در طرحهای جدیدی که آموزشوپرورش طراحی کرده با نگاه جدیدی تلاش شده است، دانشآموز دبستانی از دنیای کودکی خود کاملا جدا نشود و در کنار درس و مدرسه فرصتی هم برای کودکی داشته باشد شاید با همین نگاه بود که عید ۹۷ بچهها به جای پیک نوروزی به سراغ قصهگویی و داستان نویسی رفتند.
در اقدام جدید دیگر، آموزشوپرورش طرح حذف مشق شب برای دانشآموزان پایه اول تا سوم ابتدایی و طراحی دو ساعت از برنامه درسی با اختیار مدرسه و معلم برای پایههای چهارم تا ششم ابتدایی و متوسطه اول را وارد فاز اجرا کرده است.
این دو برنامه به ویژه حذف مشق شب که تا پیش از این با رویکرد سنتی ارائه میشد حکایت از نگاه تحولی به برنامههای آموزشی دوره ابتدایی دارد اما اجرای این طرح در میدان عمل یعنی مدارس با آنچه که بر روی کاغذ نوشته شده است، هماهنگ نیست یعنی حذف مشق شب و ارائه تکالیف مهارت محور در مدارس دولتی اجرا نمیشود و همچنان دانشآموزان دبستانی باید مشقهای سنگین را با همان رویکرد سنتی بنویسند.
اما چرا طرحهای جدید و تحولی آموزشوپرورش که در بسیاری از کشورهای دارای سیستم آموزشوپرورش پیشرفته سالهاست اجرا میشود، در مدارس ایران آنگونه که مدنظر طراحان است اجرا نمیشود و همه چیز فقط بر روی کاغذ خوب پیش میرود؟ برخی معلمان به طرحهای تحولی توجه ندارند و به همان روش سنتی خود حرکت میکنند، هنوز هم خانوادهها به خاطر مشق شب با بچههای دبستانی درگیر هستند و توسط معلم به مدرسه فراخوانده میشوند. با در نظر گرفتن تمام این شرایط سوال این است که چرا طرحهای تحولی در میدان عمل یعنی در مدارس رنگ اجرا به خود نمیگیرد؟
آموزشوپرورش برای حذف مشق شب به روش سنتی و ارائه تکالیف مهارت محور، پیششرطهایی را تعیین کرده است از جمله ۱۶ تا ۲۵ دانشآموز در کلاس درس؛ حال سوال اصلی این است که با وضعیت فعلی مدارس دولتی واقعا چند درصد مدارس مشمول طرحهای تحولی میشوندو قابلیت اجرای آن را دارند؟ نقش معلم در اجرای طرحهای تحولی چیست؟ آیا معلمان دوره ابتدایی آماده پذیرش رویکردهای تحولی هستند یا ترجیحشان براین است که با همان روشهای سنتی کلاس درس را اداره کنند؟
یکی از معلمان دوره ابتدایی که تا سال گذشته در مناطق روستایی تدریس می کرد و امسال برای تدریس به شهر آمده است، دراینباره به ما میگوید:دوران ابتدایی برای دانشمند شدن کودکان نیست بلکه برای چشیدن طعم لذت باسواد شدن است و نباید با سختگیری و ایجاد استرس این لذت را از کودکان گرفت اما کتابهای درسی و سیاستگذاریهای آموزشی برخلاف این رویه است.طرحهایی که آموزشوپرورش ارائه میکند اگر چه ضرورت تحول در آموزش وپرورش است اما در مدارس ما جنبههای صوری و نمادین پیدا میکند،میدانید چرا؟ چون دائم معلم ارزیابی میشود و مدیر از او میخواهد سطح کلاس درس را بالا ببرد تا امتیاز مدرسه در منطقه بالا برود و مدیر انتظار دارد معلم بچهها را برای رتبه آوردن در جشنوارههای مختلف آماده کند در چنین شرایطی مشخص است که نمیتوان به سمت مدرسه زندگی حرکت کرد اما زمانی که در روستا بودم خبری از این رقابتها نبود و خیلی راحت با بچهها زندگی را تمرین میکردیم.
البته عباس فرجی کارشناس مشاوره در آموزشوپرورش معتقد است مشق شب کلمهای است که بار منفی خاصی را به مخاطب القا میکند و اگر عنوان تکلیف در خانه را مطرح کنیم گستره وسیعی از تکالیف را شامل میشود. یعنی وقتی میگوییم مشق شب الزاما ذهن به سمت رونویسی میرود در حالیکه می توان شیوههای ارائه تکالیف را متنوع کرد به هر حال معلمان باید بدانند وقتی مشق شب حذف میشود چه مواردی را میتوان جایگزین کرد.
او در اینباره چنین نظراتی را مطرح کرد:
برخی موارد مانع اجرای طرحهای تحولی از جمله حذف مشق شب است چرا که آموزشوپرورش حافظهمحور است و مطالب درسی با تکرار باید در ذهن دانشآموز جای بگیرد اگر آموزشوپرورش میگوید مشق شب باید حذف شود، دلیل آن را هم باید برای معلم توضیح دهد آموزش وپرورش باید قبل از اینکه هر طرحی را اجرا کند، دلایل خود را درباره اجرای آن تبیین کند تا مشخص شود بر اساس چه مسائلی تصمیم به اجرای آن گرفتند از سوی دیگر توجیه معلمان برای همراهی با اجرای طرحها بسیار مهم است متاسفانه در دورههای مختلف شاهد بودیم طرحهایی در آموزشوپرورش آغاز شد بدون اینکه پشتوانه علمی و پژوهشی داشه باشد و صرفا براساس دیدگاهها و نظرات مسئولان اجرای آن شروع شد و همین طرحها هستند که با مقاومت معلمان و خانوادهها مواجه میشوند.
طرحهای تحولی به کلاسهای خلوت و روشهای تدریس عملگراتر نیاز دارند اما هماکنون معلمان با کلاسهای درس شلوغ مواجه هستند و برای اینکه دانشآموز یادگیری بیشتری داشته باشد مجبورند تکالیف درسی را به صورت پیوسته ارائه دهند تا در خانه دانشآموز این مطالب را تکرار کند و خانوادهها هم با این موضوع درگیر شوند و با این تکرار دانشآموز مطلب را فرابگیرد. به عنوان مثال در درس علوم مباحث انقباض و انبساط را داریم، این مطلب اگر به صورت عملی آموزش داده شود بهتر در ذهن دانشآموز میماند یا به صورت تئوری؟ اما هماکنون اغلب آموزشهای مدارس به صورت تئوری هستند.
در بحث حذف مشق شب هم دقت کنید که گفتهاند جمعیت دانشآموزان در کلاس درس باید ۱۶ تا ۲۵ نفر باشد و این موضوع در کلاسهای درس با جمعیت بیشتر قابلیت اجرا ندارد خود این مسئله نشان میدهد، اجرای طرحهای تحولی نیاز به استانداردهایی دارد که آموزشوپرورش ایران این استانداردها را ندارد.چند درصد از مدارس ابتدایی چنین استانداردی را دارند که بخواهیم این طرح را اجرا کنیم و نتیجه این است که شعاری داده می شود اما در عمل اصلاحاتی انجام نمیشود و قابلیت اجرا وجود ندارد.
سیستم آموزشی خلاقیت را از بین میبرد و ارزشیابی دانشآموز بر اساس حافظه محوری است و سوالات امتحانات دروسی مانند علوم که به صورت عملی است را به صورت تئوری طراحی میکنند. در کلاس درس دانشآموز براساس نمرات ارزشیابی می شود و اگر معلم بخواهد با روشهای خلاقیت محور اقدام کند مدیر مدرسه و خانوادهها شاکی می شوند. نمی توانیم در یک بسته مسائلی را قرار دهیم بدون آنکه جنبههای مختلف آن را به صورت کامل در نظر بگیریم مثلا تعداد دانش آموزان را استاندارد نبینیم، نمرات دانشآموز را لحاظ نکنیم، معلم آموزش دیده نداشته باشیم و کتابهای درسی را در نظر نگیریم اما بگوییم مشق شب باید حذف شود. تا زمانی که آموزشهای مدارس به صورت تئوری و حافظه محور باشد، مشق شب جزو لاینفک سیستم آموزشی خواهد بود مگر اینکه رویکرد آموزشی تغییر کند.
هماکنون معلمان جدید وقتی از دانشگاه فرهنگیان فارغالتحصیل شده و وارد مدارس میشوند با شرایطی مواجه میشوند که بسیار متفاوت با آموختههای آنهاست به عنوان مثال معلمی که فوق لیسانس عربی است باید هنر و مطالعات اجتماعی یا تفکر و سبک زندگی را هم درس بدهد و این حکایت از فاجعه نیروی انسانی در آموزشوپرورش دارد. اگر آموزشوپرورش به دنبال اصلاحات بنیادی است باید رویکرد خود را تغییر دهد تا وقتی که آموزشوپرورش روشهای آموزشی خود را تغییر ندهد، خلاقیتهای فردی معلمان هم نمیتواند تاثیرگذار و دوای درد آموزشوپرورش باشد.
برخی دروس که به خلاقیت بالا نیاز دارند را نابود کردهایم مانند هنر و انشاء، آموزشوپرورش پاسخ دهد هماکنون چند درصد از معلمان درس هنر تحصیلات مرتبط دارند یا چه میزان به درس انشاء توجه میشود؟در کتابهای درسی رویکرد را عوض نکردند اما محتوا تغییر یافته است. هنوز طراحی کلاس درس براساس محوریت معلم است در حالیکه برای استفاده از روشهای نوین آموزش باید کلاس درس را کامل دگرگون کرد و دانشآموز دیگر تکالیف را به خانه نبرد و آن را به صورت گروهی در کلاس درس انجام دهد اما معلمان مدارس دولتی فقط میتوانند کلاس درس را اداره کنند و فرصتی برای این برنامهها ندارند آن هم کلاسهایی که در برخی موارد حداقل استانداردها در بحث فضای فیزیکی و تجهیزات را ندارند.
طرحهای تحولی آموزشوپرورش برای دوره ابتدایی خیلی خوب است اما آیا آموزشوپرورش بضاعت خود را نمیشناسد؟ آیا نمیدانند که مدارس ابتدایی تراکم خیلی بالایی دارند. برای اجرای این طرحها نیاز به اقدامات اساسیتری است نخست آنکه معلمان باید برای همراهی با اجرای طرحهای تحولی تربیت شوند و این وظیفه برعهده دانشگاه فرهنگیان است و باید دانشگاه فرهنگیان را ساماندهی کرد و هر فارغ التحصیل این دانشگاه حتما باید در زمینه تخصصی خود تدریس کند هماکنون اغلب مدارس از دانشجویان تازه فارغالتحصیل شده دانشگاه فرهنگیان به عنوان آچار فرانسه استفاده می کنند و دروسی را تدریس میکنند که به رشته تخصصیشان مرتبط نیست.از سوی دیگر نیروهای بازنشسته را برای تدریس به مدارس دعوت کردهاند که نه حوصله دارند و نه انگیزه، تمام این موارد به دلیل صرفهجوییها در آموزشوپرورش است.
هماکنون ضرورتهای آموزشوپرورش تربیت معلم و تمرکز بر دانشگاه فرهنگیان است، فارغالتحصیلان این دانشگاه ضعیف هستند و مهارت معلمی ندارند بنابراین باید در جذب معلم دقت بسیاری شود تا بهترینها وارد آموزشوپرورش شوند.