ماحصل حرف های خداداد عزیزی را در گفت و گو با "ورزش سه" در ادامه می خوانید:
ماجرای این بازی خیریه چنین بود که محمد رضا مهدوی زنگ زد و گفت در این
مسابقه دوستانه حضور پیدا کنم. همان زمان به او گفتم چون نامش دربی است و
من تابه حال این مسابقه را تجربه نکردم، بهتر است در این بازی حاضر نباشم
اما او اصرار کرد که بازی خیریه است و به همین دلیل قبول کردم. از این رو
چون در 4، 5 مسابقه به عنوان یار قرضی برای پرسپولیس بازی کرده بودم،
پیراهن تیم قرمز را پوشیدم اما قبل از بازی هم به رختکن استقلالیها رفتم و
حتی با حسن آقای روشن صحبت کردم. با خود ستار همدانی هم خوش و بش کردم و
قرار بود در نیمه دوم برای تیم آبی بازی کنم که دیگر شرایطش پیش نیامد.
موضوعی که پیش آمد یک بحث بود؛ ستار همدانی حرفی زد که به مذاق ما خوش
نیامد و کمی به هم طعنه و کنایه زدیم. ستار همدانی حرفی زد که من ناراحت
شدم و به نوعی از کوره در رفتم. با این حال به این اتفاق فوتبالی نگاه می
کنم؛ حتی بعد از بازی از طریق سیروس دین محمدی جویای مصدومیت مچ پایش شدم.
ستار در تیم ملی و بهمن همبازی من بوده و چون چند سال کوچک تر است توقع
داشتم که احترامم را نگه دارد. این را به سیروس دین محمدی هم گفتم. خود من
همواره به فوتبالیست های بزرگتر از خودم هیچ بی احترامی نکردم و به همین
خاطر توقعم از ستار چیز دیگری بود.
همدانی در اوایل بازی در یک صحنه مرا با دست هل داد که روی آسفالت افتادم و
پایم زخمی شد. به همین خاطر به او گفتم آرام تر بازی کن. به فغانی هم گفتم
به ستار بگو آرام تر بازی کند و البته یک هل کوچولو او را دادم. در صحنه
دیگری وقتی تیم آبی یک بر صفر جلو بود بالای سر هادی طباطبایی که روی زمین
افتاده بود رفتم و به شوخی گفتم همین الان بلند شو و برو. وقتش است که
بروی. ستار در همان حین وسط آمد و یک حرفی به شوخی و جدی زد که به نظرم بی
احترامی بود.
از خداداد پرسیدیم آیا صحت دارد که ستار همدانی درباره گلش به استرالیا
اظهارنظر کرده است که پاسخ داد: نمی خواهم خیلی در این باره حرف بزنم اما
نمی دانم چرا این گل من به استرالیا خیلی ها را ناراحت کرده است. عده ای
دلخور و عصبانی اند که این گل را من زده ام. شاید تصورشان این بوده که
خودشان آن گل را بزنند. من واقعا خودم هم مانده ام چرا اینقدر روی گل من به
استرالیا حساسیت وجود دارد.
شاید اگر در آن لحظه از بازی با استرالیا توپ را در موقعیت تک به تک به
خودشان می دادی، توپ به پشت پایشان می خورد و با صورت روی زمین می رفتند.
الان بعد از 21 سال هنوز گل من را نشان می دهند و خوشحال می شوند اما اگر
آن توپ گیر خودشان افتاده بود، الان فیلمش را می دیدیم و به رفتن آنها با
صورت به زمین می خندیدیم و به جای شادی، کمدی می شد.
من واقعا دلیل حساسیت برخی به اینکه به استرالیا گل زدم را نمی فهمم، اما می دانم آن گل عده ای را می سوزاند.
برایم عجیب است که می گویند با ستار همدانی درگیری داشتیم؛ در محله ما
درگیری به این چیزها نمی گویند. از نظر ما درگیری یعنی کتک کاری. در فرهنگ
لغت ما درگیری یعنی اینکه دو نفر همدیگر را بزنند. ستار از من کوچک تر است و
فقط انتظار داشتم احترامم را نگه دارد. توقعم این بود اما به هر حال
اینطور نشد.
با وجود این مسائل اما اگر بازهم برای بازی های خیریه از من دعوت شود، می
روم و بازی می کنم. همیشه کار خیر زیبا است و درباره همین بازی هم یکسری
ایراد می گرفتند که فوتبالیست معروف در آن کم بوده و نباید می رفتم. اما
واقعا نفس کار برایم مهم است و همیشه هر وقت بازی های خیریه برگزار شده، من
حضور داشتم. فوتبال هم به همین حاشیه هایش زیبا است.
من معمولا با همه فوتبالیست ها رابطه خوبی دارم و شاید با یکی دو نفر رابطه
خوبی نداشته باشم. همیشه بازی های خیرخواهانه تیم 98 را من هماهنگ می کنم.
خودم با عابدزاده، دایی، باقری، کریمی و ... ارتباط می گیرم و از آنها می
خواهم بیایم که همیشه هم رویم را زمین نینداخته اند. با ستاره همدانی هم
مشکلی ندارم و فقط یک توقع داشتم که شاید بیجا بوده است. بعضی ها انقدر
هیجان دادند که انگار بغل زمین مار ستار را نیش زده است!
آنهایی که مرا می شناسند می دانند من اگر امروز با یک نفر دعوایم هم بشود،
فردا یادم می رود. موضوع ستار همدانی که درگیری هم نبود و یک بحث بود. الان
هم با ستار مشکلی ندارم. مثل بقیه فوتبالیست ها. اگر همدیگر را هم ببینیم
همه چیز تمام شده و رفته است.
از من نخواهید جواب این فنچ را بدهم! من اصلا دلم نمی خواهد به این بچه فکر کنم، چه برسد بخواهم جوابش را بدهم که پر رو شود.