تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 November 22
کد خبر: ۱۱۱۴۵۱
تاریخ انتشار: ۱۰ تير ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۰

زیباکلام به دنبال چیست؟

اشکال اساسی جریان شبه روشنفکری بویژه در بخش سیاسی، نوعی عوام زدگی، فروغلطیدن در ورطه روزمره گی های سیاسی و ژورنالیستی و رویکردهای پوپولیستی است. روشنفکری حقیقی یا نخبگان فکری و علمی یک جامعه در مواجهه با مشکلات یا پدیده های مختلف سیاسی اقتصادی و فرهنگی، دو وظیفه اصلی را عهده دارند: ۱. تحلیل و نقد عالمانه پدیده ها و مشکلات ۲. ارائه پیشنهاد و راهکارهای سازنده و مفید.
تدبیر24»اما بخش عمده ای از شبه روشنفکران وطنی همسو با جریانهای اعتراضی یا انتقادی برخاسته از کف جامعه و متأثر از جریانهای خاص سیاسی و جناحی به موضعگیری های جانبدارانه یا انتقادی صرف بسنده کرده و هیچگونه تحلیل یا نقد عالمانه ای که حاوی ریشه یابی ها و یا ارائه پیشنهادها و راهبردهای سودمند باشد عرضه نمی کنند.
یکی از چهره های شاخص اینگونه رفتارها دکتر صادق زیبا کلام فعال و تحلیل‌گر سیاسی، و فارغ التحصیل علوم سیاسی از دانشگاه برادفورد انگلستان است. وی از مدعیان اصلاحات از درون ساختار نظام و از تئوریسین های اصلاحات است. اما نگاهی به دیدگاهها و مواضع این استاد علوم سیاسی بویژه در ده سال اخیر نشان از نوعی آشفتگی و تناقض های فراوان در گفتار و رفتار وی دارد که ریشه در همان پوپولیسم فرهنگی و فکری جریان شبه روشنفکری کشور ما دارد. زیباکلام پس از ایجاد فضای جدید نقد و اظهار نظرهای آزادانه بعد از پیروزی دکتر روحانی در دو انتخابات اخیر ریاست جمهوری، مجالی جدید و مناسب برای ابراز عقاید و مواضع خود یافت، اما غالباً با اظهار نظرها و تحلیل های عجیب و غریب و گاه متناقض و چند پهلوی خود افکار عمومی و رسانه های داخلی و خارجی را برای مدت کوتاهی به خود جلب می کند. و از آنجا که مواضع و تحلیل های ایشان نه حاوی نقدهای عالمانه و تخصصی است و نه راهکار و راهبردی کارگشا در بردارد، عموماً در راستای غوغاسالاری و هوچی گری قابل ارزیابی است!
زیباکلام زمانی تمام قد از دولت اعتدال حمایت می کند و بر تندروها و مخالفان دولت می تازد و مدعی می شود بخش انتصابی حاکمیت نمی‌گذارد دولت کار کند!! وی در مصاحبه با سایت «فراررو» می گوید: «آنچه که موجب بروز مشکلات اخیر و این وضع فلج‌کننده اقتصاد کشور شده، این است که بخش انتصابی نمی‌تواند تحمل کند که بخشی از حاکمیت و قدرت در اختیارش باشد.»(!!) اما پس از سخنرانی اخیر دکتر روحانی رییس جمهور را متهم ردیف اول «ناامید ساختن مردم» قلمداد می کند! وی نمی گوید که بر اساس کدام نظر سنجی و کدام واقعیت های مستند سیاسی و اجتماعی ۲۴ میلیون رأی دهنده به روحانی را سرخورده، پشیمان و ناامید می داند؟ یا بر چه مبنایی معتقد است که اگرفردا٢٩اردیبهشت می‌بود، روحانی۲میلیون رای هم نمی‌آورد؟!! اینگونه سخنان یک تحلیلگر سیاسی چه روشنگری یا امید و آگاهی را به جامعه القاء می کند؟
زیباکلام در مصاحبه با پایگاه خبری تحلیلی «انتخاب» (که این روزها به نحو عجیبی به صف مخالفان دولت پیوسته) در انتقاداتی تند و توهین آمیز به رییس جمهور، سخنان ایشان را نادرست، افکار پوک، هولناک و اسفناک، وعده های توخالی و ناشی از مشاوره های نادرست اطرافیان ریس جمهور دانست. اما هیچ اشاره های به مشکلات ناشی از وضعیت سیاسی منطقه، تشدید تحریمها، دست های پنهان بحران زا و التهاب آفرین در اقتصاد و بازار و هجمه ها و فشارهای مخالفان دولت نکرد!!
جالب اینجاست که زیباکلام پس از هجمه های یک جانبه و تند به روحانی در بخش پیشنهاد و راه حل می گوید: «بیایید به مردم بگویید در دو دهه گذشته کشور چقدر برای آب خرج کرده اید؟ ریشه مشکلات را برای مردم بیان کنید.»(!!) جناب زیباکلام ظاهراً خود را به ندانستن می زند که دکتر روحانی در طول پنج سال گذشته آشکارا یا به اشاره و کنایه، بسیاری از مشکلات و موانع بر سر راه دولت خود را بیان کرده است؛ اما امثال آقای زیباکلام با مواضع آشفته و متناقض و سردرگم در تحلیل های خود کدام گره از مشکلات را گشودند و کدام راهکار را به دولت ارائه کردند! آیا مردم شاهد ثبات عقیده و کنشی صادقانه و متعهدانه از سوی تحلیلگرانی چون جناب زیباکلام بوده اند؟
زیبا کلام خطاب به رییس جمهور می گوید: «آقای روحانی! چرا مردم را بچه فرض می کنید؟ چرا این گونه صحبت می کنید؟ چرا واقعیات را نمی گویید؟» باید از آقای زیباکلام پرسید آیا رییس جمهور بارها دست یاری به سوی اندیشمندان، نخبگان و فعالان سیاسی دراز نکرد؟ آقای زیباکلام در طول پنج سال اخیر غیر از سخنان انتقادی یا تحلیل های سطحی و کم مایه که آنها را از زبان عامه مردم و رسانه های مخالف نیز می شنویم هیچ راهکار یا پیشنهاد راهبردی به دولت ارائه داده است؟ آیا اصولاً هیچ ثبات و عقیده و قاطعیت و شفافیتی در سخنان و مواضع آقای زیباکلام دیده می شود؟

جناب زیباکلام در مقطعی می گوید: «تندروها حتی نمی‌خواهند سر به تن دولت آقای روحانی باشد. به همین دلیل است که طی یک سال گذشته خودشان را به زمین و زمان زده‌اند که بتوانند دولت را فلج کنند و به بن‌بست بکشانند.»(!!) اما در چرخشی ۱۸۰ درجه همه مشکلات و تقصیرها را به گردن دولت اعتدال می اندازد و معتقد است اینک دولت روحانی دو میلیون رأی هم ندارد؛ بلکه اصولگرایان اکثریت آراء را خواهند داشت!! وی با رویکردی شتابزده و غیرمستند مدعی می شود که اگر همین فردا انتخابات برگزار شود، نامزد جریان تندرو با ۲۰ میلیون رای پیروز میدان خواهد شد!! مردم کدام نظر زیباکلام را باید باور کنند؟

زیباکلام زمانی آمریکایی‌ها را اهل معامله و توافق و احترام گذاشتن می داند و جمهوری اسلامی را به خاطر داشتن روحیه ماجراجویی ۳۰ ساله، متهم به محروم کردن کشور از موهبت تعامل و توافق با آمریکا می کند! اما پس از نقض برجام توسط آمریکا برای پوشاندن شکست تحلیل و دیدگاه خود مجدداً در تناقضی گویی آشکار، مشکلات کشور را به بحث نخ‌نمای دوقطبی بودن مدیریت کشور توسط نهادهای انتصابی و انتخابی ارجاع می دهد!!
ادعای دلسوزی زیباکلام برای روحانی یا ژست های دوگانه وی در حمایت از چهره های خاص، اینک رنگ باخته است و تلاشهای او برای اپوزیسیون سازی درون نظام که روزگاری با تمرکز بر روی مرحوم هاشمی رفسنجانی بود و بعد معطوف به حسن روحانی شد، دیگر کاربرد و تأثیری ندارد!
وی در خرداد ۱۳۹۲ در مصاحبه با روزنامه بهار گفته بود: «حاکمیت اپوزیسیون نمی‌خواهد اما ما نمی‌توانیم اپوزیسیون را از دید حاکمیت تعریف کنیم. همان‌گونه که ما می‌بینیم هاشمی به اپوزیسیون تبدیل می‌شود….. نگران نباشید که آقای رفسنجانی می‌تواند پا به پای ما بدود یا نه، اگر نتواند همپا با جبهه اپوزیسیون بدود، حذف می‌شود… مهم نیست هاشمی چه می‌کند. او یا می‌تواند پا به پای این قطار باشد یا نه. اگر حذف شد هیچ اتفاقی نمی‌افتد، اپوزیسیون یک شخصیت دیگر را درون نظام پیدا می‌کند.»(!!)
این عبارات دقیقاً ماهیت نگاه ابزاری و نردبانی زیباکلام به چهره های شاخص سیاسی کشور را نشان می دهد. او به دنبال بدیلی برای محوریت اپوزیسیون در داخل نظام بود و از این جهت تلاش کرد از دکتر روحانی چنین چهره ای بسازد؛ اما اینک که تحلیل های خود را شکست خورده و ناکارآمد می بیند، در قامت منتقد تمام عیار روحانی ظاهر شده است! چنانچه در مصاحبه با روزنامه آرمان گفته بود: «ایده‌آل ما روحانی و حتی عارف و خاتمی هم نیست؛ بلکه واسلاو هاول(رییس جمهور چک) و آنگ سان‌سوچی (سیاستمدار، دیپلمات، نویسنده و مدافع حقوق بشر برمه‌ای) و بازرگان است.» ظاهرا جناب زیبا کلام بعنوان استاد علوم سیاسی توجه ندارد که نه شرایط و وضعیت کشور ما شباهتی به کشور چک و برمه دارد و نه زمانه کنونی تناسبی با زمان نخست وزیری بازرگان دارد!
این استاد علوم سیاسی روزی از فراکسیون امید حمایت می کند و روزی دیگر مدعی می شود که اشتباه کرده‌ایم که به همه آنها رأی دادیم! زیرا این فراکسیون که امروز می‌بینیم، در عمل هیچ کاری نکرده است.(!!) روزی از پیش بینی پیروزی رحیم مشایی در انتخابات به عنوان یک شانس سیاسی و ستاره رو به طلوع در فضای سیاسی ایران(!!) سخن می گوید و روز دیگر در حمایت از روحانی قد علم می کند!
درست در زمانی که یک جریان سیاسی خاص با توجه به شرایط فعلی کشور، راهبرد جدیدی را برای جلوگیری از اتمام دوره ریاست‌جمهوری حسن روحانی طراحی کرده است و مباحثی همچون استعفا یا فشار سیاسی بر رئیس‌جمهور را طراحی و نقل محافل سیاسی و رسانه‌ای کرده است، اصلاح طلبی چون زیباکلام به دولت
می تازد و آن را فاقد پایگاه و مقبولیت اجتماعی می داند! چنانچه در سالگرد انتخابات گفته بود: «اگر فردا انتخابات برگزار شود، روحانی ۱۰میلیون رای هم نمی‌آورد.»(!!) زیباکلام را باید از جمله شبه روشنفکرانی تلقی کرد که در نگرش سیاسی خود حتی از رویکردهای ارتجاعی چون تمجید و تعریف از نظام استبدادی رضاخانی هم ابایی ندارند. وی در آلمان طیف همسوی با خود که مدعی آزادی و دموکراسی هستند را ، دارای گرایش به آمریکا معرفی می کند(!)
زیباکلام در چندسال اخیر نشان داد که نه صاحب نظری دارای اندیشه های علمی و راهگشاست و نه دارای ثبات و مشی مشخصی در سیاست ورزی! او عموماً به ژورنالیستی اهل هیاهو و جنجال شباهت دارد که با ورود به عرصه های مختلف صرفاً به دنبال اثبات حضور خود و طرح سوالات و انتقادهایی است که غالباً خود نیز پاسخی برای آنها ندارد. افراط و تفریط ها و سردرگمی های او مخاطبان را دچار ابهام و حیرت ساخته؛ چنانچه کسی نمی داند جناب زیبا کلام در روز آینده، چه موضع یا نظر جدیدی و البته مخالف نظر قبلی خود را مطرح خواهد کرد!
تناقضات نظری و رفتار سیاسی آقای زیبا کلام در رابطه با دولت اعتدال نیز چندان دور از انتظار نبوده و نیست زیرا در دوره های مختلف او از برخی چهره های سیاسی بصورت مبالغه آمیزی ستایش و طرفداری کرده، اما مدتی بعد و متناسب با شرایط سیاسی زمانه، تحلیلی دیگر ارائه داده است!
آقای زیبا کلام امروز باید به افکار عمومی پاسخ دهد که چرا هیچکدام از دیدگاه های چند سال اخیر ایشان درست از آب درنیامده و در بسیاری موارد، با تناقضات و این شاخه به آن شاخه پریدن همراه بوده است؟! چرا زمانی از دیدگاه ها و رفتار سیاسی آقای هاشمی رفسنجانی دفاع می کرده و زمانی دیگر به نقد عملکرد آقای هاشمی رفسنجانی پرداخته است؟ چرا در برخی موارد از عملکرد اصلاح طلبان دفاع کرده، اما در مورد برخی مسائل نیز به نقد جدی اصلاح طلبان پرداخته است؟ آیا او اینک در حال تکرار این پروژه علیه دولت دکتر روحانی نیست؟!
براین اساس، مشخص نیست که از این شاخه به آن شاخه پریدن و تحلیل های متفاوت ارائه دادن آقای زیباکلام از شرایط سیاسی و وضعیت چهره ها و جایگاه احزاب سیاسی در ایران، ریشه در چه مسائلی دارد و چرا ایشان به جای اینکه تحلیل هایی عمیق و دانشگاهی و علمی از وضعیت افراد واحزاب و فضای کلی سیاست ایران ارائه دهد، به شکلی ژورنالیستی و متناسب با ادبیات روزمره سخن می گوید؟
از ایشان به عنوان یک استاد علوم سیاسی دانشگاه انتظار می رود که تحلیلی جامع، تاریخی ومتناسب با ریشه ها و شرایط و بسترهای حاکم بر جامعه ایران و همچنین شرایط حاکم بر سیاست جهان ارائه کند. اما نوع تحلیل های ایشان به گونه ای است که موافق و مخالف نظام و منتقدان داخلی و خارجی و همچنین احزاب و روزنامه نگاران با دیدگاه های مختلف، ایرادهای مختلفی نسبت به آن وارد می کنند.
اما باید پرسید که صادق زیباکلام چگونه عمل کرده است که همچنان مجال و تریبون های زیادی در داخل و خارج کشور و در رسانه ها حتی صدا و سیما را در اختیار دارد و انتقادات تندی را به جناح ها و شخصیت های سیاسی کشور وارد می کند و از حاشیه امن نسبی نیز برخوردار باشد؟! در پاسخ می توان گفت که زیبا کلام با زیرکی توانسته است خود را فیمابین طیف چپ سیاسی و اصلاح طلب و جریان منتقدان رادیکال و اپوزیسیون قرار دهد و با اشرافی که به خط قرمزهای نظام دارد عموماً به دنبال مطرح کردن انتقاداتی مورد پسند همگان است که لطمه یا مشکل حادّ و یا خاصی را برای کسی ایجاد نمی کند و در چنین شرایطی است که امکان حضور و خودی نشان دادن به جریان های مختلف داخل و خارج و یا برخی از عامه مردم برای او فراهم می شود! همین و بس! بعبارت دیگر تنها کارکرد اینگونه گفتار و رفتار امثال زیباکلام یادآور این عبارت است که: من حرف می زنم پس هستم!
اینک در شرایط کنونی کشور که از صاحب نظران سیاسی انتظار می رود که با رویکردها و پیشنهادهای مشخص و راهگشا به یاری نظام اهتمام کنند و نیز اجماع عقلا و اندیشمندان قایل به وفاق و همدلی و همکاری همه، اعم از همه مدیران و مسئولان و نخبگان و فعالان سیاسی برای کمک به حل مشکلات و کمک به دولت برای گشودن گره های اقتصادی هستند، پروژه مخالف خوانی صادق زیبا کلام را باید در راستای همان رفتارهای شکست خورده پیشین ارزیابی کرد که غیر از افزودن بر فضای یأس و دلسردی و شائبه ها و بدبینی ها، هیچ سود و نتیجه دیگری را برای کشور و مردم رقم نخواهد زد!

خط اعتدال
برچسب ها: تدبیر24 زیباکلام
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: