آیت الله هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با جمهوری اسلامی پیرامون ضرورت ژرف نگری در مطالعات قرآنی گفت:من فکر می کنم یکی از مواردی که جای آن خیلی خالی است این است که آدم بتواند با ادیان دیگر همکاری کند. دنیا دارد کوچک می شود. مگر کسی به همین آسانی از عقیده اش – چه ارثی و چه علمی – دست برمی دارد؟ ما باید این واقعیت قرآن را اینجا نشان بدهیم.
قرآن دو سه آیه دارد که من برای اولین بار از مرحوم راشد شنیدم - ایشان شب های جمعه سخنرانی داشت و به این آیات رسید و شجاع تر از همه ما که این احتمال را می دادیم در رادیو این بحث را مطرح کرد-. او [راشد] می گفت: همه ادیان ناجح [رستگار]هستند اگر به دین خودشان عمل کنند اهل بهشت اند و این طور نیست که حتما باید مسلمان باشند البته به این شرط که به دین شان عمل کنند
آیت الله هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با جمهوری اسلامی پیرامون ضرورت ژرف نگری در مطالعات قرآنی گفت:من فکر می کنم یکی از مواردی که جای آن خیلی خالی است این است که آدم بتواند با ادیان دیگر همکاری کند. دنیا دارد کوچک می شود. مگر کسی به همین آسانی از عقیده اش – چه ارثی و چه علمی – دست برمی دارد؟ ما باید این واقعیت قرآن را اینجا نشان بدهیم.
من دنبال این بودم كه نظام اسلامي را با تدريج نزول قرآن منطبق بكنم و بگويم شكلگيري نظام اسلامي پايهاش قرآن بوده است. هر جا يك بحثهايي پيش آمده يك آيهاي نازل شده و پيغمبر يك تفسيري از آيهاي كردند يك موضوع حكومت شكل گرفته است. اگر اين كار پياده بشود و كاملاً همه جا بيايد، آن موقع فهم احكام قرآن هم آسان ميشود. الان براي شأن نزول خيلي اهميت نميدهند ولي اهميت دارد و يك شأن نزولي اگر صحيح باشد آدم بهتر قرآن را ميفهمد كه اصلاً چه ميخواهد بگويد. آقاي بروجردي يك نكتهاي در درس فقهشان ميگفتند كه همه هم آن موقع قبول داشتيم، ايشان ميگفت اگر ما ميخواهيم روايات را بفهميم بايد در كنار آن و قبل از آن وضع اهل سنت را در آن مسئله بدانيم؛ شما همين حالا ببينيد يك كسي يك حرفي ميزند، رهبري يك كلمهاي ميگويند، با توجه به اينكه ميدانيد اين كلمه به كجا دارد اشاره ميكند و چه كسي را هدف گرفته است يك چيزهايي ميفهميد كه كسي كه نميداند اصلاً نميفهمد آقا دارد چه ميگويد. آنجا هم اون جوري بوده است در زمان ائمه بيشتر مسائلي كه پيش ميآمده توجه و اختلافي كه بين نظر ائمه و علماي اهل سنت بوده آن وقت ميشود فهميد كه اين روايات چه دارد ميگويد. اين درباره قرآن هم از باب ديگري صادق است، چون اگر آدم نزول قرآن را با واقعيتهاي جامعه آن روز تطبيق دهد بهتر ميفهمد. البته قرآن به صورت كليتر مسئله را بيان ميكند كه براي نسلهاي آينده هم كاربرد داشته باشد اما در آن زمان قضيه خاصي بوده است، وقتي اين طوري مسأله ديده شود بطون قرآن هم از اينجا در ميآيد. به هر حال اين كار يك كار لازمي است و پايه ميشود براي تفسيرهاي بعدي.
یکی از بحث هایی که واقعا مهم است ولی یک مقدار تقیه ها نمی گذارد وارد شویم بحث ادیان دیگر است. حالا بسیاری از ادیان را – که در تاریخ بشر هست - ما خبر نداریم. ولی حداقل یهودی و مسیحی و در ایران خود ما زرتشتی و فرقه های دیگر مثل صائبی و اینهایی که امروز هستند ، قرآن به اینها پرداخته است.
قرآن دو سه آیه دارد که من برای اولین بار از مرحوم راشد شنیدم - ایشان شب های جمعه سخنرانی داشت و به این آیات رسید و شجاع تر از همه ما که این احتمال را می دادیم در رادیو این بحث را مطرح کرد-. او [راشد] می گفت: همه ادیان ناجح [رستگار]هستند. اگر به دین خودشان عمل کنند اهل بهشت اند و این طور نیست که حتما باید مسلمان باشند . البته به این شرط که به دین شان عمل کنند. قدری که آدم باریک می شود بحث این است که اسلام هم در دین شان بوده چون آنجا برایشان روشن است که اسلام می آید و حاکم بر همه این ادیان است.من فکر می کنم یکی از مواردی که جای آن خیلی خالی است این است که آدم بتواند با ادیان دیگر همکاری کند. دنیا دارد کوچک می شود. مگر کسی به همین آسانی از عقیده اش – چه ارثی و چه علمی – دست برمی دارد؟ ما باید این واقعیت قرآن را اینجا نشان بدهیم.
به نظر من قرآن زمینه را خیلی باز گذاشته است. آیاتی که اواخر عمر پیامبر مثلا در سوره مائده نازل شده روابط ما با اهل کتاب را می گوید. این که شما می توانید از آنها زن بگیرید، می توانید غذایشان را بخوریدو...قبول این طور چیزها البته الان خیلی آسان نیست. وقتی به کشورهای خارجی مسافرت می کنیم چه محدودیت هایی برای خود درست کرده ایم. به خاطر احکامی که اکنون اینجا رایج است...
الان هم كه به فقه نگاه كنيد ميبينيد كه از 500 سال، 1000 سال پيش، ما خيلي در اين مسئله جلو نرفتيم، البته مسئله عمدهاش اين بوده كه هيچ وقت حكومت اسلامي به اين معنايي كه ما هستيم نبوده است، مسلمانان گاهي حاكم ميشدند، شيعه هم گاهي حاكم ميشد اما در حد همان انسانهاي خوب. ديدگاه نهضت آزادي همين بود كه حاكميت انسانهاي مسلمان كافي است اما ما ميگفتيم نه حاكميت احكام بايد باشد، تفاوت ما اينجا با هم عميق بود. خب اين بخش كار نشده است و بدون حوزه هم نميشود بالاخره آنها هم احكامشان براي مردم حجت است، مقلدين فتواي مقلدَش را ميخواهند، نميشود روشنفكري كنيم از قرآن يك چيزي بفهميم بگوئيم، اين براي خودمان است و فرق ميكند. من فكر ميكنم اساسش اين است كه حوزه بايد يك بحث عميقي در احكام حكومتي اسلام بكند اگر حوزه بگذارد كه اساتيد خيلي مبرز و روشنفكر و جامعنگر و واقعبين تدريس كنند و طلبهها بحث بكنند، نقد بكنند، يك دوره 20-10 سالي كه گذشت آن وقت نتيجه اين خيلي كاري ميشود.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی