«كنسرت رايگان با همه فراز و فرودهايش گذشت و در اين رهگذر تجربه من از شناخت واقعيت هاى جامعه بيشتر از پيش شد.
شايد اگر روزى عنوان شود در طى يك سال اخير چه افراد و جريان هايى موافق اين كنسرت بودند و براى اجرا شدنش تلاش و رايزنى كردند و چه افراد و جريان هايى سعى در كارشكنى و سنگ اندازى داشته اند براى اكثر مردم باور كردنى نباشد. چون آنچه حقيقت است با آنچه تصور خيلى از ماهاست خيلى متفاوت است.
اين كه طيفى از روزنامه ها مدت ها تيتر اولشان برپايي كنسرت خيابانى بود ولى در قبال اين كنسرت موضعى بالاتر از سكوت محض نگرفتند هم براى من عجيب نبود. چون ديگر پس از بيست سال فعاليت حرفه اى،مناسبات حاكم بر فضاى موسيقى ايران را مى شناسم.
خوشحالى من از شادى مردمى است كه با يك حس خوب و مثبت به خانه هايشان رفتند و مى دانم اين انرژى مثبت را فردا و فردا ها باخود به جامعه برده اند و در شهر پراكنده كرده اند.
به هر روى اميدوارم اين اتفاق آغاز خوبى براى اجراى اينگونه كنسرت هاى رايگان از سوى همه اهالى موسيقى باشد.
از همه ممنونم، حتى پليس محترم اماكن كه اخيراً بنده را ممنوع الكار كردند. بخاطر اينكه مجوز بنده فقط براى پلى بك صادر شده بود ولى ما با اركستر و نوازندگان خانم و آقا روى صحنه رفتيم.
من نيز اين موضوع را شنبه گذشته متوجه شدم وقتى از سوى مديرعامل محترم برج ميلاد تهران از رفتن روى صحنه منع شدم و اين ممنوعيت به بنده ابلاغ شد.
البته اقرار مى كنم كه سه ساعت مانده به آغاز كنسرت خيابانى در پارك آب و آتش، اين موضوع كه نبايد اركستر روى استيج بيايد و فقط اجازه پلى بك دارم به صورت تلفنى قوياً به بنده گوشزد شد ولى بنده اهميتى ندادم حتى نگذاشتم رهبر اركستر و اعضاى محترم گروه بويي ببرند.
اين كنسرت بايد اجرا مى شد و بنده حاضرم تاوانش را به تنهايى بپردازم.»
دوستتان دارم و به امید ایرانی شاد