .انقلابی ست .فداکار است دوستی است که از امیال و خواسته های خویش می گذرد برای آن که گذشت و ایثار را ترجمانی باشد برای آنانی که جز خود به دیگری نمی اندیشند طلا محققی است که می داند آبادانی و پیشرفت جای همه اش در گروی سعی و تلاش و پشتکار او و امثال اوست و سرانجام طلا یک همسر تمام عیار و یک مادر مهربان و یک مربی تاثیر گذار در جامعه است.
طرح روی جلد پیشنهادکی بود؟
طرح روی جلد پیشنهاد خودم بود .تصورات ذهنی ام بود
بازخورداین کتاب بعداز انتشاروپخش تووجامعه چطوربوده؟
تعدادی ازاین کتاب را به کتاب خانه ملی دادم ومابقی رادرمراکز فرهنگی پخش نمودم .متاسفانه امروزه ازنویسندگان گمنام هیج حمایتی نمی شو د و اصولا به دلیل دنیای پرجاذبه مجازی ، میل به کتاب خوانی کم رنگ شده .مخصوصا که من نویسنده هم !گمنام باشم .باید کتابم خوانده شود تا بفهمند که نویسنده رمان طلا چه پرشوربود و چقدردرعین ایدالیسم بودن واقع گرا!!
بعد از چاپ و پخش کتاب دوست داشتید اولین کسی که کتاب رو بخونه چه کسی بوده؟
بدلیل موضوع خاص وشورانقلابی دوست داشتم اولین مخاطبم ، رهبر فکرواندیشه ام امام خامنه ای بود به همین دلیل .هدفم این بود که به رهبرعزیزم .امام خامنه ای تقدیم کنم .که متاسفانه راه ارتباطی نداشتم من در داستان طلا سعی کردم جریانات قبل از انقلاب و مزدوریت ژنرالهای شاهی و خیانتهای منافقین و سازندگی های بعداز انقلاب و معضلات اخلاقی موجود درجامعه امروز و..و.. را درقالب یک رمان عشقی باز گو کنم .تامخاطبین جوان با رغبت آن رادنبال کنند و اگاهی باطنی پیداکنند
رسالت یک خانم نویسنده در جامعه چیست؟
به نظرم یک نویسنده متفکر وجوانگرا با داشتن میل باطنی به رشد اعتقادی وفرهنگی جوانان می تواند بالاترازیک دیپلمات فرهنگی اثرگذارباشد .
بزرگترین آرزوتون چیه؟
بزرگترین آرزوم رشد فکری وفرهنگی علمی واعتقادی جوانان سرزمینم است .تاجایی که بتوانند الگوی ملل غربی باشند
به خودتون چه نمره ای میدید؟
من از۱۰۰ به خودم ۱۰۰ می دهم
وبا این نمره اگردغدغه چاپ وپخش کتاب رانداشته باشم ، می توانم بیشتربنویسم وموثرترباشم .اما.....؟؟!!!
درخاتمه از فرصت پیش آمده برای مصاحبه ممنونم واز اینکه حوصله نمودید و وقت گذاشتید تشکرمی کنم .والسلام