در برنامهای رادیويی اعلام شد که میگویند جنگ اقتصادی است! خوب در چنین شرایطی که دشمن برای کشور ایجاد کرده است ما برای هزار و پانصد هزار میلیارد تومان نقدینگی سرگردان چه کردهایم؟
برای جذب این حجم کلان از نقدینگی قانون معافیت پانزده سالهای را مثل مناطق آزاد وضع کنید تا دلالی، گرانی، اشتغال، تولید، ارزبری و ارزآوری کشور مدیریت شود. برای ایرانیان خارج از کشور که در نقاط مختلف جهان پول و سرمایه کلانی در اختیار دارند فرصت بدهیم تا با قانون سرمایهگذاری خارجی در ایران سرمایهگذاری کنند و نگران سودآوری و بازگشت سرمایه و پول خود نباشند. برای کسانی که پول خود را به بانک میسپارند و به دنبال سپردهگذاری در سیستم بانکی کشور هستند تسهیلات قائل شویم. دولت و سیستم بانکی کشور در رأس آنها بانک مرکزی به این افراد، تعهد بدهد که هنگام سر رسید دوران سپردهگذاری خود و در موعد بازگشت سرمایه اولیه، ارزش ابتدایی و قدرت خرید او تضمین شود و پس از چند سال سرمایه سپردهگذار به نصف کاهش پیدا نکند که هیچ حتی بانک مرکزی متعهد شود چند درصد بیشتر از سرمایه اولیه آورده را بازگرداند که ضرری متوجه این افراد نشود. زیرا بانک در طول مدت زمان سپردهگذاری شده از آن پول استفاده کرده و به قدر کافی سود برده است پس زمان ارائه تسهیلات و پرداختهای تشویقی، بانکها نباید خساست به خرج دهند؛ گو اینکه چنین امری میتواند مشوق خوبی برای جمع آوری سرمایههای سرگردان باشد به شرط آنکه بانکها هم پول مردم را خرج بنگاهداری و خرید ملک و املاک نکرده و در بهبود شرایط کسب و کار و تولید کوشا باشند. متاسفانه یکی از مشکلات ما عدم جسارت مجلس شورای اسلامی در قانونگذاری و تصمیمگیریهاست. به عبارت دیگر مجلس جسارت انجام بسیاری از کارها را ندارد! روی سخنم با همه مسئولان کشور است که باید تا دیر نشده کاری کنند. این همه وسواس و تأنی در انجام امور و تصمیمگیریها برای چیست؟ هزاران راه برای خدمت رسانی و انجام وظیفه و تصمیمگیری وجود دارد که میتواند بهترین راه برای پاسخ به جنگ ناعادلانه اقتصادی دشمن باشد که باید برای انجام آنها جرأت وجود داشته باشد. مسئولان باید جسارت انجام کارها و اقدامات در راستای منافع ملی را داشته باشند. مسئولان ما در تمام قوا و دستگاهها و نهادها باید از جنس مردم و در خدمت مردم باشند و با اقدامات و کارهای مفید و عاقلانه خود به جامعه روحیه همکاری، وحدت و کار و فعالیت برای آبادانی کشور را بدهند و در همه امور آمال و آرزوهای خود را در اندازه واقعیات (واقع بینی و نه واقعگرایی) استانداردسازی کنند. بهطور مثال در بحث تامین اجتماعی نباید فانتزی و شعاری رفتار کرد. این بخش بسیار مهم و اساسی است اما تا وقتی که مانع حداقلها نشود. اگر مسئولان ما میتوانند، تلاش خود را برای بهبود این بخش به خرج دهند وگرنه از خیر آن بگذرند و به دنبال طرحها و برنامههای اشتغالزا بروند و شغل ایجاد کنند. باید دست همه در ایجاد اشتغال و بهبود وضع تولید کشور باز باشد نه اینکه مسئولی توان ایجاد اشتغال را ندارد و اجازه انجام این مهم را به دیگران و افراد خبره و متخصص بخش خصوصی هم نمیدهد! بنابراین ما به طور حتم نیازمند تأمین اجتماعی و رسیدگی به امور بازنشستگان هستیم ولی تا رفع معضل بیکاری میتوان هزینه تامین اجتماعی و رفاه این بخش و رسیدگی به امور بازنشستگان را از خزانه پرداخت کرد و یا اگر پولی در این بخش و برای اختصاص به این امر وجود ندارد (بهواقع اگر پولی نیست) آن را به تاخیر بیندازید و بودجه را صرف اشتغالزایی کنید تا معضل بیکاری حل شود زیرا ادامه چنین معضلی نه پسندیده است و نه مصلحت کشور و مردم است.
ابوذر ندیمی، نماینده سابق مجلس