تدبیر24»وضعیت ایران در نظام بینالمللی به گونهای است که از یک سو آمریکا با خروج از برجام درصدد است با تحریمهای جدید فشارها را بر ایران افزایش دهد و از سوی دیگر اروپاییها به اضافه چین و روسیه میخواهند به هر نحوی که شده با اقدامات مناسب و متناسب با پیشنهادهای معقول ایران را راضی و برجام را حفظ کنند. در این شرایط اخیرا رئیسجمهور با سفر به سوئیس و اتریش گام دیگری برای تحکیم روابط با اروپاییها و اعلام موضع دربرابر اظهارات زیاده خواهانه مقامات کاخ سفید برداشت. بسیاری معتقدند که با توجه به شرایط حساس بینالمللی سفر حسن روحانی به اروپا و دیدارهای گرم و صمیمانه با مقامات کشورهای اروپایی نشان از شکست سیاست آمریکا در جذب اروپاییها به سوی خود دارد و ایران با این کار توانسته خود را از انزوای سیاسی در جهان خارج کند. حال اینکه روحانی و مردان دیپلماسی کشور تا چه حد میتوانند در این راه موفق باشند و با توجه به بسته پیشنهادی اروپا چه تصمیمی در مورد آینده برجام اتخاذ خواهند کرد، باید به انتظار تحرکات آینده در این حوزه بود. برای بررسی سفر اخیر رئیسجمهور به سوئیس و اتریش و ابعاد و اهداف این سفر، «آرمان» با مهدی مطهرنیا، آیندهپژوه سیاسی و تحلیلگر مسائل بینالملل، به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
سفر اخیر رئیسجمهور به سوئیس و اتریش را چطور ارزیابی میکنید و چه اهدافی از آن متصور هستید؟
سفر روحانی به سوئیس و سپس اتریش حاوی پیامهای خاص خود در فضای سیاسی کنونی است. از یک منظر باید به این نکته توجه کرد که این سفرها پیش از این نیز در برنامه رئیسجمهور ایران قرار داشته، اما زمان این سفر باتوجه به خروج آمریکا از برجام و فشارهای فزاینده برای دیکته کردن تحریمهای جدید علیه ایران این سفرها را در مرکز ثقل نگاه محافل سیاسی قرار داده است. در داخل کشور با توجه به فشارهای موجود بر دولت دوازدهم و شخص حسن روحانی و فضاسازی احزاب و جناحهای رقیب دولت حاکم بر تهران، سفر به کشورهای اروپایی با عدم استقبال و اتلاف وقت کدگذاری شد. به گونهای که برخی از محافل سیاسی این سفرها را تنها به عنوان پاسخ رئیسجمهور به دعوت این کشورها تعبیر کردند. البته زمان و مکان این سفرها اهمیت دارد. از یک طرف زمان مسافرت در وضعیت کنونی با توجه به آغاز دور جدید تحریمهای آمریکا علیه ایران اهمیت پیدا میکند و زمینههایی از جلب توجه محافل را فراهم میسازد و از طرف دیگر سفر به سوئیس و اتریش فینفسه اهمیت دارد. سوئیس به عنوان پایتخت دموکراسی مدرن و پایتخت تجارت و بازرگانی شناخته میشود که سیستم بانکی معتبری دارد و در عین حال از بالاترین میزان ثبات سیاسی برخوردار است. مضاف بر آن سوئیس به عنوان حافظ منافع آمریکا در ایران شناخته میشود و میتواند به عنوان حلقه اتصال رسمی از منظر دیپلماتیک بین تهران و واشنگتن در چارچوب قوانین پذیرفته شده ایران محسوب شود. اتریش نیز بهواسطه اینکه پایتخت دیپلماتیک بینالمللی محسوب میشود و بهخاطر جایگاهی که در مذاکرات بینالمللی دارد از اهمیت برخوردار است. گویی سفر روحانی برای ایجاد فضایی مناسب در جهت راه اندازی دور جدیدی از مذاکرات بین ایران و اروپا شکل گرفته است، چراکه هدفگذاری سوئیس و اتریش در چارچوب محتمل بودن ایجاد دور جدیدی از مذاکرات میان ایران و طرفهای درگیر در پروندههای مختلف میتواند زمینهساز حرکت جدیدی باشد.
رئیسجمهور در سوئیس اظهار داشته که اگر نفت ایران صادر نشود دلیلی برای صدور نفت سایر کشورها نیز وجود ندارد؛ تحلیل شما از این سخن رئیسجمهور چیست؟
آنچه از سوی روحانی در سوئیس مطرح شد این بود که او بهگونهای تلویحی بیان کرد که اگر قرار باشد ایران نتواند صادرات نفتی انجام دهد، هیچ کشوری نخواهد توانست. این جمله از فشار آمریکا برای به صفر رساندن صادرات نفتی ایران در ماههای آینده و احتمالا همکاری برخی کشورهای منطقه خبر میدهد. این عکسالعملی است در برابر خبری که محتمل است سوئیسیها به طور رسمی به تهران اعلام کرده باشند. لذا عکسالعمل شدید روحانی بازتاب قابل قبولی پیدا میکند. بلافاصله بعد از سفر روحانی به سوئیس و تحرکات دیپلماتیک او، ماجرای دیپلمات ایرانی در صحنه بینالمللی و مفقود شدن یک خودروی صهیونیستی با اسناد محرمانه طرح میشود. از سوی دیگر رژیم صهیونیستی بخش ویژه ایران را در ساختار قدرت خود مشخص و برای نخستین بار یک ژنرال چند ستاره صهیونیست را در جهت مدیریت بخش ویژه ضد ایران مشخص و به جهان معرفی میکند. اینها سیگنالهایی از حرکتهای ضد تهران است که روحانی سعی کرده در سفر به سوئیس راهی برای حل و فصل آنها از طریق دیپلماتیک بیابد. در اینکه او تا چه اندازه موفق خواهد بود، باید گفت که رئیسجمهور در عرصه سیاست خارجی به عنوان حلقهای مهم در کنار دیگر حلقهها در عرصه سیاست خارجی حضور دارد و تصمیمگیری در این زمینهها صرفا با رئیسجمهور نیست.
برخی مطرح میکنند حضور فعال ایران در اروپا نشانگر به انزوا کشیدن آمریکاست؛ به نظر شما این گزاره تا چه اندازه درست است؟
اینکه ایران در عین وجود فشار آمریکا میتواند سفرهای پر تشریفات و با استقبال گرم کشورهای اروپایی را انجام دهد اهمیت بسیار دارد، اما اگر بگوییم این سفرها موجب میشود که انزوای سیاسی ایران در وضعیت کنونی کاملا شکسته و مهمتر از آنها به انزوای سیاسی آمریکا بدل میشود، نگرشی افراطی است. باید گفت در عین حالی که این سفرها از نظر نشان دادن چهره موفق ایران در گریز از انزوای مطلق در وضعیت کنونی به جامعه جهانی اهمیت دارد، اما نمیتواند نشان دهنده انزوای آمریکا در نظام بینالملل باشد. این نگاهی تقلیلگرایانه به حوزه سیاست است.