حضور یا عدم حضور جریانات سیاسی در انتخاباتهای مختلف همواره محل بحث بوده است.
تدبیر24»از این رو در نظامات جدید انتخابات میتواند به عنوان امری نمایشی، حمایتی و در مواردی حتی توجیه کننده سیاسی مطرح باشد. اصولا غایت برگزاری انتخابات حاکمیت یافتن رای و نظر مردم در اداره کشور باز میگردد. بر اساس روح قانون اساسی و به صراحت اصل حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش موهبتی است که خداوند به مردم داده است. در نتیجه هیچ شخص یا نهادی به هیچ بهانهای و حتی بر اساس قانون اساسی در شرایط بحرانی نباید به بهانه امنیت موجبات محدود کردن آزادی مردم و قدرت انتخاب آنان را فراهم آورد. روشن است که شرکت در هر انتخاباتی باید برآورد کننده حداقل خواستههای جریانات سیاسی و مردمی باشد که میخواهند در انتخابات شرکت نمایند. به همین دلیل نمیتوان به مردم توصیه کرد چرا که اصل انتخاب به مردم برمیگردد. آنچه که در اندیشههای تئوری پردازان نظام از جمله شهید مطهری دیدهایم بدین نحو است که اگر مردم حتی صد بار اشتباه کردند نیز باید برای ارتقایشان اجازه انتخابات آزاد داشته باشند. به هر تقدیر این حق گروههای سیاسی است که در انتخاباتی اگر احساس کنند که شرایط حداکثری برای آنها فراهم است در آن شرکت کنند. گاهی گروه یا جریانات سیاسی مطلق شرکت در انتخابات را تحریم میکند که به صراحت باید گفت؛ جریان اصلاحات گرچه در مقاطعی در انتخابات شرکت نداشته، اما به هیچ عنوان مطلق انتخابات و در مسائل مصداقی انتخابات را تا کنون تحریم نکرده است. باید توجه داشت که حکومتها خصوصا با توجه به گستردگی مطالبات باید به طرف هرچه بیشتر منعطف بودن حرکت کند. انعطاف بیشتر در پذیرش کاندیداها و سلیقههای مختلف میتواند به افزایش توان دفاعی، امنیتی و کارکردی نظامها منجر گردد. اصلاحطلبان در سال 92 با ایجاد گشایش برای شرایطی که جامعه به سوی میانهروی سوق داده شود، وارد انتخابات ریاست جمهوری و پس از آن مجلس شدند. تمام این اقدامات در مدار اعتدال و میانهروی بر اساس تصمیمی بود که اصلاحطلبان، رئیس دولت اصلاحات و مجموعه نیروهای اصلی اصلاحطلب برگزیدند. باید توجه داشت اینگونه نبوده که مفهوم اعتدال را آقای روحانی برای اصلاحطلبان مطرح کرده باشد بلکه روش اصلاحات مبتنی بر روش اعتدالی و انتخاب گزینههای واقع بینانهتر برای دستیابی به آرمانهای خود بوده است. در نتیجه در انتخابات 92 پذیرش آقای روحانی و کنار کشیدن آقای عارف تصمیمی بود که از سوی اصلاحطلبان مقابل مردم گذاشته شد. امروز با توجه به برخی از سخنانی که از اردوگاه دلواپسان به گوش میرسد، تصمیماتی که برای حذف آقای روحانی یا محدود کردن قدرت قانونی وی شنیده شده و یا حتی بیان برخی از موضوعاتی که نظامیها بهتر میتوانند کشور را اداره کنند، حساسیتهایی را در میان مردم برانگیخته که در انتخابات خود را نشان خواهند داد. قاعدتا بیان دیدگاههای گوناگون میتواند نوعی علامت دادن به یکدیگر باشد. آقای حجاریان یا آقای بادامچیان زمانی که سخن از شرایط پیش رو میگویند گویی به صورت غیر مستقیم به گونهای شرایط پیش رو را برای هم به سنجه گذاشتهاند. با توجه به رخدادهایی که در ماههای گذشته اتفاق افتاد همه مسئولان بر این امر واقف شدند که نارضایتی مردم نسبت به ناکار آمدیها در حال افزایش است و ضرورت انسجام و همبستگی و به رسمیت شناختن تفاوتها امری ضروری و حیاتی است. بنابر این دست اندرکاران و کسانی که سیاستها را ترسیمم میکنند باید برای پایداری بیشتر نظام سیاسی به روح قانون اساسی که انقلاب بر اساس آن شکل گرفت یعنی حاکمیت ملت بر تعیین سرنوشت خویش وفادارانه تاکید نمایند.
محمد کیانوش راد، فعال سیاسی اصلاحطلب