تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۱۱۶۵۶
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۱

بازار ارز در ایران بی‌معنی است

عباس شاکری
تدبیر24: از چند سال پیش که بحران ارزی در کشور آغاز شده است، بحث و جدل‌ها بر سر نرخ ارز و چگونگی تامین آن به دغدغه‌ای عمومی برای مردم تبدیل شده است. اما با وجود اینکه مجادله‌های فراوانی در مورد ارز در این سال‌ها شکل گرفته است، همچنان مکانیسم ارزی کشور و چگونگی تعیین قیمت آن مبهم است. بانک مرکزی به عنوان تامین‌کننده بخش عمده‌ای از ارز کشور، تسلط بی‌چون و چرایی در این حوزه دارد، این در حالی است که بازار غیر رسمی با وجود داشتن سهمی اندک در تامین نیاز ارزی بازار، در این سال‌ها در برابر تصمیمات بانک مرکزی ایستاده و افسار قیمت ارز در بازار را در دستان خود نگه داشته است. دکتر عباس شاکری، استاد دانشگاه و اقتصاددان در گفت‌وگو با آرمان می‌گوید که اساسا در ایران چیزی به نام بازار ارز نداریم. وی معتقد است بازار به آن معنی که قیمت تعدیل‌کننده مقدار باشد و برابر کننده عرضه و تقاضا هنوز در کشور شکل نگرفته است.

آقای دکتر شاکری شما بارها در صحبت‌های خود بر این نکته تاکید کرده‌اید که طی دهه‌های گذشته بازار ارز در ایران شکل نگرفته است، دلیل این امر چیست؟

به چند دلیل ما بازار ارز نداشته‌ایم، طی این سال‌ها بازار ارز یا با مازاد روبه‌رو بوده است، یا با کمبود. از سال 1352 تا 1357 با مازاد ارز روبه‌رو بوده‌ایم و در زمان جنگ با کمبود ارز. در برنامه اول توسعه چند سالی با استقراض بخشی از کمبود مرتفع شد، اما از سال 72 دوباره کمبود تشدید شد. این امر تا سال 78 ادامه پیدا کرد. به طور کلی می‌توان گفت از سال 57 تا 78 کشور به دلایل مختلف با کمبود ارز مواجهه بوده است. از سال 87 تا سال 89 با مازاد ارز روبه‌رو بوده‌ایم و از سال 89 تاکنون نیز دوباره با کمبود ارز مواجه شده‌ایم. در حالی که بازار در اصطلاح دانش جدید، به وضعیتی گفته می‌شود که قیمت از طریق عرضه و تقاضا تعیین شود. از طرف دیگر بخش عمده ارز کشور از طریق دولت و آن هم به وسیله صادرات نفت تامین می‌گردد. همچنین به محض اینکه بازار با کمبود ارز روبه‌رو شود تقاضاهای بلوکی و قابل توجه ایجاد می‌شود که بازار را به سمت بی ثباتی سوق می‌دهد. بدین جهت است که می‌توان گفت به دلیل این که قیمت از دل عرضه و تقاضا بیرون نمی‌آید و ما چند منشاء ارز آوری نداریم بازار ارزی در کشور وجود ندارد.

شما به وضعیت ارز در سال‌های گذشته اشاره کرده‌اید، دلیل این همه نرخ‌های مختلف ارز در طول سال‌های مختلف چیست؟

طی چهار دهه ترتیبات ارزی زیادی در کشور وضع شده است و این خود نشان دهنده این امر است که ما در کشور بازار ارز نداشته‌ایم و قیمت‌هایی که شکل می‌گیرد قیمت‌های خاصی است. به طور مثال دلار از هزار تومان به چهار هزار تومان افزایش پیدا می‌کند و بعد از چند روز قیمت آن به سه هزار تومان کاهش می‌یابد. همچنین در سال 74 در عرض چند روز قیمت دلار سه برابر می‌شود. بازار به آن معنی که قیمت تعدیل کننده مقدار است و برابر کننده عرضه و تقاضا. چنین بازاری در ایران وجود ندارد و در حال حاضر عوامل ذره‌ای و بی‌نام در بازار فعال هستند. بازار به آن مفهوم در مورد ارز موضوعیت ندارد و در کل باید گفت اگر بازار ارز به صورت اصولی در کشور جاری شود ما با این‌همه التهابات ارزی روبه‌رو نخواهیم شد.

شما در صحبت‌های خود بر شکل نگرفتن بازار ارز در ایران تاکید می‌کنید، حال این سوال ایجاد می‌شود که این بازار آزاد و غیررسمی که وجود دارد و به نوعی می‌توان گفت قیمت ارز را این بازار آزاد تعیین می‌کند چیست و چه نقشی در مورد نرخ ارز بازی می‌کند؟

به هر حال بازاری که به عنوان مکان رقابت وجود داشته باشد وجود خارجی ندارد. بازاری که بتواند علامت صحیح از مسائل مختلف آن بازار به ما دهد وجود ندارد. اگر واقعا بازار به مفهوم درست آن شکل بگیرد از طریق این بازار می‌توان به صورت رایگان و خیلی راحت به اطلاعاتی گزاف و گرانی دست پیدا کرد که به هیچ عنوان از طریق دیگری نمی‌توان به این اطلاعات در کشور دست پیدا کرد. در کشور بازاری که شکل می‌گیرد غیر رسمی است. در زمانی که ارز وجود دارد یک جور گرفتاری ایجاد می‌شود و موقعی که ارز نداریم معضلات دیگر گریبان کشور را می‌گیرد و هجوم سوداگرانه را شاهد هستیم و می‌توان گفت که ما با یک بازار سوداگرانه دست و پنجه نرم می‌کنیم.

از این بازار غیر رسمی چه کسانی سود می‌برند و زیان آن متوجه چه کسانی است؟ این بازار چه حجمی از ارز کشور را در خود جای داده است؟

عده‌ای اینطور مطرح می‌کنند که حدود 18 تا 20 میلیارد دلار ارز در دست مردم است که به نظر می‌رسد باید ذخایر ارزی موسسات مالی و اعتباری و همچنین بعضی از بانک‌ها را به این موضوع اضافه کرد، همچنین از زمانی که به خاطر تشدید تحریم‌ها ارز در مدار کمبود و بی‌ثباتی قرار گرفت اینها خیلی سود بردند. در دنیا نگهداری غیرمعاملاتی ارز رایج است اما برای کاهش بی‌ثباتی نه برای بدتر کردن بی‌ثباتی؛ زمانی می‌توانیم بازار ارز داشته باشیم که صادرات متنوع و دارای فناوری‌های قابل قبول ایجاد کنیم و اگر چند منشا متنوع ارز راکد شد، چند منشا دیگر در رونق و حالت عادی باشد و بازار بر یک وضعیت طبیعی به کار خود ادامه دهد، زمانی که با کمبود مواجه هستیم، باید کسانی که جریان پولی کشور دستشان است،موسسات مالی و اعتباری و بانک‌ها، آنها را ازمعاملات سوداگرانه منع کرد و آنها را از انجام چنین معاملاتی بر حذر داشت.

در دولت قبل در اوج التهابات ارزی شاهد راه اندازی مرکز مبادلات ارز بودیم، اما بعد از عوض شدن دولت دیگر از این مرکز خبری نیست.آیا راه اندازی این مرکز از اول درست بود و عملکرد این مرکز را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

وقتی که مرکز مبادلات ارزی شکل گرفت سخنگوی آن اعلام کرد این بازار، بازار واقعی ارز است و نرخ واقعی ارز از داخل این مرکز بیرون می‌آید. آن زمان ما مطرح کردیم که تعریف شما از بازار ارز چیست؟ بعد وقتی که ارز به مرز چهار هزار تومان نزدیک شد می‌گفتند بازار دارد خودش را پیدا می‌کند، اما بارها این نکته را به دوستان متذکر شدیم که شما از کدام بازار صحبت می‌کنید؟ طی چهار دهه گذشته بازار ارزی شکل نگرفته است و باز هم تاکید می‌کنم تا وقتی که صادرات با فناوری بالا وجود نداشته باشد خبری از بازار ارز نخواهد بود. کشوری مانند کره‌جنوبی را در نظر بگیریم که صادرات تکنولوژی آن در سال به بیش از 100 میلیارد دلار می‌رسد و این درحالی است که صادرات محصولات تک ما به 1 میلیارد دلار نیز نمی‌رسد.

راه‌حل شما در نبود بازار ارز برای این متغیر بسیار مهم چیست؟ چگونه باید با مقوله ارز رفتار کرد تا دوباره دچار آن التهابات و نوسان‌ها نشویم؟

ما بر یک منطق ساده تاکید می‌کنیم و آن این است که اگر شما بازار ندارید باید آن را مدیریت کنید. همچنین نباید برویم به این سمت که اقتصاد دولتی می‌خواهیم، یا اقتصاد آزاد. اصلا چنین بحث‌هایی نباید مطرح شود، شما فرض کنید می‌خواهید نظریه‌ای را در سیستم اقتصادی خود اجرا کنید آن هم یک منطق و چارچوبی دارد، اینطور نیست که بی حساب و کتاب باشد، در دوره گذار شما باید مدیریت کنید تا برسید به آن نظریه، در هر موضوعی که بازار وجود نداشته باشد شما مجبور هستید مدیریت کنید.

این روزها سه تفکر عمده در مورد نرخ ارز حکمفرما است،عده ای به افزایش نرخ ارز اعتقاد دارند و عده ای به کاهش این نرخ،دولت هم اعلام کرده می‌خواهد ارز را تک‌نرخی کند،شما با کدام از این نظر‌ها موافق هستید و اصولا از دید شما چگونه باید با نرخ ارز رفتار کرد؟

اینکه ارز باید تک‌نرخی، دونرخی یا چندنرخی باشد و این صحبت‌ها که می‌خواهیم ارز را تک‌نرخی کنیم قابل توجه نبوده و نباید مشغول آنها شویم. معمولا ارز تک‌نرخی اینطور است که نرخ کوچک‌تر را به نرخ بزرگتر وصل می‌کنند و به‌ندرت اتفاق می‌افتد که نرخ بالایی را به نرخ پایینی وصل کنند، اما اینکه نرخ باید چه باشد؟ یکی از ویژگی‌های اقتصاد ما چون بازار ارز در آن شکل نگرفته است در هیچ دوره‌ای با نرخ ارزی که از شرایط عرضه و تقاضا شکل گرفته و علامت‌دهنده بامعنای مشخصی باشد، روبه‌رو نبوده‌ایم، این امر به این دلیل است که نرخ ارز تعیین شده انعکاس دهنده نیروهای داخلی بازار نیست و انعکاسی از نیروهای بنیادین اقتصاد مرتبط نیز نیست.

دلایل به وجود آمدن آن التهابات و نوسان‌های ارزی طی دو سال گذشته چه بوده است؟

این اتفاقاتی که در طول دوسال گذشته برای ارز روی داد، نباید کار را به اینجا می‌رساند. چندین عامل در این موضوع دخیل بودند. عواملی چون دیدگاه‌های خاص حاکم بر اقتصاد. بعضی از دیدگاه‌ها ماهیت صرفا مکانیکی و حسابداری دارند و به جنبه‌های عمیق و مبنایی اقتصاد توجه ندارند و این موضوع بحث امروز نیز نیست. از برنامه اول تاکنون این نگاه حاکم بوده است، در حالی که در یک برنامه اصلاحات اقتصادی نمی‌توان دو، سه متغیر را درنظر گرفت و مابقی متغیر‌ها را نادیده گرفت. عامل بعدی نگاه بودجه‌ای دولت به منظور استفاده از ارز به عنوان آیتم بالانس‌کننده بودجه و سومین عامل منافع عده‌ای است. اینها همه دلایلی است که موجب شد آن نابسامانی‌های ارزی به وجود آید. همچنین 850 موسسه مالی و اعتباری به جان ارز افتادند و تا می‌توانستند از آن سود بردند، اقتصاد یک بازی با جمع صفر است و عده‌ای که نفع می‌برند در طرف مقابل به عده دیگری آسیب می‌رسانند.

طرفداران افزایش نرخ ارز می‌گویند با افزایش نرخ ارز صادرات افزایش پیدا می‌کند. تا چه میزان چنین فرضیه‌ای را درست می‌دانید؟

دلار در حال حاضر حدود سه هزار تومان است. همچنین ما اکنون در شرایط خاصی به سر می‌بریم، ولی اینکه نرخ ارز به سه هزار تومان و یا 3500 تومان برسد و بعد بگوییم صادرات را بهبود می‌بخشد، خیالی خام است. این وضعیت نه به بهبود تولید کمک می‌کند و نه صادرات را افزایش می‌دهد. اگر به خاطر دیپلماسی فعال دولت نرخ ارز پایین آمد، جلوی پایین آمدن آن را نگیریم و نگوییم که این یک نرخ تعادلی است. در مورد افزایش صادرات اول باید به این نکته توجه کنیم که برنامه‌های بلندمدت کشور برای افزایش صادرات چیست یا به‌طور کلی جایگاه تولید در اقتصاد کشور کجاست و جایگاه بخش نامولد در اقتصاد چیست؟ در حال حاضر بخش نامولد مسلط بر بخش مولد است و از طرف دیگر باید مشخص کرد نظام بانکی چقدر به بخش مولد خدمات می‌دهد و چه مقدار به بخش نامولد اقتصاد خدمات می‌دهد. از طرف دیگر تجربه تاریخی نیز در اینباره وجود دارد، در برنامه اول که نرخ رسمی دلار را از 70 ریال تغییر دادیم و الان به سه هزار تومان رسیده است و طی این سال‌ها نرخ دلارچهارصد برابر شده است. آیا صادرات ما نیز به همین میزان با رشد روبه‌رو بوده است؟ آیا تولید در مدار رشد قرار گرفته است یا خیر؟ می‌توان گفت که ابتدا باید در قلمرو بستر‌های حقیقی، تمهیدات و آماده‌سازی را انجام داد و بعد به سراغ بقیه مسائل رفت.

 

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: