فروغ فرخزاد
برنادو برتولوچی
گفته میشود که فیلمبردارِ برتولوچی از گفتوگوی آنها در «سازمانِ فیلم گلستان» فیلمبرداری کرده است، که اثری از آن، تا این زمان، به دست نیامده است. اما نواری از این گفتوگو موجود است، که برتولوچی به فرانسه از فروغ سه سوال میکند، و فروغ به فارسی پاسخ میدهد. متن این گفتوگو، عیناً، از روی نوار وانویس شده و اصالتِ بافتِ جملهها و لحنِ فروغ حفظ شده است.
برناردو برتولوچی: چه رابطهای میان روشنفکرانِ ایرانی با مکتبهای ادبی و همچنین با مردمشان وجود دارد؟
فروغ فرخزاد: اصولا رابطه میان افراد یک جامعه موقعی میتواند ایجاد بشود - یک رابطه معنوی - که یک مقدار ایدهآلهای معنوی، ایدهآلهای مشترکِ معنوی، توی جامعه وجود داشته باشد، و در جامعه ما فعلا یک همچون حالتی اصلا نمیتواند باشد، برای اینکه ما در یک دوره تحول زندگی میکنیم؛ یک دورهای که مقدار زیادی از مسایل اخلاقی، تمام مفاهیم اخلاقی، هرچیزی که به اصطلاح پیش از این سازنده جامعه، سازنده روحیات جامعه ما بوده، اینها، همهاش درهم ریخته و حالا چیزهایی مختلفی جای آنها هست. حتی میان خود روشنفکران مملکت ما هم باز رابطه وجود ندارد، به خاطر اینکه، گفتم، آن چیزی که میتواند این رابطه را ایجاد کند، یک هماهنگی است در یک سلسله افکار، ایدهآلها، آرزوها، خواستها و هدفها که وقتی این هماهنگی وجد نداشته باشد، طبیعی است که این رابطه هم نمیتواند به وجود بیاید، و بنابراین اصلا رابطهای نیست. یک روشنفکر ایرانی تماشاچی جامعهاش است، یک جامعهای که تقریبا بهش پشت کرده.
روشنفکر آدمی است که در درجه اول یک فعالیتهایی میکند برای یک مقدار پیشرفتهای معنوی. به این آدمها بیشتر میشود گفت روشنفکر تا آدمهایی که یک سلسله فعالیتهای مثلا تکنیکی میکنند، مثلا فعالیتهای اقتصادی میکنند، فعالیت میکنند برای مثلا بالارفتن یک سلسله ساختمان، بهوجود آوردن یک سلسله کارخانه، بهوجود آوردن یک سلسله چیزهایی که یک مقدار رفاه اقتصادی تو زندگی مردم ایجاد میکند. روشنفکر، به نظر من، آدمی است که فکر میکند برای حل مسایل معنوی زندگی...ما گفتیم روشنفکر ایرانی -پس مسئله محلی شد، مربوط میشود به ایران- من درباره آنجایی که دارم زندگی میکنم، و راجع به آدمهایی که اطرافم هستند صحبت میکنم و این مسئله را قضاوت میکنم.
برناردو برتولوچی: به نظر میرسد که فیلم شما درباره جذام و جذامیهاست، اما شما قصد بیانِ موضوع و مفهومی عمیقتر از مسئله جذام داشتهاید؟
فروغ فرخزاد: بله، این طبیعی است که اگر من فقط میخواستم یک فیلمی راجع به جذام درست کنم، خُب، یک فیلمِ محدود به مسئله جذام و جذامخانه میشد، یک فیلم جدی میشد، ولی این محل برای من یک نمونهای بود، یک الگویی بود از یک چیز کوچک و فشرده شدهای از یک دنیای وسیعتر با تمام بیماریها، ناراحتیها و گرفتاریهایی که در آن وجود دارد، و من وقتی که میخواستم این فیلم را بسازم سعی کردم که به این محیط با یک همچو دیدی نگاه کنم.
برناردو برتولوچی: آیا در ایران با مسایل زیادی روبهرو هستید؟
فروغ فرخزاد: طبیعی است. اگر که اسم این دوره را بشود گذاشت دوره شلوغ خُب، پس باید گفت که ما به انتظار نتیجه بالارفتنِ این ساختمانهایی هستیم که به اصطلاح برای ایجاد یک مقدار پیشرفت مملکت لازم است، و منتظر نتیجه این بالا رفتنها، و این ساختنها هستیم.
از کتاب شناخت نامه فروغ، شهناز مرادی کوچي