تدبیر24»تلاش کردم که گفتگوی صریحی با آقای دکتر ظریف انجام بدهم. چند روز مطالعه کردم تا سخت ترین مباحث حقوقی در روابط بین الملل و برجام را بتوانم به زبان ساده تر که بیشتر مورد پسند مخاطب ارزشمند صبحگاهی ست، مطرح کنم. همچنین اصل شفافیت و اهمیت دادن به ابهامات ذهن عام مردم که سرور و ولی نعمت همه ی ما هستند را رعایت کنم. حتما که ایرادهای بزرگی هم داشته ام. اما انصاف کنید.
در ثانیه ای از دو ساعت گفتگو به نقل از پیامهای درج شده ی مردم در فضای مجازی خطاب به آقای وزیر عرض می کنم که به دلیل عدم توضیح شفاف، برخی مردم آنقدر عصبانی هستند که نوشته اند "خزر را چند فروخته اید". جناب ظریف وجود این جملات و حتی نسبت هایی مانند "خیانت" را تایید فرموده و با گشاده رویی پاسخ می دهند. اما حکفرمایی تیترها آغاز می شود. گستاخی رشیدپور. پرسشهای گستاخانه و ... حتی کارشناس محترم از آن سوی دنیا بدون آنکه یک بار فیلم را تماشا کند، بر پایه ی همان تیتر، تحلیل می نویسد و توصیه به عذرخواهی می کند. و یا فلان چهره سیاسی اسبق که بابت عدم شفافیت و نقادانه بودن گفتگوی من با آقای رییس جمهور مقاله انتقادی نوشته بود این بار همان مقاله را با گلایه از شفافیت و منتقدانه بودن گفتگو بازنویسی می کند. انصاف کنید. عذرخواهی بسیار پسندیده است
من هم بارها بابت اشتباهات سهوی و یا عمدی عذرخواهی کرده ام. اما به گمانم وظیفه کارشناسان تزریق آرامش و توصیه به تعمق است و نه تیتر دیدن و تیتر ساختن. آقای دکتر ظریف با کمال بزرگواری به من گفت که هیچ خط قرمزی ندارد و از من خواست که آزادانه بپرسم. پرسیدم. پاسخ داد. مردم دیدند. با لبخند و مهربانی استودیو را ترک کرد. حالا من مانده ام و تیترها. ضعیف نیستم. اما انسانم. گاهی خسته می شوم. گاهی می گویم رها کنم این همه هیاهو را. رها کنم