پس از مذاکرات ژنو۳، شاهد موضع گیریهای سیاسی برخی تندروهای مجلس علیه آقای ظریف هستیم. تا جایی که توانستند علیه وزیر امور خارجه موضع گیریهایی داشتند و به تخریب وی پرداختند. در حالی که وی یکی از موفقترین وزرای دولت یازدهم است.
کاری که ظریف انجام داده، کاری است کارستان. چرا که با این توافقنامه جلوی صدور
قطعنامههای بیشتر علیه کشور گرفته شد. روندی که دولت گذشته انجام داده بود و به
دلیل این بیتدبیری، هرروز قطعنامهای جدید علیه كشورمان صادر میشد. چه بخواهیم و
چه نخواهیم صدور قطعنامهها علیه ما بر اقتصاد کشور و در حوزههای فرهنگی و
اجتماعی تاثیر منفی داشته است. واقعیت این است که پول ما در کشورهای دیگر بلوکه
شده و ما نمیتوانیم از این دارایی استفاده کنیم و هر چیزی را با چند برابر قیمت
باید خریداری کنیم. این روند ضربه بزرگی به کشور وارد کرده و مانع از سرمایه گذاری
شده است. اکثر شهرکها یا نیمه کارهاند یا ادامه آنها متوقف شده و مشکلات زیادی
پیش آمده است. بیکاری در کشور غوغا میکند و تورم روبه افزایش است. حاکمیت باید
برای نسل جوان کاری کند. این نسل در حال پیر شدن هستند و با این ادبیات و موضع
گیریهای جهت دار و شعار دادن، مشکل جوانان حل نمیشود. کاری که ظریف انجام داد
این بود که در قدم اول، روند قطعنامه علیه ایران را قطع کرد و مقداری از دریچهها
را باز کرد. در این میان کشورهایی که با اسرائیل همکاری نزدیک داشتند از رژیم
صهیونیستی جدا شدند. واکنش اسرائیل به این توافقنامه و فریادهایی که میزند نشان
میدهد که قدم مثبتی برای کشور برداشته شده است.
اسرائیل میخواهد این توافقنامه به هم بریزد. به جای اینکه ما تلاش کنیم این توافقنامه ادامه داشته باشد، این افراد با موضع گیریها و امضا جمع کردنها و جو سازیها، میکوشند دوباره این شرایط نسبتا مطلوب را به هم بریزند. جای سوال دارد که چرا تندروها راهی را میروند که اسرائیل میرود؟ با همه ایرادهایی که ممکن است وجود داشته باشد، در یک مذاکره اینطور نیست که هرچه ما میگوییم گروه ۱+۵ قبول کند. در این وضعیت که آقایان ادعا میکنند با این توافق نامه ما ضرر کردهایم، بیایند بررسی کنند که چه بلایی سر ۸۰۰ میلیارد دلاری که در کشور خرج شده آمده است؟!
دلار ۱۰۰۰ تومان، ۳ تا ۴ هزار تومان افزایش یافت. ولی الان افزایش قیمتها کنترل
شده و بازار رونق گرفته است و امید به جامعه برگشته است. باید مشکلات را کنترل
کنیم و داد نزنیم و آب به آسیاب دشمن نریزیم. اکثر نمایندهها میخواهند برای مردم
کار کنند ولی برخی در برابر دولت موضع گیری تندی دارند و همان حرفی را میزنند
که اسرائیل میزند.
برخی که ادعای ذوب در ولایت دارند، عملا خلاف نظر رهبری حرف میزنند. زمانی که ایشان از تیم مذاکره کننده و توافقنامه حمایت میکند، این افراد تندروی میکنند. چرا این افراد تکلیفشان را با خودشان روشن نمیکنند؟
این سوال را باید از خود این افراد پرسید. این عملکرد تناقض در رفتار است. واقعیت
این است که نمیشود، زمانی که هنوز رهبری حرفی نزده بگویند ما فکر میکنیم که
رهبری چنین نظری دارد، ولی زمانی هم که ایشان درباره یک موضوع اظهار نظر میکند، این
افراد همچنان بر مواضع خود پافشاری میکنند و خلاف نظر وی حرف میزنند. زمانی که
رهبری میگوید که تیم مذاکره کننده بچههای انقلاب هستند، باید کوتاه آمد، چرا که
آخرین نظر را رهبری در سیاست خارجه اعلام میکند و خلاف این عمل کردن تناقض با
ادعاهای آنهاست. بد اخلاقیها ما را به اینجا رسانده. معتقدم سلایق ما سر جای
خودش باشد ولی باید منافع ملی را ببینیم. اینجامعه بسیاری از جوانان
بیکارند و منافع کشوراین نیست که باید بپذیریم فقر و مشکلات اقتصادی وجود دارد.
طبق یک حدیث، فقر که از در وارد شود، ایمان از در دیگر خارج میشود. اگر نخواهیم
این حقایق را بپذیریم نمیتوانیم ایمان و باور مردم را درست کنیم. ایمان و باور در
گرفتاریها درست نمیشود. باید قبول کنیم که نیاز به بازبینی در خیلی از نگاهها ست.
نسل جوان ما دارد پیر میشود ولی ما هنوز راه حل منطقی برای انها نداریم. ما میگوییم
مرگ بر آمریکا، من هم قبول دارم که مرگ بر همه ظالمان و سلطه گران باشد ولی جوانان
ما از بیکاری در حال ذوب شدن هستند و کسی پاسخگوی نیاز آنها نیست. سوال اینجاست
که چرا ما مسئولان دغدغه جوانان را سر نميدهيم و چرا از تریبون مجلس
فریاد رفع مشکل جوانان و جامعه را نداریم. چرا قادر نیستیم قانونی
بنویسیم که مشکلات بیکاری جوانان را حل کنیم؟ گناه این معضلات با کیست؟ آیا
آمریکا مقصر است؟ نه، مقصر ما هستیم و دولت. به این افراد میگويیم که دولت قبلی
که دست شما بود، چرا کاری نکردید؟
یکی از نمایندگان عضو جبهه پایداری گفته که به خاطر فیس بوک وزیر خارجه را عزل میکنیم. میخواهم بدانم نماینده میتواند در کوچکترین موارد چنین موضع گیریهایی داشته باشد؟
این یک نظر است و اگر قرار باشد وزیری عزل شود باید در صحن مطرح شود. هرنمایندهای
میتواند نظری را مطرح کند ولی اینکه آن موضوع پذیرفته شود یا نشود، نظر همه مجلس
است که چه رایی بدهند. ولی تصور من این است که در این جو و حمایت رهبری از ظریف و
اینکه گفتهاند: تیم مذاکره کننده از بچههای انقلاب هستند، چنین اتفاقی نمیافتد.
اگر روی این موضع گیریها تاکید شود، برخلاف نظر رهبری عمل شده است و نباید کاری
کنیم، تیمی که برای مذاکره میرود تنها باشد. نباید فضایی را ایجاد کنیم که این
تیم وقتی برای مذاکره میرود خود طرف مذاکره احساس کند که این تیم در داخل کشور هم
تنهاست و از حمایت داخلی برخوردار نیست. البته باید بگویم، حضرت موسی که برای
مذاکره پیش فرعون رفت از خدا خواست که به وی سعه صدر بدهد و قلبش را فراخ کند.
بنابراین با تیم مذاکره کننده باید با ادبیات مناسب تری صحبت کرد. گفتمان ادبیات
خاص خودش است و نباید از موضع قدرت با طرف مقابل حرف زد.
دولت قبل که داعیه این را داشت که تا پایان دوره خود، دومیلیون و پانصد شغل ایجاد میکند.
این انصاف نیست. نه تنها این وعدهها را عملی نکردند بلکه شرایط را بدتر کردند.
باید دست به دست هم دهیم و مشکلات را حل کنیم و اینقدر به یکدیگر پرخاش نکنیم.
این کارنامه درشأن مردم و شهدا نیست. بالاخره ۸ سال گذشته تمام شد و دولت جدید هم روی کار آمد. درست است که باید این دولت را هم نقد کرد، ولی چرا در نقد انصاف رعایت نمیشود؟
من با نقد کاری ندارم ولی این افرادی که هرروز دولت روحانی را نقد میکنند، در
دولت احمدینژاد حتی یک بار دولت را نقد نکردند. انسان منصف کسی است که دوست یا
دشمن خود را اگر میخواهد نقد کند، تفاوتی بین آنها قائل نشود. جالب است که این
افراد در دولت گذشته همه ویرانیها را توجیه میکردند در حالی که دستاوردهای این
دولت را تخریب میکنند.
این افراد به دنبال چه چیزی هستند؟
باید از خود آنها بپرسیم که به دنبال چه چیزی هستند ولی مهم این است که اگرانصاف
را رعایت کنیم، دوست و دشمن به ما احترام میگذارند. معتقدم انصاف نیمی از دین
است. با ادعا کردن، تهدید و محکوم کردن دیگران، نمیتوان خود را حفظ کرد. متاسفانه
امروزه کسی انصاف را نمیبیند. انصاف چیز خوبی است.
مرتضوی در بحث تحقیق و تفحص از تامین اجتماعی، خیلی جوسازیها علیه نمایندگان به راه انداخته است و یکسری اسامی را به عنوان متخلفانی که از وی پول گرفتهاند از جمله رئیس کمیته تفحص مطرح کرده، این موضوع را چطور میبینید؟
به تصور من در این باره مقصر مجلس است. آنها تحقیق و تفحصی را انجام دادهاند و
اگر مستندات این تحقیق درست است، باید مصر باشند و پای تحقیق خود بایستند و پرونده
و گزارش را به قوه قضاییه ارسال کنند. با جوسازی و متهم کردن یکدیگر کاری انجام
نمیشود. اگر نمایندهای تخلفی کرده باید با وی برخورد شود. البته اگر هم تخلفی
بوده و خود مرتضوی هم این پولها را داده است که خودش سردسته خلافهاست و باید
هم با نمایندگان و هم مرتضوی که اشاعه دهنده این فساد است، برخورد جدی شود. به نظر
من بایدهیات رئیسه مجلس و هیات تحقیق و تفحص از قوه قضاییه بخواهد که با این افراد
برخورد کنند. اصلا مرتضوي عددي نيست كه بخواهد در مقابل مجلس بايستد.
این شائبه وجود دارد که قوه قضاییه با مرتضوی برخورد قضایی نمیکند.
این موضوع کوچکی نیست و باید نمایندگان موضوع را پیگیری کنند. تحقیق و تفحص از یک
یا دونفر نیست و هیات رئیسه باید موضوع را بررسی کند. الان مجلس در مقابل قوه
قضاییه قرار دارد و اگر مجلس به این نتیجه رسیده که تخلفی صورت گرفته، باید مصرانه
از قوه قضاییه بخواهد که با متخلف برخورد کند. نباید اجازه دهیم که یک نفر برای
مجلس تعیین تکلیف کرده و علیه آن جو سازی کند. البته اگر این نمایندگان هم بدون
مستنداتی با آبروی دیگری بازی کرده است، باید با آنها برخورد شود.
ضعف اصلی کجاست؟
به نظر من مجلس در این باره ضعیف عمل کرده است. اگر گروه تفحص به جای دفاع
از خودشان از هیات رئیسه و قوه قضاییه بخواهند که موضوع را پیگیری کنند، این موضوع
کش دار نمیشود. خیلی زشت است که فردی جرات کند مجلس را زیر سوال ببرد. مجلسی که
نتواند در برابر یک فرد خاص با قاطعیت تصمیم بگیرد، چطور میخواهد در برابر مجرمان
بزرگی که تخلف میکنند بایستد!
فکر نمیکنید که زمان آن رسیده از تنگ نظریها دست برداشته و اجازه بيان افكار مختلف را هم بدهیم و فضا را بازتر کنیم؟
ببینید در مطالعهای که من کردم به اکثریت مجلس هم گفتم، تصور من این است که
هیچ چیزی به اندازه وحدت در جامعه قدرت ایجاد نمیکند. وحدت به این معنی نیست که
هر چه من گفتم شما بپذیرید. وحدت یعنی من و شما و ما و مجموعه کسانی که با هم
هستیم، در اصول مشترک با یکدیگر حرکت کنیم. در مقابل سلایق هم کوتاه بیاییم. قطعا
من و شما هریک سلایقی داریم که با یکدیگر نمیخواند ولی برای اینکه یک جامعه قدرت و
انسجام داشته باشد، قدم اول این است که ما نقاط اشتراک را پیدا کنیم و بر آنها
متمرکز شویم. ما همیشه اختلافات را بزرگ میکنیم که این باعث شکاف بین جامعه و
گروهها و نظام میشود. این روند وحدت و انسجام را به هم میریزد و ناخودآگاه هیزم
در آتش دشمن میریزد. یعنی ما کاری میکنیم که شکاف و تفرقه را افزایش میدهیم و
این فاصله اجتماعی یعنی ضعف و از بین رفتن اتحاد اجتماعی. رسول خدا در جریان جنگ
احد زمانی که عدهای از مسلمانان کارشکنی کردند، بعد از جنگ همه مسلمین را جمع میکند
و آنها را میبخشد. همان شب آیه نازل شد که به خاطر رحمت خداست که با اینها
ملایم بودی. اگر تو آدم خشنی بودی کسی کنارت جمع نمیشد. بگذر از کسانی که از رسول
خدا اطاعت نکردند. خداوند میفرمایند بر همینها استغفار کن و با همین آدمها
مشورت کن. وقتی تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن. پیامبر کسانی که در کشتار مسلمین دست
داشتند مانند خالد بن ولید را فرمانده لشكر اسلام میکند. ما بودیم با خالد بن
ولید چه میکردیم؟ ابوسفیان و هند جگر خوار را مورد بخشش قرار میدهد و خانه آنها
را از گزند مصون میدارد. معتقدم دلیل پیروزی اسلام همین برخوردها بود.
حالا من در اینجا اشتباهی میکنم، شما از من میخواهی بگویم غلط کردم. من اگر
نگویم غلط کردم و شما هم نپذیرید نتیجه به اختلاف اجتماعی میانجامد که به ضرر همه
است.
تنها با حرف و شعار دادن میتوانیم کاری کنیم یا نیاز به اقدامات عملی طبق نظر اسلام است؟
تا شکاف پر نشود و وحدت شکل نگیرد این سخنان غیر از تعمیق شکاف، کاری از پیش نمیبرد.
ما باید راهی پیدا کنیم تا به اختلافات دامن نزنیم، و بتوانیم وحدت را شکل دهیم.
با شعار دادن نمیتوان کاری از پیش برد. در مورد آقای هاشمي رفسنجانی این
همه سخن گفته شد، بسیاری علیه او حرف زدند، عکس العمل جامعه چه بود؟ آن چیزی
که اصل است وحدت ماست و همان چیزی است که باید بپذیریم حتما سلیقه افراد با
یکدیگر فرق دارد، ما باید در اصول یکسان باشیم. نه اینکه به خاطر سلایق یکدیگر را
تکفیر و زندانی کنیم.
متاسفانه شاهد هستيم كه از برخي تريبونهاي رسمي سخناني گفته ميشود كه به اختلافات در جامعه دامن ميزند در اين مورد چه كاري ميتوان كرد؟
نتیجه این حرفها همین است. من نمیخواهم به شکافی دامن بزنم. هم اصولگرایان و هم
اصلاح طلبان باید کنار یکدیگر قرار بگیرید. اینگونه نیندیشیم که طرف مقابل تمام
نواقص را دارد و ما بیعیب هستیم. با دعوا کردن نمیتوان کاری کرد. باید دست به
دست یکدیگر بدهیم که فرد تواناتر را بیاوریم نه اینکه به دنبال این باشیم که
افراد باند خود را بیاوریم. متاسفانه ما نسبت به این مسائل بیگانهایم. ریشه
مشکلات ما ریشه در همین مباحث اخلاقی دارد که با آن بسیار فاصله داریم. به نظرم
اگر وحدت داشته باشیم هیچ قدرتی نمیتواند ما را زمین بزند ولی اگر وحدت نداشته
باشیم، انسجام هم نداریم.
چیزی که مهم است آن است حکومت برای مردم است، خب، چیزی که مطالبه مردم است را چرا نباید مورد توجه قرار داد؟
بالاخره ما باید به حرف مردم گوش دهیم و حق نداریم به مردم بگوییم غلط کردهاید.
اینگونه هم نیست که مردم فقط اطرافیان من باشند. کسانی هم که دور من نیستند مردماند
و اگر کسی مثل من حرف نزد بگوییم آنها فتنه گرند. اینها باعث تعمیق شکافها و
اختلافات میشود و هر چقدر این شکافها عمیقتر شود، به هم رساندن دو طرف سختتر
میشود. حضرت علی (ع) میفرماید: نگو من امیرم، دستور میدهم که اطاعت کنی.
این ادبیات سه پیامد دارد. قلب را سیاه میکند، دین را سست میکند، تغییر و انقلابها
را نزدیک میکند. ما اگر امام را بخواهیم باید به دستورات امام و بزرگان دینمان
عمل کنیم، نه اینکه حرف بزنیم ولی خلاف آن عمل کنیم.
برای ریاست جمهوری دوره بعد قصد کاندیدا شدن دارید؟
نه، ما الان به دنبال این هستیم که در کمیسیون بهداشت کاری کنیم کسی که به سیستم
ما میآید خدمت با کیفیت بگیرد و زندگی َ را از دست ندهد. در واقع خدمت بگیرد و
بعد به ادامه زندگیاش بپردازد. اگر ما بتوانیم این کار را انجام دهیم یک رسالت
مهم خود را در مجلس انجام دادهایم. ما نمیتوانیم بگوییم همه کارها را درست میکنیم.
هر کمیسیون باید وظایف محوله خود را انجام دهد. اگر ما در کمیسیونهای
مربوطه حرف صحیح و منطقی بزنیم، چرا باید در جامعه این مقدار بیکار داشته باشیم؟
این مقدار مشکلات اخلاقی و رفتاری وجود داشته باشد؟ یا ما بلد نیستیم حرف درست
بزنیم و یا بلد نیستیم حرف درست را درست اجرا کنیم و یا بلد نیستیم بر آن نظارت
کنیم. مقصر ما هستیم، نباید دنبال مقصر گشت. ما قانون گذاریم، و چیزی که از
شورای محترم نگهبان خارج میشود نهایتا باید در میدان عمل، اجرا شود. اما متاسفانه
همان قانون را فردی میگوید قبول ندارم! تو چه کاره هستی که قانون را قبول نداری؟
متاسفانه بعضی بزرگان ما هم کاری به کار این فرد ندارند و برای او کف هم میزنند.
نتیجه این میشود که سنگ روی سنگ بند نمیشود.
بودجه بهداشت را چطور میبینید؟ فکر میکنید کفایت میکند؟
چیزی را که ما در مجلس به آقایان گفتیم این بود که انتظار ما از دولت عمل کردن به
قانون است. همان چیزی که بارها در صحبتهایم و گفتو گوهايم با مسئولان و کارشناسان
و... داشتم، گفتم. قانون، سلایق را به کناری میگذارد، قانون در حقیقت یک انسجام و
وحدت ملی ایچاد میکنید. به ما بگویند سال آینده چند درصد قانون را اجرا میکنند و
چه زمانی تمام قانون اجرا میشود. اگر جایی هم مشکلی دارند در چارچوب قانون مسائل
را حل کنند. در واقع تکلیف همه ما در چارچوب قانون روشن شود. آن چیزی که در
شرف وقوع است همان افزایش درصدی است که این منطق قانونی ندارد. منطق چانه
زنی است. هر کس چانه بزند به او پول بیشتر میدهیم. دلمان برای کسی بسوزد به او
پول میدهیم. معیار باید قانون باشد و نه دلسوزی یا چانه زنی. امروز ما مشکلاتاقتصای
عدیدهای داریم. نخواهیم توانست صد در صد قانون را پوشش بدهیم اشکال ندارد، ولی
باید بگویند هر سال چند درصد قانون اجرایی میشود. اگر عزم و اراده بر این باشد که
در چارچوب قانون حرکت کنیم و عزم و اراده هم در قانون اولویت را بر نیازمندان
بگذارد ما خواهیم توانست با همین بودجه مشکلات را که کمر عدهای را خم میکند حل
کنیم
در زمینه بهداشت فکر میکنید بودجه تخصیص داده شده کفایت میکند؟
طبیعتا نه. در ظاهر اعتباری که از بودجه عمومی گذاشتهاند نسبت به سالهای قبل
بیشتر است. قبلا ۱۱درصد کل بودجه دولت به بهداشت تخصیص مییافت اما الان ۱۵درصد
شده است. بالاخره این تلاشی را میرساند که میخواهد کمکی بکند ولی حرف ما این است
که با این احتمال یا غیر احتمال کاری نداریم. ما میگوییم قانون را اجرا کنیم. از
این زاویه میتوان از دولت تشکر کرد که به بهداشت و درمان نگاهی دارد ولی هنوز به
هر حال دو بحث وجود دارد: ۱. تخصیص منابع ما در جهت اولویتها که محرومین و
روستاییان و مستضعفان جامعه ما هستند که منابع ما باید آنها را ببیند. ما نباید
این پول کم را به خدمات سطح سوم و فوق تخصصی بدهیم، ما باید این را به اکثریت
جامعه و خدمات سلامت کلی بدهیم. که هم امید را به زندگی بیشتری ایجاد میکند و هم
پوشش همگانی ایجاد میکند و باید کاری کنیم که این پول به سمت اقشار آسیب پذیر
برود. سرانهای که در نظر گرفتهاند میشود ۱۶۵ دلار، ۱۶۵ دلار سرانه سلامت در
اروپا ۳۵۰۰ دلار است و در آمریکا ۸۰۰۰ دلار است. در همین ۱۶۵ دلارر سرانه ما کسانی
را داریم که سهمشان از این سرانه ۳۰۰۰ دلار است و کساني هم هستند که ۱ دلار این
سرانه استفاده نمیکنند. یعنی بیعدالتی در منابع محدودی کردیم. بیعدالتی در
تخصیص منابع و در پرداخت آن.
ایراد کجاست؟
این قسمت مال مدیریت است. یک سیستم مدیریت باید سعی کند پول محدود را عاقلانه
توزيع كند، به نیازمندان دهد و سعی کند نیازمندان بیشتر از این سرانه استفاده
کنند. متاسفانه امروزه توانمندان بیشتراز این بودجه استفاده میکنند تا افراد ضعیف
و این خیلی بد است.
منبع:قانون
معصومه معظمی