این باور چنان فراگیر شده است که حتی تعدادی از دانشآموختگانِ دوستدارِ طبیعت، کتاب و نشریه نمیخرند و آن را در فضای مجازی میجویند و گاهی رایگان دانلود میکنند!
در حالی که بخش عمدهای از کاغذ برای چاپ کتاب و روزنامه و مجله از چوب جنگلهای صنعتی و مصنوعی به شکل کاشت نهال در زمینهای بارور و زراعت چوب که باعث افزایش تعداد درختان جهان میشود و بخشی دیگر (حدود 40 درصد) با استفاده از محصولات جانبی کشاورزی مانند ساقهی پنبه و باگاسِ تولیدشده در کارخانههای نیشکر تهیه میشود.
اما آن روی سکه؛ بر اساس تحقیقهای میدانی روزانه سههزار تُن زغال برای قلیان در ایران مصرف میشود (دویست تُن در تهران با گردش مالی دو میلیارد تومان است) که برای تهیهی آن به طور متوسط 9هزار تُن چوب مصرف میشود!
اگر میانگین وزن درختان را هزار کیلوگرم حساب کنیم، روزانه 9هزار درخت دود میشود و به هوا میرود.
اما این همهی درد نیست. به همین میزان و شاید بیشتر زغال برای منقل (کباب و غیره) مصرف میشود؛ یعنی 18هزار درخت، هرچند بخشی از آنها خشک و فرسودهاند، و با این خشکسالی که ایران را فراگرفته، هر سال از وسعت جنگلهایمان کاسته میشود و باغ منقلداران و قلیانداران آباد.
بر اساس آمار رسمی سایت «خانه کتاب»، در سه ماه آخر سال 1396 در مجموع 31 میلیون جلد کتاب در ایران چاپ شده است؛ یعنی روزانه حدود 345هزار جلد. اگر وزن متوسط کتابها را یک کیلوگرم حساب کنیم، روزانه 345 تُن کاغذ برای چاپ کتاب مصرف میشود. در کنار هم قرار دادن این رقمها، نشاندهندهی عمق فاجعهی زیستمحیطی و زیانهای جسمانی است؛ مصرف روزانه ششهزار تُن زغال از چوب جنگلهای ایران که قابلبازیافت هم نیست؛ آن هم در برابر 345 تُن کاغذ برای چاپ کتاب که 80 درصد آن از خارج کشور وارد میشود!
خانمها و آقایان، دوستان و دشمنان محیط زیست، به غیر از زغال برای کباب و غیره، در این مرز پٌرگهر هر روز دستکم دو میلیون جلد کتاب بر آتش قلیانها کباب میشود!