"طبقهی اجتماعی" یک ابزار برای تفکیک گروهها در جامعه است و افرادی که در سلسله مراتب اقتصادی، اجتماعی و شغلی جایگاه یکسانی دارند، در یک طبقه قرار میگیرند.
جهتگیریهای ارزشی افراد طبقات اجتماعی پیامدهای مختلفی دارد. مثلا اگر طبقات اجتماعی ارزشهایی همسو با توسعه داشته باشند جامعه به راحتی در مسیر توسعه حرکت میکند؛ در غیر این صورت، روند توسعه مختل خواهد شد.
از آنجا که در ایران تلاش زیادی برای بررسی طبقات اجتماعی انجام نشده است، دکتر حمیدرضا جلایی پور؛ عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران و دکتر خیام عزیزی مهر؛ دکترای جامعهشناسی اقتصادی و توسعه از دانشگاه تهران در پژوهشی ارزشهای طبقاتی در جامعهی ایران را مورد بررسی قرار دادند.
در این مطالعه از "شغل" به عنوان معیاری برای سنجش طبقه استفاده شده است. افرادی که سهگانهی "اقتدار شغلی" یعنی مالکیت وسایل تولید، " اقتدار سازمانی" یا "مدیریت، مهارت و تخصص" را دارند و علاوه بر اینها دارای درآمدهای ماهانهی دهها میلیون تومانی، خودروهای لوکس هستند و در مناطق به اصطلاح «شمال شهر» تهران زندگی میکنند، طبقهی بالا در نظر گرفته شدند.
افرادی که فاقد سهگانهی اقتدار شغلی هستند به عنوان طبقهی کارگر یا طبقهی پایین دستهبندی شدند. در طبقهی متوسط هم افرادی که بخشی از سهگانهی اقتدار شغلی را داشتند یعنی بخش مدیران دولتی و افسران عالیرتبهی نظامی بخش سنتی بازار و بخش جدید بازار قرار گرفتند.
این پژوهش با روش کیفی انجام شد و برای بهدست آوردن دادهها از مصاحبهی نیمه ساخت یافته استفاده شده است. با افرادی از سه طبقة بالا، متوسط و پایین در شهر تهران در بازهی زمانی اردیبهشت تا تیر ۱۳۹۶ مصاحبه انجام شد. اکثر مصاحبهها در محل کار افراد و تعداد اندکی از آنها نیز در فضاهای عمومی مثل پارک انجام شد. تعداد کل مصاحبهها از هر سه طبقه ۶۸ مورد بود.
تمام مصاحبهها پیادهسازی و سطر به سطر به شیوهی «کدگذاری باز» کدگذاری شدند. سپس مقولات و مضامین مهم آنها استخراج و براساس تحلیل محتوا و تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتههای بدست آمده در چهار مقوله "ارزشهای اجتماعی"، "ارزشهای اقتصادی"، "ارزشهای مربوط به عدالت و نابرابری"، و "ارزشهای توسعهای" دستهبندی شدند.
در تحلیل و ارائه یافتههای این پژوهش هر جا از طبقه و طبقات صحبت میشود منظور افرادی است که به نمایندگی از این طبقات مورد مصاحبه قرار گرفتهاند و کل طبقه منظور این پژوهش نیست.
طبقات اجتماعی و تناقضها
یافتهها نشان داد که "منفعتطلبی"، "محاسبهگری"، " پولمحوری" و "رقابتجویی" و به عبارتی دیگر ارزشهای جامعهی بازار، برای بخش زیادی از جامعهی ایران تبدیل به ارزش شده که نگرشها و کنشهای افراد را نیز تحت تأثیر قرار میدهند.
هرچند اکثر افراد در حالت عادی رواج این ارزشها را مورد انتقاد قرار میدهند، اما در موقعیتهایی که منافعشان ایجاب کند به آنها متوسل میشوند. این ارزشها، در میان طبقات مختلف به یک میزان رواج ندارند. طبقات پایین و بالای جامعه با شدت بیشتری این ارزشها را در زندگی روزمره وارد کرده و برنامههای زندگی خویش را با آنها تنظیم میکنند، هرچند نظم مبتنی بر چنین ارزشهایی را هم مطلوب نمیپندارند، اما پیروی از آن را در شرایط امروزی لازمهی موفقیت میدانند. بخش بازاری جدید طبقهی متوسط که در مشاغل بازاری جدید (به غیر از بازار سنتی و بیرون از بازار بزرگ تهران) فعالیت دارند نیز با طبقات بالا و پایین همراهی دارد.
طبقات و پذیرش مسئولیت اصلاحات و تغییرات اجتماعی
در این میان سایر لایههای طبقهی متوسط به همراه لایهای از طبقهی بالا همراهی کمتری با چنین ارزشهایی دارند. لایههایی که با این ارزشها همراهی میکنند، تمایل چندانی برای پرداخت هزینهی تغییرات و اصلاحات اجتماعی ابراز نکردهاند و کمتر حاضر به پذیرش مسئولیت جمعی در قبال آن هستند، بلکه اصلاح آن را منوط به اراده و وظیفهی دولت میدانند؛ در حالیکه لایههایی از طبقهی متوسط و بالا که با غلبهی چنین ارزشهایی در زندگی روزمره مخالفاند، خواهان اتخاذ مسئولیت جمعی بیشتر در قبال آن هستند. با توجه به اینکه طبقهی متوسط، طبقهای یکپارچه و منسجم نیست، لایههای مختلف آن از ارزشهای مختلف و حتی متضادی برخوردار هستند، پدیدهای که میتوان از آن به شکاف درون طبقاتی تعبیر کرد. پیروی از چنین ارزشهایی سبب شده که نظم اجتماعی دستخوش دگرگونی شود.
طبقات اجتماعی: منافع فردی یا جمعی؟
منافع فردی همواره با منافع جمعی گره خورده است و لذا برقراری توازن بین آنها برای حفظ نظم اجتماعی ضروری است، زمانی که توازن بین این دو ایجاد شود نظم اجتماعی برقرار خواهد ماند، اما مشکل در اینجا است که کسانی میخواهند منافع جمعی را در خدمت منفعت فردی قرار دهند، از اینرو، توازن و نظم اجتماعی به هم میخورد و نابسامانی اجتماعی بروز میکند. زمانی میتوان نظم اجتماعی را برقرار کرد که اکثریت جامعه به این توازن معتقد و برای حفظ آن کوشا باشند، اما زمانی که خودخواهی، فردگرایی و منفعتطلبی رواج مییابد، افراد به دنبال افزایش سهم منفعت فردی از منافع عمومی میروند.
امروزه در جامعه ما به نظر میرسد این توازن به هم خورده است و بیشتر افراد، از طبقات مختلف، سعی دارند سهم بیشتری از منفعت عمومی را در خدمت منافع شخصی خویش در بیاورند. با وجود این طبقهی متوسط (به جز بخش بازاری جدید آن) و یک لایه از طبقهی بالا سعی در ایجاد چنین توازنی دارند و میتوان آنها را به عنوان نیروهای اصلی پیشبرد اصلاحات در ایران در نظر گرفت.
به اختصار میتوان گفت که طبقهی بالا به همراه بخش بازاریِ جدید طبقهی متوسط، در پی دفاع از منافع طبقاتی و بهرهگیری بیشتر از شرایط موجود هستند. دیگر لایههای طبقهی متوسط در پی بهبود کیفیت زندگی و محیط پیرامونی از طریق ارتقاء سطح تأمین نیازها و به همراه یک لایه از طبقهی بالا مایل به مشارکت در اصلاحات اجتماعی هستند. طبقهی پایین نیز در تلاش برای تثبیت پایداری تأمین نیازهای اساسی زندگی و تطبیق یافتن با شرایط موجود است.
این مقاله در آخرین شمارهی نشریهی علمی-پژوهشی «مطالعات جامعهشناختی» دانشگاه تهران منتشر شده است.