تدبیر24»شرق نوشت:این دختر که باردار بود، به مأموران گفت قصد نداشت موضوع را علنی کند اما وقتی زندگی خانوادگی او تحت تأثیر این موضوع قرار گرفت، تصمیم به شکایت گرفت.
او در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: من با جوان فوتبالیستی دوست بودم و با هم بیرون میرفتیم؛ حدود سه سال بود که با هم رابطه داشتیم. روز حادثه او به همراه دوستش مقابل دبیرستان آمد و من و دوستم را سوار ماشین کرد، بعد از اینکه دوستم را به خانهاش رساندیم، قرار شد که من را به خانهام برسانند اما آنها مرا مورد تعرض قرار دادند. پسر جوان که دوستم بود و دوستش هر دو من را مورد تعرض قرار دادند. وقتی به خانه برگشتم خیلی حالم بد بود و اصلا وضعیت خوبی نداشتم. ترسیدم موضوع را به مادرم بگویم. مدتی بعد متوجه شدم باردار هستم و همان موقع بود که همه چیز را به مادرم گفتم؛ هردوی ما گیج بودیم و نمیدانستیم باید چه کنیم. هفت ماه از این ماجرا گذشته بود که پدرم موضوع را فهمید و آنقدر از دست من و مادرم عصبانی شد که مادرم را طلاق داد و زندگی ما تحت تأثیر این اتفاق قرار گرفت؛ به همین خاطر هم شکایت کردم؛ ضمن اینکه من واقعا نمیدانم با این بچه چه کنم.
تحقیقات پلیس نشان داد پسر جوان و دوستش بعد از این حادثه فرار کردهاند. مدتها بعد و درحالیکه کودک به دنیا آمده و به بهزیستی تحویل داده شده بود، پلیس موفق به شناسایی یکی از متهمان شد. فوتبالیست جوان بعد ازبازداشتشدن، ادعای دختر نوجوان درخصوص تجاوز را رد کرد و گفت: من به او تجاوز نکردم؛ ما سه سال بود که با هم دوست بودیم و من واقعا عاشق این دختر شدم و در این مدت خیلی با هم رابطه داشتیم اما هیچکدام به زور نبود. روز حادثه هم من نمیدانم که دوستم هم به او تعرض کرد یا نه اما وقتی دختر نوجوان ما را تهدید به شکایت کرد، ترسیدیم و فرار کردیم؛ ضمن اینکه من مسئولیت کودک را درصورتیکه ثابت شود فرزند من است، قبول میکنم.
زمانی که دادگاه از بهزیستی خواست درباره کودک اطلاعاتی را به دادگاه بفرستد، آنها گفتند چند ماه قبل از نامه دادگاه کودک را به زوجی سپردهاند و کنترلهای انجامشده نشان میدهد این کودک وضعیت بسیار خوبی دارد و خانواده جدیدش خیلی با او مهربان هستند.
با شناسایی خانواده جدید کودک مشخص شد زوجی که این کودک را بهعنوان فرزند قبول کردند، از خانوادهای با سطح اقتصادی متوسط به بالا و هر دو بسیار خوشسابقه هستند.
در ادامه پدرخوانده کودک برای ادای توضیحات به دادگاه رفت. او گفت: من زمانی این کودک را بهعنوان فرزندم قبول کردم که بسیار بیمار بود. پزشکان گفته بودند زنده نمیماند اما آنقدر با همسرم تلاش کردیم و او را نزد پزشکان مختلف بردیم و مشورت گرفتیم و از بچه مراقبت کردیم که حالش خوب شد و حالا بچهای شیرین و تپل شده که با ما هم بسیار اخت شدهایم و مادرش را خیلی دوست دارد. من درخواست میکنم بچه را از ما نگیرید و آرامش ما و کودک را به هم نزنید. بااینحال با توجه به درخواست فوتبالیست جوان آزمایشات دیانای روی این کودک انجام شد.
روز گذشته بعد از پایان تحقیقات مقدماتی پرونده مورد رسیدگی قرار گرفت. در ابتدای جلسه رسیدگی دختر شکایت خود را مطرح کرد و مصرانه بر تجاوز به خود تأکید کرد. سپس پدر و مادر او در جایگاه حاضر شدند و درخواست کردند به تجاوزی که به دخترشان شده، رسیدگی کنند. پدر دختر درباره اینکه چرا همسرش را طلاق داد، گفت: همسرم واقعیت را به من نگفت؛ او هفت ماه میدانست دخترمان حامله است اما هیچچیز نگفت درحالیکه اگر همان ابتدا واقعیت را به من میگفت، کاری میکردیم که زندگی دخترمان اینطور تحت تأثیر قرار نگیرد. زنی را که به شوهرش دروغ به این بزرگی بگوید،باید طلاق داد.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت؛ او گفت: من این دختر را دوست داشتم و هنوز هم دوستش دارم و حتی گفتم حاضرم با او ازدواج کنم اما خانوادهاش قبول نمیکنند و خود دختر هم قبول نمیکند؛ من به او تجاوز نکردم و رابطه ما به خاطر علاقهای بود که به او داشتم.البته متهم نگفت چرا دوستش را هم همراه خودش برده بود.
این در حالی بود که آزمایشات پزشکی قانونی نشان داد پدر کودک فوتبالیست جوان است و زمانی که این موضوع مشخص شد؛ او گفت: من مسئولیت کودک را قبول میکنم و درصورتیکه دختر جوان قبول کند، با او ازدواج میکنم تا بچه را با هم بزرگ کنیم.
او در آخرین دفاعیاتش هم دوباره تأکید کرد که تجاوزی در کار نبوده و او از ترس شکایت متواری شده است.
با پایان جلسه دادگاه قضات برای صدور رأی در شعبه ۱۲ وارد شور شدند.